«محمدنبی حبیبی» دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی یکی از چهرههای سیاسی است که در بحبوحه ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، تلاش کرد تا بهواسطه روابط دوستانه خوبی که با مهدی کروبی داشت، وی را از مسیر انحرافی که در جریان اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ انتخاب کرده بود، منصرف کند.
دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی علاوه بر بیان جزئیاتی از جلسه خصوصیاش با مهدی کروبی، به تشریح جلسه مشترک پنج تن از چهرههای سیاسی کشور از جمله مرحوم حبیبالله عسگراولادی با میرحسین موسوی پرداخت، جلسهای خصوصی که بهاعتقاد مرحوم عسگراولادی توسط برخی نزدیکان موسوی که اتفاقاً از صحنهگردانان فتنه ۸۸ نیز بودند، شنود میشده است.
متن زیر شرح گفتوگو با محمدنبی حبیبی درباره وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است:
* شما درباره نامههای آقای کروبی به رهبر انقلاب و مجلس خبرگان، موضعگیری کرده بودید که این موضعگیریها با واکنش پسر آقای کروبی همراه شد. با توجه به شناختی که از آقای کروبی دارید، نظر شما درباره نامهنگاریهای اخیر آقای کروبی چیست؟ چهمیزان فکر میکنید که این نامهنگاریها توسط خود آقای کروبی صورت گرفته باشد؟
حبیبی: مدتی است که جریاناتی در تلاشاند تا قبح جسارت مستقیم به مقام معظم رهبری را بشکنند. البته چه در زمان حضرت امام چه امروز بیشترین هجمهها علیه ولی فقیه زمان بوده است و موضوع جدیدی نیست اما وقتی این مطالب از زبان کسانی که ظاهراً خودیِ انقلاب بودند، گفته میشود، تفاوتهایی با حرفهای دشمنان انقلاب دارد.
بعضی از جریانات سیاسی که شهامت به میدان آمدن ندارند از وجود شخصیتی مثل آقای کروبی استفاده میکنند و محتوای نامههایی علیه رهبر انقلاب را تهیه و تنظیم میکنند که اینگونه اقدامات مسبوق به سابقه است.
** دیدار ۵نفره اصولگرایان و ابراز شرمندگی موسوی
در سال ۸۸ اقداماتی از سوی ما انجام شد تا آقایان کروبی و موسوی را از این مسیری که انتخاب کرده بودند نجات دهیم، بنابراین ترتیب ملاقاتهای مستقیم با این آقایان داده شد، بهطور مثال در هفته سوم پس از انتخابات سال ۸۸ در جلسهای که بنده نیز حضور داشتم قرار شد که پنج نفر از سران جریان اصولگرا با آقای موسوی دیدار کنند. این پنج نفر آقایان حبیبالله عسگراولادی، مصطفی میرسلیم، محمدرضا باهنر، یحیی آلاسحاق و کوهکن بودند.
این تصمیم زمانی گرفته شد که رهبر انقلاب شخصاً زمانی را اختصاص دادند تا دیداری با آقای موسوی داشته باشند و او را از اقدامات هنجارشکنانه منصرف کنند یعنی مبنای تصمیم ما ملاقات رهبر انقلاب با مهندس موسوی بود.
آقایان در دفتر مهندس موسوی حضور پیدا کردند. مهندس موسوی ابتدا تشکر و ابراز شرمندگی کرد که شخصیتی مانند آقای عسگراولادی پیشقدم شده و به دیدار او رفته است. آقای عسگراولادی نیز در جواب گفته بود که "ما برای خیر انقلاب و شما آمدیم و فرقی نمیکند که چهکسی پیشقدم شود". هدف از برگزاری آن جلسه این بود که بدون اهانت و در کمال احترام آقای موسوی را به بازشماری صندوقها متقاعد کنند.
* بازشماری همه صندوقهای رأی؟
حبیبی: هر تعدادی که آقای موسوی درخواست میکرد، چون طبق قانون کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات این حق را دارد که با ارائه دلایلی بگوید که به فلان تعداد صندوق رأی شک دارد. آقای موسوی ابتدا گفته بود که "من به شورای نگهبان و دستگاه اجرایی کشور اعتماد ندارم".
حاضران در جلسه به او گفتند که "ما نمیگوییم که شما به مجریان انتخابات اعتماد داشته باشید بلکه میگوییم صندوقهایی را که به آنها ظنین هستید، با حضور خود شما بازشماری شود". آقای موسوی گفت "آیا هر تعداد صندوق که بخواهم بازشماری میشود؟"، که با تأیید حاضرین همراه شده بود. بعد از چند ساعت بحث و اظهارنظر، در نهایت آقای موسوی قانع میشود به اینکه صندوقهای مورد نظرش بازشماری شود.
همزمان با این جلسه، بنده و آقای مرتضی نبوی به دیدار آقای محسن رضایی رفته بودیم تا با وی سخنان مشابهی را مطرح کنیم. البته آقای رضایی کاملاً از پیشنهاد ما استقبال کرد. البته تفاوت آقای رضایی با مهندس موسوی این بود که ایشان هیچ مخالفتی با شمارش آرا نداشت و قبل ملاقات با ما هم این تصمیم را اتخاذ کرده بود.
فردای جلسه آقای عسگراولادی و ۴ نفر دیگر با مهندس موسوی، ما منتظر بودیم که ایشان تماس بگیرد و بگوید که خودش یا نمایندهاش آماده حضور برای بازشماری آرا است اما نهتنها خبری از تماس نشد بلکه دو روز بعد بیانیهای تندتر از بیانیه اول از سوی آقای موسوی منتشر شد.
آقای عسگراولادی در واکنش به این بیانیه گفته بود "گمان میکنم در محل جلسه ما با آقای موسوی، دستگاههای شنودی کار گذاشته شده بود که بلافاصله بعد از حضور ما، گروه دیگری برای عوض کردن نظر مهندس موسوی در دفتر او حضور پیدا کردند، چراکه در جلسه مذکور هیچ کس بهجز آن هیئت ۵نفره و شخص آقای موسوی حضور نداشتند".
اواخر دومین هفته پس از انتخابات سال ۸۸ مرحوم آیتالله مهدوی کنی در تماسی با مرحوم عسگراولادی از ایشان سراغ آقای کروبی را گرفت. آقای عسگراولادی به آیتالله مهدوی کنی گفت که "من خبری از آقای کروبی ندارم و بهدلیل این اقدامات اخیر او علاقهای هم ندارم که بدانم چهکار میکند". آقای مهدوی کنی در واکنش به ایشان میگوید که "شما همین امروز باید بهسراغ آقای کروبی بروید". از آنجا که آقای عسگراولادی نسبت به آقای مهدوی کنی احترام فوقالعاده در حد تمکین قائل بود، علیرغم عدم تمایل قرار ملاقاتی را با آقای کروبی هماهنگ کرد.
ایشان در جلسه با آقای کروبی خطاب به او میگوید "این کارهایی که آقای موسوی میکند چه معنایی دارد؟"، آقای کروبی نیز در واکنش میگوید که "من نیز نمیدانم آقای موسوی دارد چهکار میکند". آقای عسگراولادی به آقای کروبی میگوید "آقای کروبی، بالاخره شما ادعای پیروی از خط امام را دارید. امام امروز در بین ما نیست ولی آیا قبول دارید که ایشان نظارهگر رفتارهای ماست؟"، سپس ادامه داد "من چند وقت پیش خوابی دیدم که خوب است آن را برای شما تعریف کنم تا متوجه شوید که امام، رفتار و اعمال امروز ما را نظاره میکند".
امام خمینی در این خواب از آقای عسگراولادی سؤال میکند که "شما در کمیته امداد برای فقرا چه اقداماتی را انجام دادهاید؟". آقای عسگراولادی نیز توضیحی به ایشان میدهد. سپس حضرت امام از ایشان سؤال میکند که "آقای عسگراولادی، اگر شخصی نیازمند به خانه شما مراجعه کرد چه برخوردی با او میکنید؟"، آقای عسگراولادی نیز به حضرت امام میگوید که "او را میپذیریم و کمکش میکنیم".
امام خمینی در همان عالم رؤیا از ایشان سؤال میکنند که "اگر شما در خانه نبودید چطور؟"، آقای عسگراولادی نیز در جواب میگوید که "بنده پولی را در خانه گذاشتهام تا هروقت خانه نبودم و نیازمندی مراجعه کرد اهل خانه پس از بررسی به او کمک کنند".
** عسگراولادی گفت "جلسه ما با کروبی تأثیر مثبت نداشت، تو صحبت کن"
منظور آقای عسگراولادی از بیان این خواب این بود که به آقای کروبی بفهماند حضرت امام نسبت به رفتار مسئولان نظام حتی پس از فوت نیز حساسیت دارد. البته بهتعبیر آقای عسگراولادی پس از جلسه ایشان با آقای کروبی گروهی به دیدار او میروند و تمامی تلاشهای او برای بهراه آوردن آقای کروبی را بیاثر میکنند.
چند ماه بعد از آن جلسه و در ماه مبارک رمضان آقای عسگراولادی در جلسهای به من گفت که "آقای حبیبی، جلسهای که ما با آقای کروبی داشتیم متأسفانه اثر مثبت بر روی رفتار او نداشت. از آنجا که شنیدم آقای کروبی احترام ویژهای برای شما قائل است، برو و با آقای کروبی صحبت کن".
* علت این احترام ویژه چه بود؟
حبیبی: زمان شهرداری من در تهران آقای کروبی رئیس بنیاد شهید بود. من در آن زمان به تمامی شهرداران مناطق دستور داده بودم که "مراجعات بنیاد شهید را با سختگیریهای قانونی بیپاسخ نگذارید" و از حداکثر اختیارات خود استفاده کنند تا مشکل خانواده معظم شهدا حلوفصل شود. البته همان زمان نیز اختلاف نظرات سیاسی با آقای کروبی داشتم ولی این اختلافات دلیلی بر این نبود که خانواده شهدا را وجه المناقشه قرار دهم.
حتی به شهرداران مناطق گفته بودم که اگر در مواقعی با حداکثر اختیارات خود نیز نتوانستند مشکلات خانواده شهدا را حل کنند، به من بگویند تا از حداکثر اختیاراتم استفاده کنم دستور حل مشکل را بدهم که اگر روزی این دستور بهعنوان تخلف بهحساب آمد بنده مورد مؤاخذه قرار گیرم. آقای کروبی به این دلیل به بنده ارادت ویژهای داشت. ما از آقای کروبی وقت ملاقات گرفتیم و در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال ۸۸ ملاقاتی دوساعته در منزل ایشان داشتیم.
* شما بهتنهایی به دیدار آقای کروبی رفتید؟
حبیبی: خیر. از آنجایی که آقای عسگراولادی به من توصیه کرده بود که در این جلسه همسر آقای کروبی نیز حضور داشته باشند، بنده بههمراه همسرم به منزل آقای کروبی رفتم. البته قبل از اینکه قرار و مدارها برای تشکیل این جلسه گذاشته شود، بنده دیداری با آیتالله مهدوی کنی داشتم. در این دیدار به ایشان عرض کردم که میخواهم بنا به توصیه آقای عسگراولادی، جلسهای با آقای کروبی داشته باشم. سپس در ادامه از آیتالله مهدوی کنی پرسیدم که "آیا شما حاضرید که آقای کروبی به دیدار شما بیاید تا با نصیحت شما از مسیری که در آن قرار گرفته، نجات یابد؟".
علت طرح این سؤال از آیتالله مهدوی این بود که بنده در گذشته از زبان ایشان شنیده بودم که در اوج اختلافات با آقای کروبی و در بحبوحه تشکیل مجمع روحانیون مبارز و انتخابات مجلس سوم درباره او میگفت "ما باید کروبی را از خودمان بدانیم و نباید تماس با او را قطع کنیم". آقای مهدوی به من گفتند "نهتنها این اجازه را به شما میدهم بلکه خودم نیز آمادگی گفتوگو با آقای کروبی را دارم چرا که ما نباید اجازه دهیم آقای کروبی به این راحتی از مسیر انقلاب منحرف شود".
بعد از ملاقات با آقای مهدوی، در جریان جلسهای صمیمانه اما صریح و جدی به آقای کروبی گفتم "با وجود اینکه قصد هیچ گونه بیاحترامی به شما ندارم اما امروز آمدهام تا آنچه که خیر و صلاح است را یادآوری کنم". به آقای کروبی گفتم که "من خود را کوچکتر از شما میدانم ولی چه اشکالی دارد که گاهی کوچکترها به بزرگتران مطالبی را گوشزد کنند؟".
در ادامه از آقای کروبی پرسیدم "آیا شما از ولایت فقیه عدول کردهاید؟"، ایشان گفت "خیر. اگر من از ولایت فقیه عدول کنم تبدیل به یک موجود معلق میشوم، چراکه عمرم را پای دفاع از ولایت فقیه گذاشتهام". سپس به ایشان گفتم "آقای کروبی، زمانی که در مجلس ششم، رهبر انقلاب حکمی حکومتی درباره قانون مطبوعات صادر کردند، شما در حمایت از این حکم گفتید که با حکم حکومتی آقا تکلیف مجلس روشن شده است، یعنی به حکم رهبری تمکین کردید. یکی از این مشارکتیها از گوشه مجلس با تمسخر به شما گفت: «آقای کروبی، این حکم حکومتی دیگر چه صیغهای است؟»، شما در جواب به این نماینده مجلس گفتید «حکم حکومتی همان چیزی است که مجوز حضور توی مشارکتی را که شورای نگهبان صلاحیتت را رد کرده، صادر کرده است»".
پس از بیان این خاطره به آقای کروبی گفتم "ما این پیشینه را از شما بهخاطر داریم و انتظار نداریم که شما خلاف رویه سابق عمل کنید". ایشان گفت "مگر من چهکار کردهام؟".
** ماجرای انتشار نامه کهریزک توسط کروبی
به او گفتم "عدهای درباره اتفاقاتی که در کهریزک افتاده بود به شما گزارشی داده بودند و شما بر اساس همین گزارشها ناراحت و عصبانی شدی و بعد از این ماجرا نامهای به آقای هاشمی رفسنجانی که رئیس تشخیص مصلحت وقت بود، نوشتید، تا اینجای کار هیچ خردهای نمیتوان به شما گرفت. مسئله قابل تأمل این است که شما قبل از اینکه اقدامی برای پیگیری مطالبات داخل نامه انجام بدهید، متن نامه را منتشر کردی. در این نامه بر اساس گزارشات خلاف واقعی که به شما داده بودند یک سری اتهامات به نظام وارد شده است. مگر شما خودتان نمیگفتید تا جرم متهمی ثابت نشده هیچکس حق بیان اتهامات او را ندارد؟".
آقای کروبی دید حرف من کاملاً منطقی است، گفت "ببین آقای حبیبی، من بعد از گزارشی که از اتفاقات کهریزک دریافت کردم آتش گرفتم". بلافاصله به ایشان گفتم "آقای کروبی، من با عصبانیت شما مشکلی ندارم. مشکل من این است که چرا قبل از اثبات مطالبی که در نامه بود، این نامه را منتشر کردید تا رسانههای خارجی بهشکل گسترده به بازتاب آن بپردازند؟".
آقای کروبی در جواب گفت "اگرچه زمان زیادی از ارسال نامه نگذشته بود ولی با این حال وقتی دیدم پاسخی به نامه من داده نشده، تصمیم گرفتم نامه را منتشر کنم"، البته خود ایشان هم میدانستند که انتشار نامه قبل از اثبات جرم کار نادرستی است.
در پایان جلسه به آقای کروبی گفتم "آقای مهدوی کنی برای شما احترام زیادی قائل است و همچنان از شما بهنیکی یاد میکند". آقای کروبی گفت "ما مخلص آیتالله مهدوی هم هستیم". سپس از آقای کروبی درخواست کردم که جلسهای تدارک ببیند و به محضر آیتالله مهدوی کنی برود. آقای کروبی نیز با پیشنهاد من موافقت کرد و گفت که حتماً روزی به دیدار آیتالله مهدوی کنی خواهد رفت.
** یکی از بستگان کروبی قسم داد بیشتر به دیدار کروبی برویم!
این جلسه پس از گذشت بیش از دو ساعت به پایان رسید. بنده از روند این جلسه خیلی راضی و خشنود بودم و احساس میکردم که این جلسه میتواند تأثیر مثبتی بر عملکرد آقای کروبی بگذارد. چند روز بعد یکی از بستگان آقای کروبی به من گفت، که خبر دیدار بنده با آقای کروبی به گوشش رسیده، سپس من را قسم داد که "آقای حبیبی، شما را بهخدا اینگونه جلسات با حاج آقا را بیشتر تدارک ببینید".
* آن شخص که بود؟
حبیبی: چون ممکن است ایشان راضی نباشد بنده نمیتوانم اسم او را بیاورم. چند روز پس از آن جلسه متوجه شدم همان کسانی که آقای موسوی را از پذیرش بازشماری آرا منصرف کرده بودند، بهسراغ آقای کروبی نیز رفته و رأی او را نیز عوض کردند.
به هر حال آقای عسگراولادی و آیتالله مهدوی کنی حیثیت چنددههای خود را برای بازگرداندن آقای کروبی و مهندس موسوی به مسیر انقلاب خرج کردند ولی متأسفانه موفق به این مهم نشدند.
* آیا نامهای که بعدها آقای عسگراولادی به آقایان موسوی، کروبی و برخی سران اصلاحطلب نوشتند، مورد تأیید رهبر انقلاب بود؟
حبیبی: بنده از این قضیه اطلاع دقیقی ندارم اما یادم میآید که آقای عسگراولادی به ما گفتند "من این مطالبی را که مینویسم نه با رهبری هماهنگ کردم و نه معتقدم شما این مطالب را قبول دارید. بنابراین یک سال از حزب مؤتلفه مرخصی میگیرم تا بهعنوان یک شخصیت حقیقی حرف خودم را بزنم". همه اعضای حزب با مرخصی و ضمناً با مطالبی که ایشان مینوشت مخالف بودند، تصمیم خودشان را گرفته بودند و خواستند از حیثیت چند دهساله خود برای بهراه آوردن آنها استفاده کنند.
** عسگراولادی میگفت "کروبی و موسوی یکبار بهشکل رسمی اعلام برائت کنند"
آقای عسگراولادی درباره آقای موسوی و کروبی میگفت "من در جایگاهی نیستم که به جرائم آنها رسیدگی کنم. هدف من این است که آقای کروبی و موسوی به این مسئله اذعان کنند که ریشه فتنه در خارج از کشور شکل گرفته و آنها را متقاعد کنم یک بار بهشکل رسمی از طراحان خارجی فتنه ۸۸ اعلام برائت کنند". اما متأسفانه نهتنها اعلام برائت نکردند بلکه در بیانیهای، آشوبگران روز عاشورا را که اقدام به شادی و پایکوبی در خیابان کردند و شعار ضد نظام دادند، به عنوان خداجویان لقب دادند.
* اقدام آقای عسگراولادی کار بهنگام و درستی در مقطع سال ۸۸ بود. اما ایشان قائل بود که آقای موسوی و کروبی سران فتنه نیستند و در همان ایام نیز بحثی بین آقای شریعتمداری و مرحوم عسگراولادی شکل گرفت و آقای عسگراولادی معتقد بود که اینها مفتون هستند و نباید آنها را سران فتنه معرفی کرد.
حبیبی: بله. همانطور که شما اشاره کردید در ارتباط با سران فتنه خواندن آقایان کروبی و موسوی میان مرحوم عسگراولادی با برخی دیگر از دوستان اختلافاتی وجود داشت و آقای عسگراولادی معتقد بود که ریشه فتنه در خارج از کشور است و آقای کروبی و موسوی فتنهزده شدهاند. ایشان گفتند "رسیدگی به جرم آنها کار من نیست بلکه قوه قضاییه باید اقدام کند. من میخواهم اینها را به انقلاب برگردانم".
* با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر در پایان صحبتی مانده بیان کنید.
حبیبی: قطعاً عدهای با هدف هجمه مستقیم به شخص رهبری در حال برنامهریزی بوده و هستند و عدهای در داخل کشوراند که با اصل نظام مخالف هستند و تلاش میکنند سران فتنه را همچنان علیه نظام تحریک کنند.
خبر آنلاین