چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۵

آیا طرح ظریف برای توافق با عربستان امکان پذیر است؟

به نظر می رسد در شرایط فعلی پیش شرط هرگونه مذاکره منطقه ای با عربستان سعودی تغییر رفتار این رژیم است، مساله ای که البته در وهله کنونی بعید به نظر می‌‎رسد.
کد خبر : ۴۶۶۹۰۶

مذاکره ایران با عربستان راهکاری است که برخی از مسئولان و کارشناسان داخلی آن را برای کاهش تنش در منطقه غرب آسیا تجویز می‌کنند. این گروه معتقدند که تنها در خلال گفت‌وگو و رایزنی فی‌مابین ممکن است که انبوه اختلافات به وجود آمده بین این دو کشور حل و فصل شود.

به گزارش مشرق نظر به همین مساله در این نوشتار تلاش می‌شود به این سوال پاسخ گفته شود که چرا امکان نتیجه بخش بودن مذاکره با عربستان سعودی در شرایط فعلی نزدیک به صفر است.

 

** عدم وجود پیش شرط‌های اولیه مذاکره

 

بدیهی است که استقلال سیاسی، شرط اولیه هر مذاکره بین المللی و منطقه ای است. نظر به همین مهم چگونه می‌توان با کشورهایی وارد مذاکره شد که مطلقاً قدرت و اجازه تصمیم گیری مستقل را ندارند. کشوری مانند عربستان سعودی که حتی برای انتخاب پادشاه و ولیعهد خود به موافقت دولت آمریکا نیاز دارد، اساساً آیا توانایی مذاکره مستقل و اجرای آن را دارد؟

 

در این میان وابستگی ارتش سعودی و امارات به تسلیحات آمریکایی در کنار سلطه غربی‌ها بر شرکت‌هایی از قبیل آرامکو و همچنین درگیر بودن بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار اوراق بهادار عربستان در بورس آمریکا دلایلی واضح بر این مدعا هستند که عربستان کشوری کاملاً وابسته به آمریکا است.

همچنان که غرب و به ویژه آمریکا نیز به هیچ وجه تمایل ندارند که کشورهای حاشیه خلیج فارس را وارد حیطه تصمیم‌گیری و توافقات خود کنند. در این باره می‌توان به برجام اشاره کرد که با وجود اصرار شدید عرب‌ها، سیاستمداران غربی هرگز حاضر نشدند کشورهای عربی را به عنوان همپیمانان خود در مذاکرات شرکت دهند.

این درحالی است که با روی کار آمدن ترامپ و برملا شدن چهره واقعی دولت آمریکا بیشترین تعرض به عربستان صورت گرفته و کار به جایی می‌رسد که ترامپ مدعی می‌شود: «اگر آمریکا نبود، سعودی‌ها فارسی صحبت می‌کردند!»

 

** منشاء اختلافات ایران و عربستان چیست؟

موضوع دیگری که در مورد مذاکره ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس از قبیل عربستان سعودی مطرح می‌شود دستور کار مذاکرات است. برای نمونه عربستان سعودی همواره ایران را به دخالت در امور همسایگان خود متهم کرده است اما نگاهی بی‌طرفانه به وضعیت منطقه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران نه تنها در منطقه نقش مخرب نداشته بلکه همواره با حضور بیگانگان و تقویت تروریسم در غرب آسیا مخالفت و مقابله کرده است.

مساله دیگری که باید مدنظر داشت این است که نقش مستشاری ایران در سوریه و عراق، با مجوز دمشق و بغداد بوده و به درخواست دولت‌هایی است که سازمان ملل به آنها مشروع بخشیده است. در مقابل این عربستان سعودی است که در دو دهه اخیر به ترویج تروریسم و افراطی گری در منطقه دامن زده است.

 

چه کسی می‌تواند نقش عربستان در ایجاد عناصر سلفی در افغانستان برای مقابله با شوروی را منکر شود؟ سنگ بنای القاعده را چه کشوری بنا نهاد؟ آیا عربستان سعودی نبود که تسلیحات بی شماری را به گروه‌های تکفیری در سوریه ارسال کرد؟ مگر نه این بود که کمربندهای انتحاری و ماشین‌های بمب گذاری شده در عراق با دست‌های پنهان آل سعود هزاران تن از مردم بی گناه را به کام مرگ گرفت؟ دانشکده‌های دینی عربستان سعودی آیا جز مفتی‌های تکفیری دستاورد دیگری برای جهان اسلام داشته اند؟ و سوال بنیادین اینکه چگونه می‌توان با کشوری با این تاریخچه و با این عملکرد برای تامین امنیت منطقه وارد گفت‌وگو شد و از آن مهم‌تر به توافق رسید؟

 

** لجام گسیختگی سیاسی عربستان سعودی

عربستان سعودی به واسطه رویکرد سیاسی خود نشان داده هرگز کشوری نیست که بتوان به آن اعتماد کرد و در این راستا جنگ یمن یکی از ده‌ها نمونه ای است که می‌توان بر آن استناد کرد. ایران نه تنها نباید با افرادی که مسئول کشتار شمار بسیاری از مردم بی گناه یمن است وارد مذاکره شود بلکه باید تلاش کند که ضمن محکوم کردن آن در محافل بین المللی، عاملان این جنایت را به عنوان جنایتکار جنگی معرفی کند.

پیش از این نیز عربستان نشان داده بود که با هرگونه خیزش مردمی که منجر به روی کار آمدن دولت مستقل در کشورهای عربی و اسلامی شود به شدت مخالفت می‌کند. حمایت حکومت سعودی از دیکتاتورهایی مانند بن علی، حسنی مبارک، علی عبدالله صالح و دیگران گوشه‌ای از مخالفت آنها با خواست و اراده مردم است.

 

جمهوری اسلامی با چه حکومتی بر سر میز مذاکره بننشیند؟ رژیمی که جز ناامنی و تباهی و حمایت از دیکتاتورها آورده‌ای برای منطقه نداشته است! سران رژیم سعودی طی این سالها چه آورده‌ای حتی برای مردم کشورهای متحد خود داشته‌اند؟ تونسی‌ها، سودانی‌ها، بحرینی‌ها، لبنانی‌ها و یمنی‌ها چه بر سر کشورشان آمد؟ کشورهایی که روزگاری با سعودی‌ها روابط بسیار خوبی داشتند و یا حتی دارند اما عاقبتی جز دیکتاتوری و جنگ برایشان رقم نخورد. شیعیان بحرینی که اکثریت این کشور را شامل می‌شوند، برای حقوق حداقلی خود می جنگند، روسای جمهوری مانند عبدالله صالح که روزگاری نیروی سعودی‌ها در یمن بود به چشم بر هم زدنی فراموش شد و یا ملت یمن برای دستیابی به دموکراسی سالها باید هزینه جنگ را متحمل بشود.

از این مثال‌ها برای سعودی‌ها بسیار است، از کمک به تروریست‌ها در عراق و سوریه تا پناه دادن به دیکتاتورهایی که از سمت مردم کشورشان طرد شده اند. حال با چنین کشوری با چنین سیاستی چگونه می توان مذاکره کرد؟ کشوری که به بی تعهدی و بی مسئولیتی در قبال متحدین خود مشهور است. از کجا می توان به عهدی که می‌بندد مطمئن بود؟

 

از طرفی دیگر خیانت آل سعود به آرمان فلسطین را نمی‌توان در این راستا نادیده گرفت. آنها درحالی پشتیبانی ایران از حماس و جهاد اسلامی را محکوم می‌کنند که خود با صهیونیست‌هایی که انواع و اقسام جنایت را در نوار غزه مرتکب شده اند وارد روابط دوستانه شده و روند عادی سازی روابط با آنها را در پیش گرفته‌اند.

کشور لبنان هم از این دایره مستثنی نبوده و کینه آل سعود نسبت به حزب الله لبنان و سید حسن نصرالله هم ریشه در همین همپیالگی آنها با صهیونیست‌ها دارد. از این گذشته، لجام گسیختگی سیاسی آنها به حدی می رسد که "سعد الحریری" نخست وزیر همپیمان خود را به خاطر کوچک ترین نافرمانی سیاسی زندانی می‌کنند و این مساله را تبدیل به یک مساله بین المللی می کند.

 

از سوی دیگر رسانه‌های وابسته به آنها همچون العربیه درحالی شب و روز ایران را به نقض حقوق بشر متهم می‌کنند که رسوایی قتل خاشقچی و اعدام شمار بسیاری از شیعیان بی گناه، آبرویی برای آنها در مجامع حقوقی باقی نگذاشته است.

 

** چرایی ضرورت تغییر ماهیت عربستان سعودی

چندی پیش بود که "محمد جواد ظریف" وزیر امور خارجه کشورمان طرحی را ارائه داد که در آن کشورهای حاشیه خلیج فارس با تعهد به عدم تعدی به یکدیگر، به بیگانگان نیز اجازه ندهند که از خاک خود برای تجاوز به کشور همسایه استفاده کنند.

 

با توجه به شناختی که نسبت به رویکرد عمومی کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده و بحرین وجود دارد آیا می‌توان تصور کرد که این کشورها جلوی آمریکا را در هرگونه اقدام خصمانه احتمالی علیه ایران بگیرند؟ طبیعتاً پاسخ به این سوال منفی است.

 

مگر نه آنکه پایگاه‌های نظامی آمریکا در عربستان، بحرین، امارات، قطر و کویت اساساً با هدف اقدام علیه ایران تاسیس شده‌اند؟ در این میان کدام عقل سلیم می‌پذیرد که با توجه به شرایط کنونی وارد گفت‌وگو با کشوری شود که در هیچیک از موارد مورد نیاز از استقلال و اختیار کافی برخوردار نیست.

بدین ترتیب برای رسیدن به هرنوع توافق با عربستان سعودی باید ابتدا شاهد تغییر رفتار این رژیم باشیم. آل سعود با فاکتورهای کنونی نه تنها خواهان همکاری با ایران نیست بلکه حتی چنین اختیاری از خود ندارد که بخواهد آن را عملی کند. آنها در سال‌های اخیر همه گزینه ها برای ضربه زدن به ایران را تجربه کردند اما جز ناکامی بهره ای نداشتند. اکنون نیز چشم امیدشان به بروز جنگ بین ایران و آمریکا است که البته بارها از سوی سیاستمداران آمریکایی چنین فرضیه ای منتفی تلقی شده است!