«حاج اسدُاللهِ» موتلفهایها که این روزها روی صندلی مرحوم محمدنبی حبیبی جلوس کرده و مسئولیت دبیر کلی حزب قدیمی موتلفه اسلامی را به دوش میکشد، پای میز گفتگو آمد و از پس وقایع این روزها، تیغ انتقادش را به روی دولت و اصلاحات کشید.
اسدالله بادامچیان وضعیت این روزهای کشور را ما حصل دست پخت جریان اصلاحات میداند و میگوید: «دولت فعلی دولت اصلاح طلبان است و قطعاً افکار عمومی ناکارآمدی این روزهای دولت را کاملاً به پای جریان اصلاحات میگذارد.»
دبیر کل موتلفه اسلامی معتقد است برای حل مشکلات کشور باید سیاستها و افراد کابینه دولت تغییرات اساسی داشته باشند و در همین زمینه گفت: من خدمت آقای رئیس جمهور عرض میکنم که با این سیاستها و با این افراد در دولت نمیتوان کشور را به پیش برد. امروز در دولت کسانی حضور دارند که به دنبال منافع جیب خود هستند و میخواهند در ازای اداره کشور، جیب خود را پُر کنند.
او میگوید: «زمانی که تعداد زیادی از مدیران کارآمد در کشور تنها به دلیل اختلاف سلیقه سیاسی با دولت حذف میشوند آخر کار به اینجا میرسد. زمانی که یک دولت به صورت جناحی عمل میکند و خود را از نیروهای ملی و فراجناحی محروم میکند، باعث میشود که دیگر دولت همه ملت نباشد.»
بادامچیان طرح «دولت سایه» از سوی جریات اصلاحات را برای فرافکنی و فرار از پاسخگویی عنوان میکند و میگوید: «دولت همه چیز را در اختیار دارد. مجلس شورای اسلامی هم مجبور است که با دولت همراهی کند. قوه قضائیه هم همیشه مدارای دولت را کرده و میکند و این روال از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز وجود داشته است. در نتیجه این دولت است که همه چیز را در دست دارد.»
متن کامل گفتگو ی مهر با اسدالله بادامچیان را در زیر میخوانید:
اگر موافق هستید گفتگو را از بازتاب سخنرانی رئیس جمهور در اواخر سال گذشته شروع کنیم، روحانی ۱۵ اسفند ماه در جمع مردم لاهیجان از پیشنهاد خود به رهبر انقلاب برای به دست گرفتن فرماندهی جنگ اقتصادی سخن گفته بود و اینکه ایشان در پاسخ به این پیشنهاد تاکید کرده بودند: «رئیسجمهور باید فرمانده جنگ اقتصادی باشند»؛ با توجه به این سخنان آیا دولت با وجود فرماندهی در این جنگ مسئولیت نابسامانی به وجود آمده را هم پذیرفته است؟
جنگ اقتصادی برای حال حاضر کشور ما نیست که رئیس جمهور بگوید الان جنگ اقتصادی است و من فرمانده آن هستم. ما پس از پیروزی انقلاب تحریمهای آمریکا را داشتهایم. آنها همیشه تلاش کردهاند در رابطه با ایران انواع فشارها و تحریمها را پدید آورند. نقشه دشمن هم همین است که هر زمان در هر کشوری حکومتی مستقل بر سر کار آمد، جنگی را به او تحمیل کند که مثال آن را امروز در یمن شاهد هستیم.
دشمنان همیشه تلاش کردهاند تا زیربناهای کشورهای مستقل را توسط جنگ تخریب کنند. پس از جنگ و بر اثر آن طبیعتاً منابع کشورها کاهش مییابد و بار دیگر همان دشمنان بعد از جنگ پیشنهاد بازسازی میدهند تا توسط آن بتوانند از طریق اقتصادی بر آنها مسلط شوند. شهید دکتر بهشتی سخنرانی در بوشهر داشت که در آنجا گفته بود: «آنها (دشمنان) با جنگ، مقاصد خود را پیش میبرند و پس از آن به ما پیشنهاد سازندگی خواهند داد که در همانجا باید مراقب باشیم و حواسمان را جمع کنیم که از طریق بازسازی و گرفتاری اقتصادی، بار دیگر ما را وابسته نکنند.»
امروز به برکت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و همچنین تلاشهایی که خودمان در داخل کشور داشتهایم تا به امروز وابسته نشدهایم و در گام اول انقلاب اسلامی، ایران از لحاظ اقتصادی قوی شده و زیربنای خود را محکم گذاشته است. شاه روزی ۶.۵ میلیون بشکه نفت میفروخت ولی طبق کنسرسیوم که در سال ۳۳ بسته شد، ۴۳ درصد از منافع فروش نفت به انگلستان، ۴۷ درصد به آمریکا و ۱۲ درصد به فرانسه، ایتالیا، بلژیک و هلند میرسید و از تمام این فروش تنها ۵ درصد آن نصیب ایران میشد.
ما پس از پیروزی انقلاب روزانه ۲.۵ بشکه نفت فروختیم و یک سهم به هیچکدام از کشورهای خارجی ندادیم بلکه تمام آن صرف کشور شده است و در عین حال روزی ۴ میلیون بشکه نفت هم ذخیره شده است. تا به امروز نگذاشتهایم که هیچ مقدار از نفتمان توسط بیگانگان به غارت برود که این موضوع برای نسل آینده بسیار مهم است.
امروز بخش صنعت توسط خود ما اداره میشود و طبعاً هر چه دشمنان بیشتر فشار آوردند، همت ملت ایران تحت هدایت ولایت فقیه بیشتر و قویتر پیش خواهد رفت. در حال حاضر ما تعداد زیادی فارغ التحصیل دانشگاهی داریم که همه آنها به عنوان نیروهای متخصص میتوانند در کشور استفاده شوند.
کشور ما با ۱۵ کشور، همسایه است که در واقع در روابط اقتصادی ما و آنها چیزی بنام تحریم معنایی ندارد. متأسفانه دولت به جای توجه به این ظرفیتها، ذهن خود را به سمت جاهایی میبرد که نشدنی است. در سال اول دولت، مذاکراتی در خصوص برجام انجام شد و همه آنها امیدوار بودند و از الفاظی مانند «برد - برد» استفاده میکردند ولی حالا مشخص شده است که این توافق هیچ عملکردی برای کشور ندارد.
برخی میگویند فارغ از تیم اقتصادی دولت، برخی از وزرا مثل وزیر امور خارجه هم باید در تحقق دیپلماسی اقتصادی هم قوی عمل کند ولی متأسفانه تیم وزارت خارجه هم نتوانسته در این زمینه کارکرد مثبتی از خود نشان دهد. اعضای کابینه دولت روحانی میتوانند از ظرفیتها بهره برداری کنند و مشکلات را حل کنند؟
در این شش سال نه تنها، تحریمها برداشته نشد بلکه مضاعف هم شده است و دولت هم به سختی کشور را اداره کرده است. البته نهایتاً در این شش سال کشور به پیش رفته است. من خدمت آقای رئیس جمهور عرض میکنم که با این سیاستها و با این افراد در دولت نمیتوان کشور را به پیش برد. امروز در دولت کسانی حضور دارند که به دنبال منافع جیب خود هستند و میخواهند در ازای اداره کشور، جیب خود را پُر کنند.
همانطور که دیدید رهبر معظم انقلاب نیز به رئیس جمهور گفتند که خود او فرمانده است، زیرا اگر بخواهد کار کند و سیاستهای غلط و افراد ناکارآمد را کنار بگذارد مشکلات کشور حل خواهد شد.
در کشور افراد تحصیل کرده بسیار هستند. آمریکای ورشکسته با ۲۹ تریلیون دلار بدهی و اروپایی که امروز در موضوع «برگزیت» و باقی مسائل مانده است نمیتواند بر ملت ما تأثیر بگذارد. امروز میتوان کشور را حتی بدون نفت هم اداره کرد. ما امروز حتی یک دلار بدهی عقب افتاده خارجی هم نداریم.
برخی از دولتمردان میگویند دست دولت برای حل مشکلات اقتصادی باز نبوده است؟ از سوی دیگر نیز دولت مُصر است «پالرمو» و CFT تصویب شود؛ با تصویب این لوایح دست دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور باز میشود؟
دولت در زمان تصویب برجام نیز چنین سخنی را بیان میکرد ولی با تصویب برجام هم مشکلی در کشور حل نشد. حال امروز «FATF» را مطرح میکنند، در صورتی که این نوع اعتماد به آمریکا و اروپا همانند اعتماد زمان قاجاریه به انگلستان است. در جنگ ایران و روس و در قرارداد ترکمنچای هم چنین اتفاقی افتاد. در آن زمان هم افرادی در ایران واسطه شدند تا انگلیسیها به ایران بیایند ولی در نهایت همان واسطهها ضد ایران عمل کردند؛ ایران دیگر در زمان قاجار و پهلوی نیست و این اشتباه را تکرار نمیکند.
امروز این اشتباه نباید صورت بگیرد که ما اعتماد کنیم؛ جمهوری اسلامی خود یک قدرت مستقل است. به عنوان مثال در موضوع حقوق بشر هیچ کشوری بهتر از ایران این موضوع را رعایت نمیکند. زمانی که در قوه قضائیه بودم آقای «گالین دوگل» به ایران آمد و با او به گونهای برخورد کردیم که مجبور شد قبول کند که منشور سازمان ملل، حقوق بشر را رعایت نکرده است.
البته بعداً همان فرد به علت قبول این موضوع توقیف شد. حال امروز دیگر نباید به آنها اعتماد کرد. در سازمان ملل هم وقتی چند کشور بخواهند برای تمام جهان تصمیم بگیرند همین موضوع با حقوق بشر در تناقض است.
امروز لیبرال دموکراسی و کاپیتالیستی غرب دیگر به درد آنها نمیخورد و دیگر نمیتوانند از طریق آن بر جهان سلطهگری کنند. شما امروز میبینید که به دیکتاتوری رسیدهاند و با زور، سازش و فشار به دنبال استعمار هستند. امروز آمریکا هم در حال سقوط است. آمریکا و تمام مستکبران غربی در برابر اسلام که گفتمان مردم سالاری دینی را مطرح کرده است، حرفی برای گفتن ندارند. ارزشهای معنوی و مادی و سعادتمندی دنیا و آخرت موضوعاتی است که دیگر غرب در برابر آن هیچ حرفی نمیتواند بزند.
دیکتاتور پلیدی همچون بن سلمان در بمباران وحشیانه یمن توسط غربیها حمایت میشود، آیا این حکومت و این مدل دموکراسی باقی میماند و استوار خواهد بود؟ اینها هیچکدام مبانی دموکراسی نیست. به نظر من پس از این، دیگر دوران دموکراسی به سر آمده است و غرب به سمت نوعی دیکتاتوری در حال حرکت است و امروز هر کس به دیکتاتوری برسد همانطور که خداوند میفرماید، طغیان میکند.
ما اگر امروز پشت ولی فقیه محکم، مقتدر و با یاران خوب و افراد پاک که در این ۴۰ سال به دنبال ساختن کاخها در شمال شهر نبودند، قدم برداریم و در پی آن مردم هم اینگونه افراد را انتخاب کنند مشکلات کشور حل میشود. رئیس جمهور هم اگر میخواهد مشکلات حل شود راهی جز این ندارد. روزی امام (ره) به میرحسین گفت: طوری عمل کنید که مانند رجایی و باهنر وقتی از دنیا رفتید، مردم بر سر و سینه خود بکوبند، آیا امروز دولت یازدهم و دوازدهم این گونه است؟
چرا یک جریان سیاسی بکارگیری مدیران انقلابی و جهادی را برای حل مشکلات کشور برنمیتابد؟ مشکل برخی سیاسیون و جریانها با گفتمان انقلاب چیست؟
وقتی تفکر این است که ما به سمت غرب برویم و با آنها همراهی کنیم طبیعتاً نمیتوانند با ارزش گرایان مستقل که گفتمان آنها به گونهای است که باید در برابر مستکبرین با ادبیات خودشان پاسخ داده شود و با آنها مقتدر برخورد کنیم، کار کنند.
امروز عدهای در کشور دارای شرکتهای بزرگ هستند و جیب خود را پُر میکنند و طبیعی است که نتوانند با کسانی که زندگی پاک و سالم دارند، همکاری داشته باشند. جریان اصلاح طلبی در ایران با خط ولایت فقیه فاصله دارد. البته نمی گویم که باید حذف شوند زیرا که یک دولت قوی ارزش گرا، از اصلاح طلبان نیز در اداره کشور بهره میبرد.
زمانی که تعداد زیادی از مدیران کارآمد در کشور تنها به دلیل اختلاف سلیقه سیاسی با دولت حذف میشوند آخر کار به اینجا میرسد. زمانی که یک دولت به صورت جناحی عمل میکند و خود را از نیروهای ملی و فراجناحی محروم میکند، باعث میشود که دیگر دولت همه ملت نباشد. دولت فعلی دولت اصلاح طلبان است و قطعاً افکار عمومی ناکارآمدی این روزهای دولت را کاملاً به پای جریان اصلاحات میگذارد.
امروز مدیران ارزشی به کار گرفته نمیشوند و کسانی که در رأس کار هستند هم ارزشی و انقلابی عمل نمیکنند. حال حتی اگر تمام مدیران کشور را نیز انقلابی کنند باز هم به دلیل آنکه سیاست کلی، انقلابی نیست کاری به پیش نخواهد رفت و در عین حال باید افراد در محل تخصص خود به کار گرفته شوند؛ در غیر این صورت نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
اما رئیس جمهور در زمان تبلیغات از دولت فراجناحی سخن گفته بود، این شعار روحانی هم محقق نشد؟
امروز دیگر مردم به آن معنای قدیم به اصلاح طلبی و اصولگرایی توجهی ندارند. مردم به دنبال خط سومی هستند که خوانا باشد. منظور ما ایجاد جریان سوم نیست بلکه منظور ما دولتی همچون زمان دولت آقای رجایی است که همه در آن حضور داشتند و اصلاً این گونه بازیها وجود نداشت.
زمانی آقای بازرگان حقوق نخست وزیر زمان شاه را دریافت میکرد که معادل بیش از ۲۰ میلیون تومان امروز میشود اما زمانی که آقای رجایی بر سر کار آمد آن میزان حقوق را پس زد حال با چنین رفتاری آیا ممکن است در دولت آقای رجایی حقوق نجومی یافت شود!؟
برخی از اصلاح طلبان واژهای را خلق کردند و میگویند در کشور «دولت سایه» وجود دارد و همین دولت سایه مشکلات اقتصادی کشور را رغم میزند ولی به پای دولت نوشته میشود. به نظر شما «دولت سایه» در ایران وجود دارد؟ چرا اطرافیان روحانی سعی دارند چنین موضوعی را به جامعه القا کنند؟
این تنها فرافکنی است. دولت همه چیز را در اختیار دارد. مجلس شورای اسلامی هم مجبور است که با دولت همراهی کند. قوه قضائیه هم همیشه مدارای دولت را کرده و میکند و این روال از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز وجود داشته است. در نتیجه این دولت است که همه چیز را در دست دارد.
حال اگر دولت اقتصاد را فعال و مردم را دارای حداقل معیشت سالم بکند، دزدی کم میشود، مگر کسانی که مریض احوال باشند. در پی آن قوه قضائیه هم به راحتی به باقی آنها رسیدگی میکند ولی زمانی که دولت مشکلات اقتصادی را فراوان کرد و مردم دچار مشکلات بسیار شدند. کار قوه قضائیه نیز زیاد خواهد شد.
تمام این مشکلات با اصلاح عملکرد دولت قابل حل است. امروز ما با ۱۵ کشور همسایه هستیم که با برنامه ریزی میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل کند.
زمانی که آقای حبیبی معاون استاندار کرمان بودند قاچاقچیان را شناسایی کردند و به آنها گفتند ما در شرایط تحریم هستیم و نیاز به کالاهای خاصی داریم و از آنها خواستند که آن کالاها را به کشور وارد کنند.
امروز ظرفیت کشور بسیار عظیم است و فضای کشور بسیار مستعد است که با آن میتوان تمام مشکلات را حل کرد ولی تفکری دیگری میگوید که اگر «برجام» تصویب نشود مردم در آب و برق خود نیز مشکل دارند که چنین تفکری نمیتواند کشور را اداره کند.