پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۷

کم‌وکیف پرداخت مهریه دردوران مختلف

دولت‌ها بر اساس آرای برابر زنان و مردان مسئولیت تامین امنیت و اعتبار زنان و مردان در جامعه را برعهده گرفته‌اند. نمایندگان منتخب زنان و مردان بر اساس شرایط دوران، مطالبات و نیازهای روز مردم قانون وضع می‌کنند. قاعدتا قوانین بر آمده از مطالبات و آرای مردم باید بتوانند با شیوه‌ای عادلانه و غیر تبعیض آمیز به‌جای مهریه و سهم‌الارث و جهیزیه که ناکار آمدی‌شان در تامین و تضمین دوام و بقای محترمانه و عاشقانه زندگی مشترک به اثبات رسیده؛ متضمن امنیت و رفاه و برخورداری برابر زنان و مردان از منابع قدرت و ثروت خانواده و جامعه در ادوار مختلف زندگی مشترک گردند.
کد خبر : ۴۲۸۷۰۲

قوانین مربوط به حقوق خانواده در ایران اعتبارش را از شرع می‌گیرد. در اصل پاسخ‌هایی است که فقیه‌‌ها و شارعان به خصوصی‌ترین پرسش‌های مردمان در خصوص احوال شخصیه و حقوق زندگی مشترک زن و مرد در هر عصر و نسل داده‌اند.

به گزارش آرمان این پاسخ‌ها با توجه به تغییرات دورانی، نسلی و تغییرات فناوری و نحوه بهره‌مندی آدمیان از منابع و ثروت جامعه و طبیعت پاسخ‌های متنوعی هستند. از این‌رو نمی‌توان کارکرد مهریه را همان گونه دانست که هزار سال پیش عمل و اجرا می‌شد. حکم مهریه که بدان در شرع صداق می‌گویند نیز از زمره احکامی است که دچار تلاطماتی شده است.

طبق نظرات فقهی مهر در عقد ازدواج به منزله عوض در معاملات عادی نیست، بلکه مهر صرفا هدیه‌ای برای زن و جلب توجه و مهر او برای همسری است. در این راستا می‌توان اصولا در قرار عقد ذکر نشود و پس از عقد زوجین بر امری توافق کنند، در اصل مهریه ابزار مهرورزی در دوران سنت بود. مرد که صاحب قدرت، مکنت، رفاه و برخوردار از منابع قدرت و ثروت اجتماعی بود با اختصاص بخشی از درآمد و ثروتش به زن به‌عنوان مهر به او اطمینان می‌داد که زندگی و رفاه او را به‌قدر وسع و حتی بیش از وسعش تامین کند.

هرچند در همان حال نیز مهریه هرگز نتوانست اطمینان و امنیت عاطفی دراز مدت زن در زندگی خانوادگی را تامین کند یا متضمن عشق ابدی مرد به همسرش شود. زیرا ترس از پرداخت مهریه به‌خودی خود نافی عشق و همدلی است. مهریه و جهیزیه در اصل سنت‌هایی مربوط به دوران پدرشاهی و تقدس مالکیت زمین کشاورزی و محصول است.

شاید بتوان گفت در دوران کشاورزی سنت مهریه و جهیزیه به‌نوعی دستبرد پدرانه در تقدیر و تعدیل سرنوشت فرودستانه دختر در خانه شوهر بود یا می‌توان گفت نوعی نمایش قدرت مردانه در به‌دست آوردن و واداشتن به زندگی مشترک بود؟ از این‌رو معمولا گفت‌وگوهای مربوط به ازدواج، مهریه و جهیزیه بین پدران دختر و پسر صورت می‌گرفت و رضایت و اذن پدران شرط وقوع عقد ازدواج و تبادل مهریه و جهیزیه مطلوب بود. در آن دوران اصل ازدواج تکلیفی برای بقای نسل و تعیین وارث(پسر) برای مالکیت زمین و بهره‌مندی از محصول محسوب می‌شد.

مهریه ابزار ناکافی

در دوران نوین که عشق در بین طرفین مبنای ازدواج قرار گرفته، بدیهی است، مهریه و جهیزیه ابزاری فرعی و ناکافی برای بقا و دوام عشق و عاشقی محسوب شود. در عین حال باید توجه داشت در سنت و شرع نیز برای ایجاد تعدیل و تعادل در حقوق فرودستان و به تعبیری فراموش‌شدگان و به حاشیه رانده‌شدگان(نسا) در برابر فرادستی مردان اعم از پدر، برادر و همسر در خانواده حق مهریه و حق جهیزیه و حق ارث زنان در یک بسته پیشنهادی مرتبط با یکدیگر عرضه می‌شود.

به این معنا که تمامی این حقوق بر اساس رضایت طرفین رابطه قابلیت اجرایی و تحقق پیدا می‌کنند و در عین حال از آنجا که مردان و زنان تابع سنت پیشاپیش پذیرفته‌اند که زنان از منابع قدرت و ثروت جامعه کنار گذاشته شده و به حاشیه رانده شوند. بنابراین ایجاد تعادل حداقلی برای بقای خانواده و رابطه زناشویی سهمی برای زن از ثروت منقول پدر و شوهر در چارچوب مهریه، ارث و جهیزیه در نظر گرفته می‌شود. در دوران پیشا مدرن که جامعه فاقد نهادهای رسمی حمایتی و تامینات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی برای زنان است، مهریه و جهیزیه و ماترک پدر و شوهر منابع قابل توجه برای بقا، سلامت و دوام محترمانه زندگی زنان در خانواده و حاشیه جامعه بود.

زنی که باور داشت مالکیت زمین و محصول باید در فامیل و قبیله باقی بماند به‌راحتی می‌پذیرفت در مقام همسر سهم‌اش از ماترک شوهر یک هشتم از اموال منقول شوهر باشد. همچنین به پدر حق می‌داد برای جبران مافات و محرومیت از سهم‌الارث مساوی با پسرش مهریه و صداق را بالا ببرد. احساس نابرابری و بی‌عدالتی هم نمی‌کرد و پشتیبان موثر روابط سنتی و جدی‌ترین منتقل کننده آداب و رسوم مربوط به خانواده به نسل‌های بعدی بود. پدر پذیرفته بود به‌جبران سهم الارث نیمه دختر که دقیقا برای جلوگیری از خروج مال و مالکیت از قبیله و خانواده صورت‌بندی شده بود دختر را با جهیزیه به خانواده داماد بدهد. شوهر هم پذیرفته بود مهریه زن را ادا کند. اگر مردی مهریه زنش را نپرداخته می‌مرد، از ماترک او ابتدا مهریه زن را کنار می‌گذاشتند و علاوه بر آن یک هشتم از ماترک منقول را سهم الارث به زن می‌دادند. در دوران نوین پسا کشاورزی که نظامات قبایلی و تقدس مالکیت فامیلی و قبایلی بر محصول و زمین از بین رفته است. اشتغال و خدمات در خارج از خانه و کارخانه جای کار تمام وقت در زمین، خانواده و قبیله را گرفته است. زنان و مردان مکلف و رعیت در قبایل تبدیل به شهروندان مسئول سرنوشت خویش در جوامع مدرن شده‌اند.

وضع قوانین برابر برای مهریه

دولت‌ها بر اساس آرای برابر زنان و مردان مسئولیت تامین امنیت و اعتبار زنان و مردان در جامعه را برعهده گرفته‌اند. نمایندگان منتخب زنان و مردان بر اساس شرایط دوران، مطالبات و نیازهای روز مردم قانون وضع می‌کنند. قاعدتا قوانین بر آمده از مطالبات و آرای مردم باید بتوانند با شیوه‌ای عادلانه و غیر تبعیض آمیز به‌جای مهریه و سهم‌الارث و جهیزیه که ناکار آمدی‌شان در تامین و تضمین دوام و بقای محترمانه و عاشقانه زندگی مشترک به اثبات رسیده؛ متضمن امنیت و رفاه و برخورداری برابر زنان و مردان از منابع قدرت و ثروت خانواده و جامعه در ادوار مختلف زندگی مشترک گردند.