پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵

صداوسیما و حمایت از فیلترینگ برای استمرار درآمد تریلیاردری یا نگرانی از فرهنگ؟ کدام را باور کنیم؟ قسم حضرت عباس یا دم خروس؟

کد خبر : ۴۴۹۳۷۷

به گزارش نبض بازار به نقل از شرق رقابت رسانه‌ای، رویه‌ای مرسوم در جهان است و قاعده طبیعی آن است که هر رسانه می‌کوشد با تقویت تولید محتوا و جذب مخاطبان بیشتر، از رقیب «سبقت» بگیرد و رویای یکه‌تازی در میدان رقابت را در سر بپروراند.
اما تلاش یک رسانه برای «حذف» و خفه کردن صدای رقیب و ممانعت از دسترسی مخاطبان به آن با هدف حفظ برتری بدون رقیب، پدیده نوبرانه‌ای است که در ایران شاهد آن هستیم.
صداوسیما، عنوان «رسانه ملی» را یدک می‌کشد و از امکانات مالی سرشار همانند بودجه یک هزار و ۸۴۰ میلیارد تومانی در سال 98 ناراضی است و از نیروی انسانی پرشماری (به روایتی 48‌ هزار نیرو در سال 95) بهره‌مند‌ است که این سازمان را از دید منتقدان در جایگاه پرتعدادترین شبکه جهان قرار داده است. باوجود تمام این «امتیازات ویژه» دست‌اندرکاران صداوسیما، کمر همت بسته‌اند تا به توسل به هر شیوه قانونی، شبه قانونی و حتی غیرقانونی، طومار حیات رقبای خود در شبکه‌های اجتماعی را با ابزار «فیلترینگ» درهم بپیچند و درواقع، «حذف» رقیب را جایگزین «رقابت» کرده‌اند. اما دلایل این تغییر ریل عجیب چیست؟
1- سوای ضعف‌های مدیریتی که آنتن‌های «جام جم» را به رسانه‌های خالی از محتوای جذاب تبدیل کرده، بزرگ‌ترین مشکل صداوسیما با مخاطبان، «بی‌اعتمادی» اکثریت مردم به این رسانه است. اگر از مشاهدات میدانی گویا و یافته‌های نظرسنجی‌های معتبر بگذریم و انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای شهر را مبنای قضاوت قرار دهیم، به‌راحتی مشخص می‌شود، درمجموع، نتایج نهایی این انتخابات بیانگر تفاوت فاحش آرای اکثریت ایرانیان با تبلیغات پرفشار، غیرقانونی و جانب‌دارانه از گرایش‌های سیاسی خاصی بوده و حداقل از سال 1376 تاکنون ثابت‌شده است که اکثریت مردم به خط تبلیغی و القایی سیاسی و فرهنگی مدیران صداوسیما اعتمادی ندارند. عارضه بی‌اعتمادی به آنتن‌های «جام جم» با ظهور و گسترش جهش گونه شبکه‌های اجتماعی تشدید شده است و مسئولان صداوسیما به‌جای بازنگری در مشی خود، شناسایی آسیب‌ها و ترمیم شکاف رسانه ملی با ملت، راهکار غیر کارشناسی تبلیغ ضرورت فیلترینگ رقیب را در پیش‌گرفته‌اند تا شاید اعتبارشان از شفاف‌سازی‌ها و مچ‌گیری‌های این شبکه‌ها در امان بماند.
2- صداوسیما به دلیل ضعف تولید محتوا، پس از ورود آنتن ماهواره و شبکه‌های خارجی دچار ریزش مخاطب شد و همان زمان تلاش کرد با تبلیغ ضرورت جمع‌آوری آنتن‌هایی ماهواره‌ای، مخاطبان داخلی را به تماشای فیلم و سریال‌های ایرانی که توان هماوردی با رقبای خارجی نداشتند، ناچار سازد. نتایج اولیه این تلاش‌ها، باب میل مدیران «جام جم» بود و تا مدت‌ها ایرانیان از دسترسی آزاد به شبکه‌های ماهواره‌ای محروم بودند اما در ادامه با پیشرفت تکنولوژی و پذیرش واقعیت‌های موجود، کار به‌جایی رسیده که اکنون کمتر پشت‌بامی را می‌توان یافت که مملو از آنتن‌های ماهواره نباشد. اکنون نیز صداوسیما خطر مشابهی را در حوزه اطلاع‌رسانی از جانب شبکه‌های اجتماعی احساس می‌کند و می‌کوشد نه با تولید محتوای قوی‌تر بلکه با ابزار ضروری جلوه دادن فیلترینگ، خود را از گرداب رقابت نافرجام با این رقیب توانمند برهاند، به‌ویژه آنکه تجربه پیام‌رسان «سروش» وابسته به صداوسیما باوجود حمایت‌های مالی و تبلیغی شگفت‌انگیز نشان داد صداوسیما به دلایل متعددی، قادر نیست پنجه در پنجه دیگر کانال‌های کم امکانات اما بهره‌مند از خلاقیت آکند.
3- صداوسیما درآمد سرشار تریلیاردی از آگهی‌های بازرگانی، آنتن فروشی و جلب اسپانسر برای برنامه‌های خود دارد. مبلغ درآمدزایی آنتن‌های «جام جم» در این حوزه هرگز اعلام رسمی و شفاف‌سازی نشده است اما منتقدان بسیاری از شکل‌گیری مافیاهایی خبر می‌دهند که مبالغ کلانی به جیب می‌زنند. گسترش شبکه‌های اجتماعی و به‌ویژه تلویزیون‌های اینترنتی مترادف با ریزش مخاطبان صداوسیماست و این وضعیت، رغبت آگهی‌دهندگان به تبلیغ در آنتن‌های «جام جم» را کاهش داده و درآمدهای بازرگانی صداوسیما را در سراشیب نزلی قرار می‌دهد. بنابراین، انگیزه‌های اقتصادی هم از محرک‌های اصلی برای حذف رقیب با ابزار فیلترینگ است تا آگهی‌دهندگان همانند سال‌های گذشته با تک گزینه صداوسیما مواجه شوند و مبالغ کلان اعلامی «جام جم» را از سر ناچاری بپذیرند.
4- شبکه‌های اجتماعی این فرصت را در اختیار نخبگان، ستاره‌ها و سلبریتی ها قرار می‌دهد تا با راه‌اندازی یک صفحه در شبکه‌های اجتماعی رایگان و سهل‌الوصول، ابزار ارتباطی مؤثری با مخاطبان کسب کنند و فارغ از محدودیت‌های جناحی یا اعمال سلیقه شخصی مدیران صداوسیما، هر آنچه می‌خواهند در معرض دید و قضاوت افکار عمومی قرار دهند و برای انتقال پیام خویش به مخاطبان از حضورهای پر قید و شرط در استودیوهای صداوسیما احساس بی‌نیازی کنند. استمرار این روند در کنار بی‌اعتمادی عمومی به آنتن‌های «جام جم»، مدیران صداوسیما را با بحران چهره و سلبریتی جهت تولید محتوای جذاب مواجه کرده و بخشی از عزم جزم مدیران این سازمان برای فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی ناشی از بازگشت به وضعیت گذشته و «تک تریبونی» کردن فضا برای نخبگان و سلبریتی هاست تا آنان برای قرار گرفتن پشت تریبون‌های «جام جم»، به‌شرط و شروط اجباری تریبون داران تن دهند.
5- تقویت حس عقب‌ماندگی سازمان عریض و طویل صداوسیما در رقابت با فعالان شبکه‌های اجتماعی که از تعداد گرداننده و بودجه بسیار ناچیزی بهره می‌برند، کارآمدی مدیران «جام جم» را در رونده فزاینده‌ای نزد افکار عمومی زیر سؤال برده و این سؤال اندیشه سوز را پررنگ کرده که دلیل باخت صداوسیما در این نبرد نامتوازن چیست؟ و طبیعی است که انگشت اتهام به سمت ضعف مدیریت سازمان نشانه گرفته می‌شود و این رخدادی نیست که مدیران ارشد «جام جم» حاضر باشند با سکوت و بی‌تفاوتی از کنار آن عبور کنند و البته به‌جای آسیب‌شناسی رویکرد مدیریتی خود ترجیح می‌دهند، شبکه‌های اجتماعی رقیب را با ابزار فیلترینگ از میدان خارج سازند تا برنده مسابقه‌ای تک نفره شوند و صورت‌مسئله ضعف در رقابت با دیگر مدعیان را به‌کلی پاک کنند و ادعای برتری داشته باشند.

برچسب ها: نبض بازار