عبدالله گنجی مدیر مسؤول روزنامه جوان در سرمقاله این روزنامه درباره گفتگوی اخیر محمدرضا خاتمی و تکرار ادعای تقلب در انتخابات 88 نوشت:
اگرچه فتنه ۱۳۸۸ به دو دلیل قدرت جمع کنندگی رهبری و فاصله رأی دو طرف در رسیدن به اهداف ناکام ماند، اما تلخی اینکه نظام جمهوری اسلامی نتوانست آفرینش آن عظمت را به جهان بفروشد همچنان در ذائقه نیروهای انقلاب مانده است.
محمدرضا خاتمی اخیراً در مصاحبهای مدعی است که ۸ میلیون رأی در آن سال جابهجا شده است. این سخن در حالی است که اصلاحطلبانی همچون صفایی فراهانی، تاج زاده، حجاریان، کواکبیان (سید محمد خاتمی غیر علنی) و برخی دیگر بر عدم تقلب تأکید کردند و از قضا هیچ کدام این حرف را در بازجویی نگفتهاند و رهبری نیز از امثال خاتمی خواستند که آنچه در محافل و جلسات خصوصی میگویید به مردم هم بگویید که این مطالبه همچنان باقی است.
فرار روبه جلوی محمدرضا خاتمی در زمانی صورت میگیرد که هسته اصلی اصلاحطلبان ناب (مشروطه خواهان) در طراحی انقلاب رنگی ناکام شدند و به قول حجاریان مجبورند اقتضا محور حرکت کنند.
به قول او اصلاحطلبی «بدون بروبرگرد» یعنی دموکراسیخواهی و عرفی کردن حاکمیت، اما شرایط و اقتضائات برای طرح آن مهم است.
اما ظاهراً اقتضامحوری تجویز نمیکند که پس از ۹ سال فرصت برای ارائه سند و ۱۸ ماه صدور بیانیه توسط میرحسین موسوی که نهایتاً به تنها استدلال داماد لرستان و فرزند آذربایجان منجر شد، حریت به مرکزیت جریان اصلاحات برگشته باشد. گویی قبول نداشتن احمدینژاد مجوز هر اتهامی به ایشان و نظام را صادر میکند.
اتهامزنندگان هم مدعی انحصاری امامی هستند که از شعار «شاه زنازاده است» بر میآشفت و در حق دشمن نیز حریت و مردانگی را رعایت میکرد. اگر چه بین جایگاه حقوقی نخبگان اصلاحطلب در نظام و چارچوب فکریشان فاصله ماهوی وجود دارد، اما گمان میرفت بر اشتباه استراتژیک خود بعد از نابودی موسوی اصرار نکنند.
محمدرضا خاتمی در همین گفتوگو اعتراف میکند که از گذشته (بعد از امام) تاکنون رهبری بهتر از آیتالله خامنهای برای اداره کشور نداریم، اما همین فرد به ورطه روشنفکری که میغلتد یادش میرود که همین رهبر در خطبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ فرمودند: «به ملت ایران اطمینان میدهم که نظام جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای شما نیست.» و مردمی که در ۲۵ خرداد به استعداد چند صد هزار نفر به خیابان آمدند بعد از آن خطبه هیچ گاه در خیابان از ۳۰ هزار نفر تجاوز نکردند، اما گویی گرفتار آمدن بین قدرت و روشنفکری نمیگذارد فرآیند اعتمادسازی توسط بخش معتقد به نظام در جریان اصلاحات دنبال شود.
شاید حق این جماعت همین باشد که همچنان دست به شال و قبای روحانی بگیرند تا بتوانند در نظام سر پل بیابند، چراکه مشی آنان غیر از این را تجویز نمیکند. نگارنده به عنوان پژوهشگر و مبنی بر اطلاعات آشکار به حجت رسید که فتنه ۱۳۸۸ نه یک سوءظن منجر به تنش و نه یک تقلب ۱۱ میلیونی بود، بلکه یک طراحی آگاهانه بود که موسوی در مصاحبه با نشریه تایمز آن را لو داد و کروبیِ رقیب در دانشگاه آزاد نجفآباد از آن پردهبرداری کرد.
اگر امثال محمدرضا خاتمی، تاجزاده، حجاریان، رمضانزاده، میردامادی، امینزاده، نبوی، آرمین، آغاجری و... اندازه یک جو حریت داشتند و این مصاحبه موسوی را میخواندند به طراحی خود و فهم درست نظام از مسئله اعتراف میکردند.
سؤال: جناب آقای موسوی اگر شما پیروز انتخابات شوید، با توجه به نقش رهبری در نظام جمهوری اسلامی چگونه دیدگاههای خود را پیاده خواهید کرد. (۲۱/۳/۱۳۸۸)
جواب موسوی به عنوان پیروز انتخابات (نه شکست یا تقلب): «تجمعات چشمگیر هفتههای گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت. در واقع این کار با فشار بر رهبری مبنی بر عقبنشینی در افکار عمومی صورت خواهد گرفت.»
حالا که پیروز انتخابات با تجمعات (سازماندهی شده) دنبال تغییر «ماهیت» و «ساختار قدرت» به صورت «بنیادین» بوده است چگونه امثال خاتمی از گفتن ۸ میلیون تقلب – که سرنوشت انتخابات را هم عوض نمیکند- خجالت نمیکشند؟
سؤال خبرنگار: جناب موسوی اگر در انتخابات شکست بخورید (نه تقلب) به این جوانان که در خیابانها رقصکنان و شادند چه خواهید گفت، اصلاً به همه طرفدارانتان چه خواهید گفت؟
و جواب موسوی طراحی حزب مشارکت را لو میدهد، که در هر دو صورت شکست و پیروزی (نه تقلب) ما مردم را به خیابان خواهیم آورد. موسوی: «پیام من قبلاً به آنان رسیده است (یعنی سازماندهی است) تغییر از مدتی قبل آغاز شده است، پیروزی در انتخابات بخشی از این تغییر است، بخشهای دیگر (بخشهای دیگر چیست؟) ادامه خواهد یافت و هیچ عقبگردی در کار نخواهد بود.»
وقتی شخص موسوی میگوید اگر شکست بخورم (نه تقلب) عقبگردی در کار نخواهد بود و بخشهای دیگر ادامه خواهد یافت، نخبگان اصلاحطلب چه پاسخی به افکار عمومی دارند؟ نه تنها پاسخی ندارند که حیا، آزادگی و حریت را هم قی کردهاند؟
اصرار اصلاحطلبان بر دوگانه تقلب – پیروزی در ۱۳۸۸ و سازماندهی شبانه و انتخاب رنگ مقدمه طراحی آگاهانه است که نمیتوان با شتر دیدی ندیدی از آن گذشت و اداره کشور را مجدداً به همین جماعت متنبه نشده، پررو و پرمدعا داد.
بنابراین چه خوب است دادستان همین جمله محمدرضا خاتمی را مبنا قرار دهد و در یک دادگاه علنی (غیرعلنی فاقد ارزش است) اسناد تقلب ۸ میلیونی را از او بخواهد و ضمناً بگوید چرا در این ۹ سال ارائه نکردید تا سران را از حصر آزاد کنید و متقلبان جایگزین آنان شوند؟
این دادگاه از ۲۰ شبکه تلویزیونی کشور زنده پخش شود تا ماهیتشناسی ملت یک بار محک بخورد.
اثبات تقلب توسط طراحان آگاهانه آن، باید مجدداً به مطالبه عمومی تبدیل شود. هل دادن خود در بین مردم به جای پاسخ مشکلی را حل نمیکند، اقبال در صدر اسلام هم به نقطه مقابل بزرگان ما بعضاً پررنگ بود و این داستان میتواند در برهههایی از تاریخ ادامه داشته باشد. اما چهره ظالم و مظلوم و حق و باطل بر اساس سنت الهی در تاریخ آیندگان درست ثبت خواهد شد.