مسابقات تلویزیونی همیشه یادآور هیجان درست و اصولی در تلویزیون بودند و امروز به جولانگاهی برای رژه سلبریتیها تبدیل شدهاند، مصداق بارز آن «برندهباش» و «پنجستاره» هستند که مخاطب به دور از هیجان مسابقهای و یا جذابیت برنامهای باید محو چهره آقای مجری بشود. این نقطه ضعفها آنقدر مشهود است که نه تنها مخاطب را پس میزند بلکه برخی از هنرمندان را هم دلزده کرده! تا جائیکه پژمان بازغی که خود یکی از مجریان این روزهای تلویزیون است و به گونهای او هم این تریبون را در دست دارد و از تجربه بیشتری نسبت به حمید گودرزی و محمدرضا گلزار برخوردار است در یکی از برنامههای تلویزیونی انتقاد خود را فراتر از سوپراستار نبودن گلزار در سینمای ایران پیش میبرد و این طور میگوید: "اینکه محمدرضا گلزار سوپراستار نیست، یک مقوله تخصصی و مفصل است و یک تعریف مشخص دارد که ما هنوز به آن نرسیدیم. مثلا میتوانیم بگوییم که علی دایی در ورزشمان به آن رسیده اما در سینما نمیتوان گفت گلزار سوپراستار است".
به گزارش تسنیم او در بخش دیگری چنین میگوید: "حالا که گلزار به مجریگری روی آورده روی آنتن مخاطب مانوری از اجرا نمیبیند چون نویسنده «برندهباش» اصلاً مسابقهشناس نیست که بداند چه سوالات و چه موضوعاتی را باید گردآوری کند تا مخاطب علاقهمند تماشای هیجانها و جذابیتهای این مسابقه تلویزیونی بشود. این حالت را «پنجستاره» و حمید گودرزی هم دارد. به اعتقاد من فارغ از نقاط ضعف دیگر، نقطه ضعف مشهود این برنامهها، نویسندهها هستند که هیچ قدرت مانوری به مجریان هم نمیدهند. واقعاً هیچ هیجانی در مسابقات تلویزیونی نمیبینیم تا مخاطب ترغیب شود؛ تلویزیون یک شمّه خوب و الگوی مناسبی از برنامهسازی ویژه مسابقات دارد ولی این روال هیچ هیجان و هیچ ترغیبی برای مخاطب ندارد، چون فراز و نشیب برنامهسازی در آن از سیر و نظاممندی تبعیت نمیکند. مقصر اصلی این اتفاقات و نقاط ضعف قطعاً برنامهسازان هستند".
چرا دوباره مسابقه میلیونی؟
صحبتهای پژمان بازغی که پیش از این در گفتگویی با خبرنگار فرهنگی تسنیم گفته بود: «من سلبریتی نیستم و ماهانه پولهای گزاف نمیگیرم و اصلاً «کودکشو» را با این زرق و برقها ندیده و نمیبینند.» یک سوال برای ما پیش میآورد که قرار است ساخت چنین برنامههای ضعیف و عوامانهای به کجا برسد؟
اجرای مسابقه ست دیگه چه ایرادی به اجرای گلزار هستش متلا؟؟؟؟؟؟ اتفاقا جملات قصاری در خلال برنامه داره که گوش دل لازم داره تا درکش کنی و در نهاد تو بشینه