زنده یاد ایمان رحیم پور قهرمان پرورش ایران و عضو سابق تیم ملی و دارنده مقام سوم جهان در مسابقات هندوستان و مسابقات بین المللی دبی، ساعت 3 بعدازظهر 16 آبان ماه با اصابت چهار گلوله در اسطبل شخصی خود به قتل رسید.
به گزارش ایسنا محمدجعفر رحیم پور پدر ملی پوش سابق پرورش اندام، با بیان اینکه مسابقات فیزیک استان اصفهان به یادبود "ایمان رحیمپور" برگزار شده است، اظهار کرد: خوشحال شدم که برای پسرم برنامه گذاشتند و برای یادبود او مسابقاتی را برگزار کردند و تشکر میکنم از همه کسانی که در انجام این کار کمک کردند.
وی در رابطه با آخرین جزئیات پرونده قتل ایمان رحیمپور، افزود: پرونده پسرم در حال حاضر در جریان است و تا به امروز سه نفر از کسانی که به پسرم حمله کردند را پلیس دستگیر کرده است. دو نفر دیگر نیز متواری هستند که امیدوارم هرچه زودتر دستگیر شوند.
پدر ایمان رحیمپور ادامه داد: متهم اصلی معلوم نیست، اما همه این پنج نفر باهم هستند و نمیتوانم، بگویم کدام متهم اصلی است. تقاضا دارم که هر پنج نفر اعدام شوند. کسی که طراحی یک قتل را انجام میدهد و کسی که همکاری میکند و برای قتل روانه محل کار یک فرد میشود، همگی شریک جرم هستند و باید با این افراد برخورد شود.
وی خاطرنشان کرد: امیدوارم فکر اساسی برای این افراد شود و تخفیف مجازات برای آنها در نظر گرفته نشود. از مسئولان مربوطه تقاضا دارم که قانون در مورد متهمان اجرا شود. در حال حاضر جزئیات پرونده را آگاهی به ما نگفته است، اما به پلیس اعتماد کامل دارم و میدانم که از حق و حقوق ما دفاع خواهد شد.
پدر ایمان رحیمپور علت قتل پسرش را درگیری بین دو گروه خلافکار دانست و گفت: دو گروه خلافکار در اصفهان و فلاورجان با یکدیگر درگیری داشتند و هر دو گروه بهنوعی پسر من را میشناختند و این هم به خاطر خرید و فروش اسب و پانسیون بود. پسر من میخواست بین این دو گروه صلح ایجاد کند تا درگیریها را کنار بگذارند، اما برادر سرکرده گروه اصفهانی یک شب مست میکند و پشت تلفن به آن اشرار فلاورجانی فحاشی میکند. گروه فلاورجانی ناراحت میشوند و در پی انتقام از گروه اصفهانی میروند.
وی با بیان اینکه پسرم به گروه اصفهانی میگوید که بیایید و اسبهایتان را ببرید، ادامه داد: زمانی که گروه اصفهانی میآیند اسبهایشان را ببرند، گروه فلاورجانی سر میرسند و یکی از برادران باند اصفهانی را با چاقو میزنند که باعث میشود گروه اصفهانی از پسرم کینه بگیرند و بگویند که پسرم آنها را به باند دیگر فروخته است. این مسئله اصلا صحت ندارد و پسرم به خود من گفت که من اصلاً این کارا نکردهام.
رحیمپور گفت: در نبود پسرم سردرگم هستم و نمیدانم باید چکار کنم و انشاءالله خدا به ما صبر دهد. ایمان برای پسرش برنامههایی داشت که متأسفانه عمرش کفاف نداد و امیدوارم بتوانم گوشهای از برنامههای ایمان رحیمپور را برای پسرش اجرا کنم.