جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۶

مقصران حادثه فوت ۴ دانش آموز چه کسانی هستند؟

مقصران حادثه فوت ۴ دانش آموز چه کسانی هستند؟
مدتهاست درباره نظارت بر مدارس غیردولتی به دنبال اتفاقاتی که در این مدارس رخ داده است و چالش هایی که ایجاد کرده است، سخن گفته می شود اما آیا مرگ ۴ دانش آموز زاهدانی تغییری در آن ایجاد می کند؟
کد خبر : ۴۴۵۶۰۲

۲۷ آذر ۹۷، خبر بد مخابره شد و از همان دقایق نخست همه به ۱۵ آذر ۹۱ پرتاب شدند: آیا شین آباد دیگری در راه بود؟ خبر در ابتدا کوتاه بود: ۵۵ کودک که در آتش سوزی یک واحد آموزشی پیش دبستانی و دبستان در شهر زاهدان دچار حادثه شده بودند، توسط نیروهای آتش نشانی نجات یافتند. اما تا پایان روز بعد دیگر صحبت از نجات جان کودکان نبود که داستان دردناک سوختن و پر کشیدن ۴ کودک در میان شعله های آتش با غم و اندوه مخابره می شد.

به گزارش مهر شاید آنها به سال نکشیده در تب و تاب اخبار رسانه ای فراموش شوند همانطور که حالا از میان۳۳ دانش آموز شین آبادی که آنها هم در آتش بخاری نفتی سوختند، ۲ نفری که فوت شدند را کمتر کسی به یاد می آورد اما ۱۲ دانش آموزی که دچار سوختگی شدید شدند داستانشان تا امروز هم شنیده می شود؛ چرا که رنج آنها ادامه دارد. حوالی ۳۰۰ جراحی روی بدن نحیف و دردکشیده آنها تا کنون صورت گرفته است و هنوز نیاز به جراحی های دیگر دارند. وعده های بسیاری در آن سال و سال های بعد به این دختران داده شد اما بسیاری از آنها عملی نشد و همچنان آنها در گیردار همان سیستمی هستند که نتوانسته بعد از شش سال از تکرار یک فاجعه قابل پیش بینی در مدارس جلوگیری کند و نتیجه اش مرگ ۴ کودک دیگر شد. اما آیا داستان این ۴ دختر با خاکسپاریشان به فراموشی سپرده می شود؟ آیا زنجیره اهمال کاری هایی که به مرگ آنها انجامید نیز یک به یک فراموش می شود؟
متهم: بخاری های نفتی

در حال حاضر متهم ردیف اول این مرگ غیرعمد بخاری های نفتی است!

همان روزهای سال ۹۱ رئیس وقت سازمان نوسازی مدارس اعلام کرد که ۱۵۰ هزار کلاس درس در کشور برای گرمایش خود از بخاری نفتی استفاده می‌کنند و عمده آنها در روستاها هستند. حالا اما در یک مدرسه غیردولتی و در مرکز یک استان حادثه رخ داده است و باز هم مقصر بخاری نفتی است و نبود بودجه برای اصلاح سیستم گرمایشی مدارس کشور.

در زمستان سال ۹۱ حاجی بابایی که وزیر آموزش و پرورش وقت بود، اعتباری بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای تجهیز این ۱۵۰ هزار کلاس درس را خواستار شد. بعدها گفتند در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۶ حدود ۲۴ هزار مدرسه با ۱۷۰ هزار کلاس درس استانداردسازی گرمایشی شده است و در سال ۹۵ اعلام شد همچنان بیش از ۴۰درصد از مدارس کشور به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز نیستند.

امروز هم معاون توسعه مدیریت سازمان نوسازی مدارس کشور می گوید: بیش از ۸۰ هزار کلاس درس در سطح کشور از نظر سیستم گرمایشی استاندارد نیستند و ۱۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای استانداردسازی آنها نیاز است.

رئیس سازمان مدارس و مراکز غیر دولتی نیز می گوید: در همین استان سیستان و بلوچستان که شاهد اتفاق ناگوار بودیم ۷ هزار و ۳۰۰ کلاس درس با بخاری نفتی گرم می‌شوند که از این تعداد ۴ هزار چراغ والور در کلاس‌ها داریم که همین مسئله دچار آتش‌سوزی هم یکی از این چراغ‌های نفتی را برای سیستم گرمایشی خود انتخاب کرده بود.

حالا دیگر حتی با صراحت بیشتری درباره امکاناتی که نیست و وضعیتی که هست سخن گفته می شود: «۹۰ درصد مدارس زاهدان با بخاری نفتی گرم می شود!»،«اگر نگاهمان به بودجه دولت باشد تا ۸ سال آینده نمی توانیم مشکل بخاری های ناایمن در مدارس را جمع آوری کنیم» و....

گویی زلزله آمده باشد! هلال احمر کشور برای تامین وسایل گرمایشی استاندارد مدارس وارد میدان شده است و مسئولان آموزش و پرورش حرف از کمک های مردمی برای حل این بحران می کنند.

اگر بپذیریم یک سوم از زمان مفید زندگی یک دانش آموز در روز در این کلاس های درس می گذرد و در عین حال آمار و ارقام وجود کلاس های ناایمن را کنار هم بچینیم (از مدارسی که دیوارش فرو می ریزد تا مدارسی که با بخاری نفتی گرم می شود و....) بیش از اینها باید نگران آن یک سوم از زندگی بخشی از ۱۳ میلیون دانش آموزی باشیم که قرار است در مدارس تربیت شوند.

آیا متهم های دیگری نیز در این مرگ غیرعمد مشارکت داشته اند؟

چرا بچه هایتان را به مدارس غیردولتی می فرستید؟

گرچه حادثه آتش سوزی در دبستان اسوه زاهدان ما را به شین آباد پرتاب می کند و بحث های بسیاری از جمله بی عدالتی امکانات آموزشی در کشور را پیش می کشد اما این حادثه با حوادث به ظاهر بی ربط دیگری نیز گره می خورد که در یک چیز مشترک هستند: غیردولتی بودن مدارسی که در این سالها به دانش آموزانش آسیب جدی وارد شده است؛ روحی و جانی.

اگر از خانواده ها بپرسید چرا فرزندانشان را به مدارس غیردولتی می فرستند عموم آنها می گویند: می خواهیم بچه هایمان با شرایط و امکانات بهتری تحصیل کنند.

آنها هزینه تحصیل فرزندانشان را به اختیار می پردازند تا فرزندانشان امکانات بیشتری داشته باشند. وقتی چنین فاجعه دردناکی در کنار حوادث دردناک دیگری که خصوصا در یکسال گذشته در مدارس غیردولتی رخ داده را کنار هم می گذاریم، پرسش اصلی این می شود که : دقیقا تعریف یک مدرسه غیردولتی چیست؟ چگونه مجوز می گیرد و مهمتر از همه اینکه چگونه بر آنها نظارت می شود؟

هر چند موسسان مدارس غیردولتی و رئیس این سازمان در این سال ها و در همین روزها از میزان کمکی که این مدارس و موسسان آن به برداشتن بار از دوش آموزش و پرورش و جلب مشارکت مردم در حوزه آموزش سخن می گویند و از توفیقات خارج از شمارش دانش آموزان این مدارس نیز گفته می شود. در عین حال موسسان این مدارس نیز در این سال ها کم از مشکلاتشان که عمدتا در حوزه اعتباری و قانونی است نگفته اند اما در شرایطی که یک اتفاق در این سطح ابعاد ملی به خود می گیرد و جان کودکانی را نشانه می رود، دیگر جایز نیست برای کم کردن از بار مسئولیت چنین اتفاقی روی به کفه مثبت بگیریم و یا با جملاتی چون «یک موسس اشتباه کرده است نباید کل زحمات یک جمع زیر سوال برود» از بررسی ابعاد واقعه روی بگردانیم چرا که حالا دیگر حتی مسئولان هشدار می دهند حادثه در گوشه و کنار کشور در مدارس منتظر یک جرقه است.

نکته در خور توجه این است که در حادثه اخیر ابعاد بی نظارتی بر این مدارس به شکلی عجیب خود را نشان داد. مشکل اصلی روی دادن حادثه در مدرسه زاهدان و مرگ ۴ دانش آموز صرفا به خاطر وجود بخاری نفتی در کلاس نبود و حتی شاید متهم ردیف اول هم نبود. مدرسه ای غیراستاندارد که دانش آموزان امکان خروج به موقع از آن را نداشتند، عدم آموزش صحیح رو به رو شدن با حوادث برای دانش آموزان و نبود مدیر مدرسه هنگام وقوع آتش سوزی و... دیگر ابعاد این ماجراست.

می گویند مدرسه مدتی بوده به دلیل آنکه زمان اجاره اش سرآمده بوده، به مکانی دیگر نقل مکان کرده و حالا آموزش و پرورش در تمام سطوح معاونتی مرتبط با تایید مجوز مکان جدید این مدرسه می گویند: این جا به جایی با هماهنگی آنها صورت نگرفته است!

می گویند مدرسه مدتی بوده به دلیل آنکه زمان اجاره اش سرآمده بوده، به مکانی دیگر نقل مکان کرده و حالا آموزش و پرورش در تمام سطوح معاونتی مرتبط با تایید مجوز مکان جدید این مدرسه می گویند: این جا به جایی با هماهنگی آنها صورت نگرفته است!

با اینهمه این سوال مطرح است که با وجود فاصله بسیار نزدیک این مدرسه با یکی از ادارات آموزش و پرورش، چگونه این مدرسه در خاطر تخلف پلمپ نشده است؟ حالا دیگر برای پلمپ این مدرسه دیر شده است.

مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ زاهدان همان روز اول استعفا می دهد اما آیا می توان بحث تخلف در نظارت بر مدارس غیردولتی را باید با همین یک استعفا جبران شده دید ونباید این پرسش را مطرح کرد که زمان آن نرسیده به طور کامل یک بازنگری در ساز و کار مدارس غیردولتی ایجاد شود؟
نظارت بر مدارس غیردولتی چه ساز و کاری دارد؟

رئیس سازمان مدارس غیردولتی در یک سال و خورده ای گذشته تمام همت خود را برای راه اندازی سامانه شفاف مالی این مدارس گذاشته است و در اغلب نشست های خبری عمده پرسش ها درباره شهریه های این مدارس است و این در حالی است که شاید بیش از شفاف سازی دریافتی این مدارس بهتر است شفاف سازی هزینه کرد مدارس، نظارت بر این مدارس، مسئولیتی که وزارتخانه آموزش و پرورش در هر اتفاق ناگواری که در این مدارس زخ می دهد لازم باشد. آیا این مدارس رها شده اند؟

محمد خرم مشاور و نماینده ویژه وزیر آموزش و پرورش در حادثه زاهدان می گوید: یکی از بحث‌های ما این است، موسس فضای مدرسه را جابجا کرده است و آموزش و پرورش منطقه نیز مدعی است او بدون کسب اجازه این کار را انجام داده اما با توجه به اینکه فاصله مدرسه تا اداره ۵۰۰ متر است چرا برای منطقه اهمیت نداشت که در نزدیکی آنها یک مدرسه جدید ایجاد شده است. مدرسه اسوه حدود ۷ یا ۸ سال سابقه فعالیت داشت وقتی تابلوی آن از یک نقطه به نقطه دیگر و نزدیکی منطقه نصب می‌شود چرا مسئولان نسبت به آن حساس نشدند؟» اما آیا این پرسشگری همه نظارت ها را متوجه یک منطقه آموزش و پرورش در کل کشور می کند؟

آیا نباید از ستاد مرکزی وزارتخانه آموزش و پرورش کسی مسئولیت چنین اتفاقاتی را به عهده بگیرد؟ رئیس سازمان مدارس غیر دولتی که قانون در اختیار اوست و باید ناظر و مجری آن باشد نباید در برابر نقص یا اهمال پاسخ بدهد؟ اگر ساز و کار این مرکز این است که همه موارد نظارتی را به مناطق آموزش و پرورش و بدون نظارت بر خود آنها و ساز و کارهایشان در عرصه نظارت، تفویض کرده است که به نظر می رسد با توجه به وضعیت غیراستاندارد و به دور از امکانات آموزشی در کشور و خصوصا در استان های محروم، بهتر است در برخی استان ها مجوزی برای مدارس غیردولتی داده نشود.

در زاهدان ۱۶۹ مدرسه غیردولتی وجود دارد. هر چند تناقض اینجاست که در حال حاضر هم اعتبارات آموزش و پرورش کفاف هزینه های مدارس دولتی اش را نمی دهد و برای همین بر پر رنگ تر شدن بحث مشارکت های مردمی در امر آموزش تاکید دارد که یکی از رویه هایش ازدیاد مدارس غیردولتی است، اما آیا مشارکت مردم تنها معنای هزینه کردن را می دهد؟ در این صورت به نظر می رسد باز هم به بحث بازنگری در قانون و یا اجرای آن در بحث مدارس غیردولتی نیاز داریم.

از سوی دیگر اداره کل بازرسی آموزش و پرورش موظف است مدارس دولتی و غیردولتی را در تمام ابعاد مورد بازرسی قرار دهد و در این حادثه سکوتی که از این بخش به گوش می رسد، پذیرفتنی نیست.

حادثه رخ داد؛ ۴ کودک در داخل کلاس درس سوختند. این اتفاق با توجه به حوادث مشابه که بخشی از آن در این گزارش مرور شد و بخش های دیگرش در ذهن اذهان عمومی وجود دارد، نشان می دهد نیازمند بازنگری جدی بر امر نظارت در همه ابعاد ان در آموزش و پرورش هستیم که در راس آنها مدارس غیر دولتی قرار می گیرد.