جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ آذر ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۴
باز باران

یاحسین گفتن و بایزید بودن؛ یا رقیه گفتن و با آتنا بودن!

عاشورا عزاداری نیست، سیاست است، اقتصاد است، فرهنگ است؛ یزید را معلمان یهودی و غربی بود و حالا خورشید عاشورا را رها کرده ایم و ماهواره، همان معلم یزید را در خانه هامان به استادی برگزیده ایم؛ عاشورا یعنی این! یا حسین می گوییم و بایزیدیم!
کد خبر : ۴۶۲۶۳
به گزارش سرویس وبلاگ صراط ابر بارانی در وبلاگ باز باران نوشت:
از یا حسین گفتن تا با حسین بودن یک نقطه است، همان نقطه ای که باید حق را انتخاب کنی؛ همان نقطه ای که نماز جماعت ظهر عاشورا تکرار می شود و ما مشغول صرف ناهار یا حسین گفتنمان هستیم. عاشورا وسعتی به اندازه همه زمانها و زمینها دارد و تو را هم امتحان می کند که سرخ هستی یا زینبی نیستی.

عاشورا عزاداری نیست، سیاست است، اقتصاد است، فرهنگ است؛ یزید را معلمان یهودی و غربی بود و حالا خورشید عاشورا را رها کرده ایم و ماهواره، همان معلم یزید را در خانه هامان به استادی برگزیده ایم؛ عاشورا یعنی این! یا حسین می گوییم و بایزیدیم!

با حسین بودن یعنی رشوه نداد و رشوه نگرفتن، عاشورا یعنی رباندادن، زیرا آنان هم یاحسین گفتند و برایش نامه هم نوشتند ولی چون در عمل بایزید بودند، رشوه و ربا بودند، بایزید شدند؛ عاشورا وسعتی دارد به اندازه همه زمینها و زمانها و تو را هم می آزماید.

خانه ای داشت، نزدیک حرم امام رضا، آن را فروخت و رفت فرسنگها دورتر، در جایی با اسم بالاشهر خانه خرید، و وقت مرگش گفت، مرا در صحن امام رضا دفن کنید؛ تا زنده ایم، بازید و بالاشهر، وقتی مردیم، با امام و حرم؟

یزید معلمش غربی بود، یهودی! زن آن بالاشهری گفت: اسم دخترت را چه چیزی گذاشتی؟ گفتم فاطمه! گفت: فاطمه که اسم کلفت ها است؛ این را ماهواره می گویند! گفتم یزید هم معلمش ماهواره بود؛ او خود زینب را به اسیری برد، تو فقط دستت به اسم زینب می رسد! تو آن قدر بی شرفیکه اگر زورت می رسید ...

راستی اهالی خوب ...! شما رقیه را دوست دارید؟ اسم چند نفر از دخترانتان رقیه است؟ ما هم مثل آن بالاشهری، حرم را فقط برای مرگمان می خواهیم؟ و اسم رقیه را فقط برای سفره انداختن و شفاگرفتن؟

دلم برای رقیه می سوزد؛ کسی او را دوست ندارد، حاضریم اسم «آتنا» یک شریک خدای یونانی را بر دخترانمان بگذاریم ولی اسم رقیه خریدار ندارد. مثل خودش که در خرابه شام، خریدار نداشت.

رقیه جانم، راستی خرابه شام سخت بود نه؟ حالا وقتی ماهواره ها، نام زینب و فاطمه و حتی خودت و نام سکینه را نام کلفتها می خوانند دقیقا همان احساس تحقیر شامیان به تو دست می دهد؟

الهی بمیرم برای زخم زبان هایی که معلمان یزید و ماهواره ها به تو روا می دارند! و همه این ها از وقتی شروع شد که گفتند: پیامبر برای خود جانشین نگذاشته است و کار را رها کرده است. حالا هم می گویند که امام زمان برای خود نائبی نگذاشته است. آن وقت مسلم را کشتند و حالا ...

رقیه! گریه نکن! اسم تو قشنگ ترین است؛ راستی! تو بودی که در کربلا می گفتی ما را بزنید اما به حجابمان کاری نداشته باشید؟ رقیه حرفهایی که شنیدی، مال مردم بالاشهر بود، ما، هم یا حسین می گوییم هم با حسین می میریم؛ با تو! مردم محمود آباد تو را دوست دارند؛ به خدا! آری کربلا وسعتی دارد به اندازه همه زمانها و همه زمین ها و تو را هم امتحان می کند تا با حسین باشیم یا بایزید! با رقیه یا با آتنا!

برچسب ها: یا حسین عاشورا