پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۲

حال این روزهای بازار طلا چگونه است؟

حال این روزهای بازار طلا چگونه است؟
مردم جز مواقع اجبار و به‌خاطر مراسم ازدواج، دیگر نمی‌توانند طلا بخرند. بازار بزرگ تهران مثل همه روزهای هفته شلوغ است. بازار طلا و جواهر نیز از این قاعده مستثنا نیست. امروز همه منتظرند تا سخنرانی رئیس‌جمهور تمام شود. می‌گویند بعد از هر سخنرانی معمولاً قیمت‌ها جابه‌جا می‌شود.
کد خبر : ۴۴۱۹۲۲

زن‌ها و مردها پشت ویترین مغازه‌ها را نگاه می‌کنند. از این طلافروشی به آن طلافروشی می‌روند. گاهی به داخل سرک می‌کشند؛‌ «این حلقه و پشت حلقه چند؟»؛ «نگینش برلیان است، برای شما در می‌آید 5میلیون و 500هزار تومان.» «نه این را نمی‌خواهیم. آن 2تا حلقه ست چی؟» ؛«این یک جفت هم می‌شود 7میلیون و 400هزار تومان.» به مغازه بعدی می‌روند؛ «آقا حلقه زیر 2میلیون تومان چیزی دارید؟».

بدل به جای طلا

به گزارش باشگاه خبرنگاران از خانمی که با دختر و دامادش آمده، می‌پرسم برای خرید حلقه آمده‌اید؟ می‌گوید: بله می‌خواستیم حلقه و یک سرویس طلا بخریم. اما با این قیمت‌ها قید خرید سرویس طلا را زده‌ایم. می‌خواهیم یک سرویس نقره بخریم. می‌پرسم این‌قدر واجب است که حتماً سرویس باشد؟ ناگهان برق از سرش می‌پرد؛ انگار که حرف بدی زده باشم. می‌گوید: رسم است. مگر می‌شود عروسی بدون سرویس برای عروس؟

سرش خلوت است و با گوشی موبایل سرگرم. داخل مغازه‌اش می‌روم و درباره قیمت‌ها سؤال می‌پرسم. با بی‌حوصلگی جواب می‌دهد. انگار که می‌داند من هم مثل همه آنها که آمده‌اند و رفته‌اند خریدار نیستم. می‌پرسم اوضاع خرید و فروش امروز چطور است. با بی‌میلی جواب می‌دهد؛ مثل دیروز، مثل پریروز، مثل همه روزهای قبل؛بدون فروش. شاید هر 4-3 روز یک‌بار یک تکه طلا فروش داشته باشم؛ آن هم فقط عروس و دامادها از سر اجبار می‌خرند. از او می‌پرسم چرا به این کار ادامه می‌دهد، می‌گوید: شغل آبا و اجدادی من است. ‌من 38سال دارم و 22سال است از نوجوانی وردست پدرم در این مغازه کار کرده‌ام. هیچ کار دیگری بلد نیستم. فقط امید دارم اوضاع بهتر شود. بعد می‌گوید: این سرویس طلا را ببینید. از این نازک‌تر و سبک‌تر که نداریم! همین 22میلیون تومان است.

عروس و دامادهای مجبور

به یک مغازه دیگر می‌روم و خودم را معرفی می‌کنم. مرد جاافتاده‌ای کنار مرد جوانی ایستاده و با هم تعداد زیادی النگو را در ویترین داخل مغازه می‌چینند. سرش را یک لحظه بالا می‌آورد و می‌گوید 6-5‌ ماه است که کار و بار ما کساد است. خودش را حمید صراف معرفی می‌کند و ادامه می‌دهد: کسی طلا نمی‌خرد. اغلب می‌آیند طلاهای قبلی‌شان را با مدل‌های جدیدتری عوض می‌کنند. برای خرید، فقط عروس و دامادها می‌آیند. آنها هم اگر مجبور نبودند، در این گرانی طلا، خرید نمی‌کردند. سرویسی که 8-7 میلیون تومان بود، حالا شده 30میلیون تومان. کی چنین پولی داره؟ در همین لحظه خانمی وارد می‌شود. النگویش را نشان می‌دهد. می‌گوید: این را برایم قیمت‌گذاری می‌کنی؟ آقای صراف می‌گوید: پول نداریم. از صبح هیچ فروشی نداشته‌ایم و نمی‌توانیم بخریم. خانم می‌رود. صراف ادامه می‌دهد: اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند چاره‌ای جز تعطیل‌کردن این کار و کاسبی نداریم. 4نفر دیگر را باید از همین کار نان دهم. خرجم واقعاً نمی‌رسد.

در مغازه‌ای دیگر، آنها نیز برای حرف‌زدن تمایلی ندارند. انگار همه فروشنده‌ها در این بازار ناخوش احوالند و حوصله حرف‌زدن و حتی بیان مشکلاتشان را هم ندارند. مرد فروشنده می‌گوید: مشتری می‌آید، اینجا نایست! اما در آخر راضی می‌شود چند کلامی حرف بزند. با ناراحتی می‌گوید: تا قبل از عید روزی نیم‌کیلو فروش داشتیم، الان به زحمت فروشمان به 50گرم می‌رسد. هرکس هم خریدی دارد، از سر ناچاری است وگرنه نمی‌خرند.

بازار غیرقابل پیش‌بینی است

آن دست خیابان، سرای سینا، هیچ تابلو و نشانی ندارد. اگر از قبل ندانی، هرگز نمی‌توانی بفهمی اینجا داخل یک‌سری آپارتمان مدرن روبه‌روی سبزه میدان، تعداد زیادی از طلافروشان، دفتر دارند. سراغ دفتر آقای کشتی‌آرای را می‌گیرم. می‌گویند طبقه اول واحد40. عجیب است اما فقط در یک طبقه این ساختمان، 40واحد وجود دارد. هر دو متر، یک دوربین مداربسته کار گذاشته‌اند و درهای اغلب واحدها ضدسرقت است. از دور تابلوی جواهرفروشی کشتی‌آرای را می‌بینم. زنگ در را می‌زنم و وارد می‌شوم. اینجا دفتر فروش رئیس کمیسیون تخصصی طلا و جواهر است؛ محمد کشتی‌آرای. مرد موسپید جاافتاده‌ای که برخلاف بازاری‌های دیگر، با گرمی از من استقبال می‌کند و پاسخگوی سؤالاتم می‌شود.

رئیس کمیسیون تخصصی طلا و جواهر می‌گوید: حدود 2هفته پیش یک کاهش قیمت شدید داشتیم اما دوباره قیمت‌ها باتوجه به بالا رفتن قیمت جهانی طلا در چند روز اخیر افزایش پیدا کرده است. اما به‌نظرم فعلا چند روزی قیمت‌ها ثبات خواهد داشت.وقتی از او می‌خواهم آینده بازار طلا را پیش‌بینی کند، می‌گوید: در شرایط امروز فقط می‌توان بازار چند روز آینده را پیش‌بینی کرد. هر حرف سیاسی، هر عمل اقتصادی در سطح کلان کشور، باعث ایجاد واکنش در بازار می‌شود. حتی برای یک هفته آینده نیز نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. مسائل و بگومگوهای سیاسی تأثیر مستقیمی بر بازار طلا دارد.

کاهش خرید و فروش

او با بیان اینکه امروز خرید و فروش به نسبت ماه‌های شهریور و مهر و اوایل آبان خیلی کم شده است، می‌گوید: خیلی از مردم سپرده‌هایی در بانک‌ها داشتند. بیشترشان در این مدتی که گذشت، سپرده خود را تبدیل به سکه و ارز کردند که قیمت‌ها به حداکثر رسید و حتی قیمت دلار تا 20هزار تومان هم بالا رفت. بنابراین طبیعی است که یک جایی تبدیل سپرده‌ها به طلا پایان یابد و این هرم کوتاه شود. برای همین خرید و فروش کم شده است و قیمت‌ها متعادل‌تر.

اما کشتی آرای درباره وضعیت بازار در درازمدت می‌گوید: از سال93 به‌دلیل افزایش قیمت طلا و رکود اقتصادی، میزان مصرف طلا به‌شدت در کشور کم شد. امسال نیز نسبت به سال قبل خرید و فروش باز هم به‌شدت کاهش یافته است. رئیس کمیسیون تخصصی طلا و جواهر ادامه می‌دهد: طبق آمار، 5هزار واحد تولید و توزیع طلا از سال93 تا 96 تعطیل شد. از ابتدای سال97 تا امروز هم 25درصد از 32هزار واحد توزیعی و تولیدی طلا در کشور تعطیل شده است.
کشتی‌آرای با اشاره به اینکه این روزها مصرف زیورآلات بدلی و وارداتی به‌شدت افزایش پیدا کرده، بیان می‌کند: این اتفاق هم از نظر اقتصادی به ضرر کشور است و هم باعث تعطیلی واحدهای کارآفرین شده است. به مردم توصیه می‌کنم که به فکر حفظ ارزش پول خود باشند. زیورآلات بدل هیچ ارزشی نخواهد داشت اما طلا هیچ وقت ارزش خود را از دست نمی‌دهد.

در همین حین، یک فاکتور فروش را نشانم می‌دهد. تاریخ بالایش مربوط به سال83 است و یک میلیون و 500هزار تومان هم مبلغ فاکتور است. خود طلا را نشانم می‌دهد یک گردنبند با ست گوشواره‌اش است. می‌گوید: این را در سال83 از خودم خریده‌اند. حالا فاکتور دوم و جدید را ببین. امروز 24میلیون تومان همان طلا را به‌خودم فروخته‌اند. امروز جوان‌ها در لحظه زندگی می‌کنند. آنها باید برای آینده‌شان نقشه راه داشته باشند و سرمایه خود را درست پس‌انداز کنند.

برچسب ها: طلا بازار صراط