پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۹

یک باستان شناس آلمانی که دست کاوش­‌های غیرقانونی در ایران را قطع کرد

هرتسفلد باستان­شناسی جسور، طراح و نقشه­ کشی ماهر و زبان­شناسی خبره بود. او پیش­نویس قانونی را برعهده گرفت که با مخالفت وزیر معارف وقت یحیی خان قره گوزلو روبرو شد چرا که پیشنویس هرتسفلد دست او را در کاوش­‌های غیر قانونی می­‌بست.
کد خبر : ۴۴۹۰۹۶

ارنست هرتسفلد در 23 جولای 1879 در سل (Celle) آلمان متولد شد. دیپلم دبیرستان خود را در برلین و به سال 1897 گرفت. سپس دانشجوی رشتۀ معماری شد و همزمان آشورشناسی، تاریخ هنر و فلسفه را نیز فراگرفت. در 1903 در امتحان مهندسی ساختمان شرکت کرد. سپس، دو سال در محوطۀ باستانی آشور به عنوان دستیار والتر آندره (Walter Andrae)(1956-1875) کار کرد و در راه بازگشت به برلین، سفرهای بسیاری در ایران و عراق داشت. او علاوه بر مهارت­های فوق، قادر بود از منابع لاتین، یونانی، عربی، فارسی، سریانی و خط میخی نیز به خوبی بهره ببرد. هرتسفلد پایان­ نامۀ دکترای خود را در برلین در مورد پاسارگاد نوشت.

به گزارش  تسنیم، هرتسفلد برنامه­ ای نظام­ مند برای لغو امتیاز انحصاری فرانسویان در کاوش­‌های باستان­شناسی ایران ریخت. خطابه­ های شورانگیز او در عمارت مسعودیه، همراه با تربیت جمعی از دانشوران ایرانی و نیز همزمان کسب حمایت دولتمردان متنفذ، او را به هدف نزدیک کرد و با کمک آرتور آپهام پوپ آمریکایی و شماری از دانشوران ایرانی، انجمن آثار ملی را در 1302 بنیان نهاد.

او در یکی از خطابه­‌ها چنین گفت: «برای جلوگیری از بی­ حرمتی به ابنیۀ تاریخی؛ اولاً از طرف دولت احکام اکیده صادر و به تمام ایالات و ولایات غدغن شود که ابنیه ملی و تاریخی را خراب و ضایع ننمایند و آثار ملی را محترم شمارند. در ضمن به وسایل مختلفۀ دیگر مثلاً به توسط جراید مردم را به این مفاخر ملی متوجه ساخته و حفظ و احترام ابنیه و آثار را به عامه بفهمانند».

هرتسفلد زیرکانه از فضای ملی­ گرایانه در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی برای نیل به مقاصد خود استفاده کرد و اندکی بعد از تیر 1306 رسماً به مدت سه سال در سمت متخصص مطالعات شرقی به استخدام دولت ایران درآمد. در این منصب، او دستور به نظارت دقیق بر عتیقاتی داد که از کشور خارج می­ شدند.

همچنین او مایل بود که بازرسان دولتی را به محل­ های کاوش بفرستد و این اقدامات خوشایند فرانسویان نبود به گونه­ ای که دومکنم - رئیس هیأت فرانسویان در شوش چنین نوشت «حضور یک ایرانی در حفریات برای ما که 24 سال بدون نظارت کار کرده ­ایم توهین­ آمیز است».

عصا، پیپ و موی طلایی؛ سه‌گانه‌های مرد پشت صحنه‌های هزار دستان / سرنوشت اشیای ایرانی موزه لوور

سرانجام اقدامات هرتسفلد نتیجه داد و تفاهم­نامۀ لغو امتیاز انحصار کاوش ­های باستان­شناسی فرانسه در ایران در تاریخ 18 اکتبر 1927 مطابق با 25 مهر 1306 در تهران به امضای طرفین رسید.

اندکی بعد و در فرودین 1307 او در پاسارگاد کاوش کوتاهی انجام داد اما آرزویش کاوش در تخت جمشید بود. ولی بدون وجود قانون، کاوش در تخت جمشید ممکن نبود. او پیش­نویس قانونی را برعهده گرفت که با مخالفت وزیر معارف وقت یحیی خان قره گوزلو روبرو شد چرا که پیش­نویس هرتسفلد دست او را در کاوش­‌های غیر قانونی می­‌بست.

وزیر معارف خود پیش­نویس دیگری تهیه کرد که به ملاکان و تجار اجازه می­‌داد تا به هر میزان که می­‌خواهند اقدام به حفاری کنند. واکنش هرتسفلد به آن بسیار جالب بود. او به وزیر دربار گفت که «برای دنیا چنین قانونی نشانۀ این خواهد بود که ایران کشور بی­‌تمدنی است».

در نهایت با حمایت­ های تیمورتاش، وزیر معارف از طرح خود عقب نشست و در نهایت در 13 آبان 1309 قانون عتیقات به تصویب مجلس رسید. او جیمز هنری برستد - رئیس موسسۀ شرق­ شناسی دانشگاه شیکاگو را مطلع کرد که برای کسب مجوز کاوش تخت­ جمشید اقدام کند.

با تأیید هیأت وزیران چند ماه بعد کاوش در تخت جمشید آغاز شد اما جوی که هرتسفلد از آن برای صعود خود بهره برده بود، به تدریج دامن خود او را هم گرفت. زیرا دولت مصمم به نظارت شدید بر فعالیت خارجیان بود.

با  قدرت گرفتن نازی‌ها او حمایت دولت آلمان را نیز از دست داد و سرانجام با زمینه­ چینی­‌های رقبای دیرینۀ خود همچون پوپ آمریکایی و گدار فرانسوی، از سرپرستی هیأت تخت جمشید کنار گذاشته شد و اریک فردریش اشمیت، دیگر باستان­شناس آلمانی جای او را گرفت.

هرتسفلد در پاییز 1313/ 1934 ایران را برای همیشه ترک کرد و تا 1936 در لندن ماند. سلسله سخنرانی‌­های او بعدها به نام تاریخ باستان­شناسی ایران به چاپ رسید. سپس استاد دانشگاه پرینستون در آمریکا شد و در 1947 به میل خود از آن کناره گرفت. وی در 20 ژانویۀ 1948 در شهر بازل سوئیس درگذشت.



به گزارش جامعۀ باستان شناسی ایران - هرتسفلد باستان­شناسی جسور، طراح و نقشه­ کشی ماهر و زبان­شناسی خبره بود. افکار و طرح­‌های او در زمینۀ تاریخ، باستان­شناسی و زبان­شناسی، مطالعات ایران­شناسی را وارد مرحله­‌ای تازه کرد.

او به تنهایی بیشتر مقالات دورۀ قدیم مجلۀ آلمانی «گزارش­های باستان­شناسی ایران» را نوشته و از بنیانگذاران آن محسوب می­‌شود. اقدامات عملی او قانون­ مداری را وارد باستان­شناسی ایران کرد. بسیاری از افکار و نظرات هرتسفلد بعد از گذشت 70 سال همچنان معتبر و محل رجوع دانشمندان است.