واژه های عفاف و حجاب رفته رفته به دکانی برای عده ای تبدیل شده و برخی، که وظایف متنوعی در این زمینه دارند، با فراخوان زدن و جمع کردن تعدادی خبرنگار دور خود، از اقدامات فصلی و گاه و بیگاه خود می گویند و البته طبق روشی سریالی، بار اصلی این وظیفه ی خطیر را به دوش سایر ارگانها و نهادها می اندازند.
جامعه ی ما چندین سال است که با این سیستم راجع به عفاف و حجاب خو گرفته است و متاسفانه آنچه که باید به آن تصریح کرد این است که در میان تمام مجموعه ها، این فقط خود خانواده ها هستند که توانسته اند با امکانات بسیار کم خود، تا اندازه ای سهمشان را ایفا کرده و بدون واگذاری مسئولیت به دیگران، برای فرزندانشان احساس خطر و البته دلسوزی نمایند.
به راستی، عفاف و حجاب چیست و آیا صرفا به همین مسایلی که عده ای به نام مبارزه با آن می پردازند خلاصه می شود یا مبانی زیربنایی و ریشه ای تر از این حرفها نیز دارد؟ اصلا برای مبارزه با بی عفتی و بی حجابی چه باید کرد و آغاز و پایان آن چگونه است و چه کسانی نقش دارند؟ اینها و بسیاری سوالات دیگر نکات مهمی است که بدون پاسخ به آنها، کار به همینجایی کشیده می شود که این روزها در سطح جامعه نظاره گرش هستیم: روند روبه گسترش بی عفافی و بی حجابی، بگیروببند چند روزه و تبلیغاتی و البته از قبل اعلام شده، دست به دست شدن مسئولیتها میان مسئولان و شانه خالی کردن نوبتی آنان از آنچه که باید انجام دهند و افزایش احساس عدم ناامنی در این زمینه میان خانواده ها.
اگر به مبانی دینی خود بازگردیم، با کمترین تحقیق و پژوهشی می توان به ریشه های عفاف از منظر اسلام رسید. دین مبین ما عفاف را صرفا به بیرون انداختن چند تار مو خلاصه نمی کند (که البته همین مساله نیز یکی از مصادیق بی عفتی است). عفاف در معنای لغتی به معنای پاکدامنی است و این خصلت، جوانب بسیاری دارد که با رعایت مجموع آنها می توان به جامعه ای عفیف و پاک رسید.
حجاب نیز صرفا به پوشش سر و صورت محدود نمی شود (مجددا تاکید می گردد که این پوشش نیز یکی از مصادیق رعایت حجاب است). حجاب نیز در لغت به معنای پوشش است اما نوع آن و فرعیات آن بسیار است.
اگر بخواهیم از کلی گویی دورشده و صریح سخن بگوییم باید یادآور شویم که عفت در شکم، زبان، چشم، دست و پا، گوش و... مسایل بسیار مهمی است که بعضا مورد غفلت قرار گرفته و مسئولان امر، از میان تمام اینها به ساده ترین و دم دست ترین آن که مبارزه با پوشش موهای افراد است، بسند کرده و مبارزه ای مثلا تمام عیار (البته به زعم خودشان) را به راه انداخته اند.
اگر بخواهیم باز هم به توصیه های دینی بازگردیم به عباراتی کلیدی برمی خوریم که اگرچه شاید برایمان تکراری به نظر آید اما به جهت عدم توجه دقیق به آن، اصطلاحا دچار گم کردن سوراخ دعا شده ایم. برای نمونه فقط به ذکر مثالی اکتفا می نماییم و آن اینکه: الصلوة تنهی علی الفحشا و والمنکر. وقتی نماز قرار است به جلوگیری از منکرات و فحشا منجر شود، به راستی چه میزان به آن پرداخته ایم؟ و اصولا آیا این مساله را تبیین کرده ایم که کدام نماز می تواند آدمی را در مقابل بی عفتی واکسینه کند؟ آیا توانسته ایم برای جامعه این مساله را تشریح نماییم که توجه ویژه و مضاعف به نماز، آن هم نمازی که مورد نظر اهل بیت(ع) بوده است، یکی از زیربنایی ترین راههای مبارزه با بی عفافی و بی حجابی است؟
اسلام، در کنار تمام مسایل مربوط به نماز و توصیه ی اکید به حضور قلب و توجه به بزرگی ذات احدیت، احکامی را پیرامون این تکلیف الهی و نحوه ی قبولی آن نزد حضرت حق بیان می دارد. یکی از این مسایل، پاکی و غیرغصبی بودن مکان نمازگذار، لباس نمازگذار و... می باشد. یعنی اگر مصلایی که نماز در آنجا اقامه می شود از کسی غصب شده و یا به هر عنوان دیگری از آنِ فرد دیگری بوده و او راضی نباشد که در این مکان حتی عبادت الهی صورت پذیرد، این نماز به جایی نخواهد رسید و علاوه بر مردودی نزد خدای متعال، هیچ پله ای برای صعود روحی آدمی نخواهد بود. لباس نمازگذار و دیگر مسایل نیز از همین مدل تبعیت می کنند.
اگر این مسایل به صورت کاملا حرفه ای، گویا، شفاف و هنری در جامعه مطرح شده و آحاد جامعه ی اسلامیمان را نسبت به آن آگاه نماییم، آیا اولین قدمهای محکم و ریشه ای در زمینه ی نهادینه سازی عفاف و حجاب را برنخواهیم داشت؟
یادمان باشد یکی از مهمترین عللی که آدمی را به ورطه ی بی عفتی و بی حجابی می کشاند، سرکشی وی نسبت به خالق متعال و عادی و کم اهمیت دانستن گناهان مثلا کوچک و همچنین رویه شدن تعدی به حقوق دیگران می باشد. اصولا وقتی فردی در رعایت عفت شکمی دقت نظر داشته باشد و اعضا و جوارحش را با مال حرام و حتی شبهه ناک متورم ننماید، چنین فردی آموخته است که نباید به حقوق دیگران تعدی کند و بدین طریق، عفت چشمی نیز پیدا خواهد کرد و با محدودکردن دایره ی نگاهش، حریم افراد را حفظ می کند.
زمانی که فردی برای حفظ عفت گوش خود تلاش کند و نشنود آنچه را که دستور دادند برای نشنیدنش، یعنی خود را به رعایت قوانین الهی ملزم دانسته و چنین فردی، دیگر برای بیرون انداختن چند تار موی خود تلاش مضاعف نخواهد کرد زیرا حریم شناس است و قانونمدار.
اگر بخواهیم در رعایت عفاف به مصادیق دیگری حتی صرفا اشاره نماییم حجم بسیار گسترده تری از آنچه در این مقال در اختیار است می طلبد و افسوس آنکه بسیاری از مسئولان امر، قطعا و حتما این نکات را بسیار بیشتر و بهتر از نگارنده ی این سطور می دانند اما سردرگمی آنان در نحوه ی عملیاتی نمودن و نهادینه سازی عفاف و حجاب، ابهامات و سوالاتی را در اذهان متبادر می نماید.
با عنایت به تولد این نوشته در دهه ی ولایت و ایام الله جشن غدیر، به نظر می رسد برای حسن ختام هیچ عبارتی بهتر از فرمایش امیر کلام، امیرالمومنین، امام علی(ع) در زمینه ی عفاف نباشد، آنجا که فرمود:
پاداش مجاهدی که در راه خدا کشته می شود از انسان پاکدامن و عفیفی که می تواند گناه کند و نمی کند بیشتر نیست. نزدیک است که شخص پاکدامن و عفیف فرشته ای از فرشتگان الهی گردد. (نهج البلاغه حکمت 474)
مداح اهل بیت(ع)
خیلی جالب بود
جناب حسین آقا کسی هم یک کار فرهنگی میکنه شما هم ....
اگه نظر ندی نمیمیری....
با فرض در نظر گرفتن نبود برنامه ای مدون و درست برای ترویج حجاب ( ظاهری و باطنی ) که بنده نیز با شما موافقم ، با این همه بگیر و ببند از سال 60 تا کنون چرا گروه قابل توجهی از مردم راساً اقدام به رعایت آن نمیکنند ؟ مشکل این دسته از مردم که جمعیتشان بر خلاف نظر بسیاری از نظر من بسیار بسیار قابل توجه است با حجاب چیست ؟