جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۸

قصاص مرد شکاک به جرم قتل همسر برادر و دختر خردسالش

مردی که در جنایتی خونین همسر برادر و برادرزاده‌اش را کشته و برادرزاده دیگرش را مجروح کرده‌ بود، با درخواست اولیای‌دم به دو بار قصاص محکوم شد و رأی صادره در دیوان‌عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.
کد خبر : ۴۶۳۵۵۱

مردی که در جنایتی خونین همسر برادر و برادرزاده‌اش را کشته و برادرزاده دیگرش را مجروح کرده‌ بود، با درخواست اولیای‌دم به دو بار قصاص محکوم شد و رأی صادره در دیوان‌عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.

به گزارش شرق متهم که مرد میان‌سالی است، بعد از دستگیری ادعا کرد چون به همسر برادرش مظنون بوده، اما برادرش گفته‌های او را قبول نکرده،‌ دست به این کار زده ‌است.

دو سال قبل، زمانی که مأموران کلانتری 152 خانی‌آباد از قتل در خانه‌ای دوونیم‌طبقه، حوالی پاسگاه نعمت‌آباد باخبر و در محل حاضر شدند، جسد زنی 29 ساله و دختر چهارساله‌اش را دیدند. آنها همچنین در گوشه دیگر خانه با پیکر مجروح دختر دیگر خانواده به نام نوشین 11 ساله مواجه شدند. لحظاتی بعد بازپرس ویژه قتل تهران با تماس مأموران کلانتری راهی محل شد. بررسی‌ها و گفته‌های همسایه‌ها حکایت از این داشت که عامل جنایت عموی خانواده است که در اقدامی‌ هولناک، همسر برادر و یکی از دخترانش را به قتل رسانده و دختر دیگر وی را به‌شدت زخمی ‌و راهی بیمارستان کرده است. درحالی‌که تحقیقات در محل ادامه داشت، به تیم جنایی خبر رسید قاتل به صحنه جنایت بازگشته است. به‌این‌ترتیب او دستگیر و به اداره پلیس منتقل شد.
متهم در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرد و گفت: مدتی است با همسر برادرم اختلاف دارم. من به رفتارهای او مشکوک بودم و احتمال می‌دادم او با مرد غریبه‌ای ارتباط پنهانی داشته باشد، به همین خاطر نقشه قتل او را طراحی کردم. بامداد روز حادثه با کلید یدکی که از قبل تهیه کرده بودم، به سراغ او در خانه‌اش رفتم. آن شب برادرم در محل کارش که میدان تره‌بار است خوابیده و همسرش همراه دو دخترش در خانه تنها بود و خانه نیز طوری بود که آنها در طبقه دوم می‌خوابیدند و طبقه اول و نیم‌طبقه بالا نیز خالی از سکنه بودند. وقتی وارد طبقه دوم خانه شدم، ابتدا ضربه‌ای به دست همسر برادرم زدم و از او خواستم سکوت کند که با دادوفریادش نیوشا از خواب بیدار شد. وقتی چاقو را به بدن زن برادرم زدم به گلوی نیوشا برخورد کرد و او را کشت. در همین لحظه نوشین از خواب بیدار شد و مرا گرفت که برای رهایی چند ضربه به دستش زدم و بعد فرار کردم.
در نهایت متهم به دادگاه کیفری استان تهران معرفی و جلسه محاکمه برگزار شد. در این جلسه اولیای‌دم زن جوان برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه، نوشین به جایگاه فراخوانده شد و گفت: شب حادثه پدرم در محل کارش بود. نیمه‌شب صدای جیغ مادرم را شنیدم. چراغ را که روشن کردم، دیدم مرد قدبلندی که کت به تن داشت و کلاه‌گیس به سر گذاشته و صورتش را نیز پوشانده بود، با مادرم درگیر شده و او را کتک می‌زند. به سمتش رفتم. پای آن مرد را که گرفتم، کلاه‌گیس و پارچه از چهره‌اش افتاد. فهمیدم عمویم است. او ما را با چاقو زد و فرار کرد. بیهوش شدم و وقتی به‌هوش آمدم، مأموران در خانه ما بودند. چندبار تحت ‌عمل جراحی قرار گرفتم و یک ماه در بیمارستان بستری بودم. 40 روز بعد از ماجرا زمانی که مرخص شدم و به خانه پدربزرگم رفتم، آن‌موقع متوجه شدم مادرم و خواهرم کشته شده‌اند. سه ماه قبل از واقعه، عمویم با زنی به خانه‌مان آمده بود. مادرم که پی به ارتباطشان برد، مانع حضورشان در خانه شد و هر دو را بیرون کرد. عمویم می‌گفت حالا که آبرویم را می‌بری و ما را بیرون می‌کنی تو را می‌کشم. مادرم تلفنی موضوع را به زن‌عمویم گفت. دیگر از عمویم خبری نبود تا اینکه آن شب آمد و این جنایت را رقم زد. برای عمویم قصاص می‌خواهم.
در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من قتل‌ها را قبول دارم. به رابطه همسر برادرم و مرد غریبه‌ای به نام فرهاد پی برده بودم و او را هر روز نزدیک خانه برادرم می‌دیدم، اما او می‌گفت فقط یک رفت‌وآمد ساده است. بعد از اینکه برادرم خانه‌اش را عوض کرد، دیگر به من آدرس خانه‌شان را نداد و همین باعث شد که من دیگر نتوانم از رابطه فرهاد و همسرش خبر داشته باشم. چندوقتی گذشت تا اینکه بالاخره با دنبال‌کردن یکی از کارگران برادرم توانستم آدرس خانه برادرم را گیر بیاورم. هنوز ماجرای رابطه پنهانی را باور نمی‌کردم تا اینکه به همراه یکی از دوستانم به خانه برادرم رفتیم و وقتی مطمئن شدم فرهاد آنجاست، به او گفتم سروته کوچه را می‌بندیم تا ببینیم فرهاد از کدام خانه بیرون می‌آید. بالاخره متوجه شدیم که فرهاد به خانه برادرم رفته است، اما هرچه به برادرم می‌گفتم او باور نمی‌کرد و فقط می‌خواست من آدرس منزلش را پیدا نکنم. بالاخره نقشه‌ای کشیدم و به برادر دیگرم گفتم به تهران بیاید تا با هم به خانه برادرم برویم و در آنجا توانستم سر صبحی از کلیدهای خانه برادرم دو عدد بسازم. با همین کلیدها گاهی به خانه سر می‌زدم و درحالی‌که برادرم و زنش و فرهاد هر سه نفر روی پشت‌بام بودند، آنها را زیر نظر می‌گرفتم. یک‌بار زن برادرم را با فرهاد در پشت‌بام دیدم. دیگر باید از ماجرا مطمئن می‌شدم. تا اینکه فرهاد را در کنار همسر برادرم دیدم و نقشه قتل را اجرا کردم.
در پایان گفته‌های متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به دوبار قصاص محکوم کردند و رأی صادره در دیوان‌عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.