پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۶

اعتراض علیرضا داودنژاد به سرمایه های مشکوک در سینما

علیرضا داودنژاد پس از انتشار بیانیه‌ای هشدارگونه از کانون کارگردانان یادداشتی را به بهانه بیانیه مسئولانه کانون کارگردان‌ها درباره سینمای ایران و سرمایه‌های مشکوک نوشته است.
کد خبر : ۴۲۶۵۶۷

او در این یادداشت اظهار کرده است: «بهترین روش برای ناتوان‌سازی سینما از تفکر انتقادی و عاجز کردن آن از تخیل خلاق همین ناامن کردن بازار برای نیروهای خوش قریحه و متخصص و خلاق و کشاندن آن‌ها به سمت باز تولید کلیشه‌های تجاری و سیاسی و اتکاء هرچه بیشتر به سرمایه‌های ناشناس و در اصل درآمدهای بازار سیاه است.

به گزارش ایسنا شاید بین کشورهای تولیدکننده فیلم در دنیا ناامن‌ترین بازار متعلق به سینمای ایران باشد. بازار سینما از بازارچه‌های کوچکتری مثل سالن نمایش، تلویزیون، ماهواره، ‌ویدیوی خانگی، اینترنت، باشگاه‌ها ‌و نهادهای خدماتی تشکیل می‌شود. نگاهی به ویژگی این بخش‌ها و نحوه برخورد هر یک از آن‌ها با جریان تولید داخلی کاشف از آن چیزهایی است که تحت عنوان ناامنی بازار و سرمایه‌های مشکوک از آنها یاد می‌شود.

راه و رسم سالن‌های نمایش فیلم این است که می‌گویند ما هر فیلمی را که دلمان بخواهد اکران می‌کنیم و در هر سالنی که بخواهیم و در هر سانسی که صلاح بدانیم و خیلی هم حوصله کنترل و نظارت صنفی را نداریم و پول بلیت را هم نقد از گیشه می‌گیریم و نسیه به تولیدکننده می‌پردازیم و حتی‌المقدور زیر بار کارت کشیدن در گیشه و تقسیم درآمد از مبدا نیز نمی‌رویم.»
وی ادامه داده است: «تلویزیون ایران که قاعدتا بعد از سالن باید بزرگترین بازار سینمای ایران باشد می‌گوید فیلم‌هایی را که در کشور تولید می‌شود و پروانه می‌گیرد و در همه جا نمایش داده می‌شود قبول نداریم و نه تنها آن‌ها را نمی‌خریم و نمایش نمی‌دهیم بلکه سعی می‌کنیم در معرفی و تبلیغ آن‌ها نیز نقش چندان موثری نداشته باشیم و ترجیح می‌دهیم در حالی‌که صبح تا شب امریکا را نفرین می‌کنیم برنامه‌های خود را بیشتر با فیلم‌های هالیوودی ‌و خارجی پر کنیم.»

و اما در مورد بخش ویدیوی خانگی باید ابتدا عرض کنم با توجه به اینکه بیش از نود در صد فروش سینمای ایران از 10، پانزده شهر مملکت تامین می‌شود - که مخاطبان آن‌ها همین یکی دو میلیون مشتریان معمول هستند و هفتاد در صد آن‌ها هم در پایتخت به سر می برند- بنا براین در صدها و هزاران شهر دیگر و برای ده‌ها میلیون مخاطب ایرانی باقیمانده آن بازاری که خدمات‌رسانی می‌کند بازاری نیست جز بازار سیاهِ سرقت و تکثیر غیر قانونی فیلم‌های سینمایی. به عبارت دیگر اصلی‌ترین گردش مالی ویدیوی خانگی فیلم‌های ایرانی متعلق به بازار قاچاق است و تولیدکنندگان این فیلم‌ها از آن محروم هستند مگر آنکه صاحبان آن‌ها به نحوی در این بازار سیاه سهیم باشند.

بازار جهانی شبکه‌های ماهواره‌ای که برای همه محصولات سینمایی دنیا قاتُق نان هستند، برای سینمای ایران قاتل جان شده‌اند. آن‌ها هم فیلم‌های سینمای ایران را به غارت می برند و مجانی نمایش می‌دهند و هم ده‌ها میلیون مخاطب این سینما را به تاراج می‌برند.

بازار "وی‌او دی" که می‌تواند اشتغالی گسترده ایجاد کند و به بازار کالاهای فرهنگی امنیت ببخشد و با توسعه زنجیره تعاونی‌های تولید و توزیع و نمایش به رونق بازار دیداری شنیداری ملی مدد برساند جای خود را به سایت‌هایی داده که از طریق عرضه غیر قانونی و مجانی فیلم های سینمای ایران برای دانلود، به فروش پهنای باند مشغول هستند.»

این کارگردان سینما در ادامه نوشته است: «بعضی نهادهای خدماتی مثل راه اهن و اتوبوس رانی و کشتیرانی و هواپیمایی و یا هتل‌ها و بیمارستان‌ها بازار دیگری برای فیلم‌های سینمایی هستند که در ایران نه تنها رایت نمی‌خرند و حقوق نمایش نمی‌پردازند بلکه زیر نظر خود دولت و در کمال فارغ بالی به نمایش مجانی فیلم‌های ما اقدام می‌کنند و نه کسی از آن‌ها سوال می‌کند و نه آن‌ها به کسی پاسخگو هستند.

در نتیجه سینمای ایران در چنین شبی پرهول و در میان گرداب‌هایی چنین هایل به زندگی خود ادامه می‌دهد و عملا دارای نظم و نسقی ملی که در سراسر کشور انواع فیلم را برای انواع مخاطب تولید کند و با نظارت صنفی و آمار کنترل شده آن ها را به تک تک مخاطبان برساند و از آن‌ها فیدبک و درآمد دریافت کند نیست و به جای آنکه در ارتباط امن و امان با مخاطبان ملی از آن‌ها سفارش و سرمایه بگیرد باید به سراغ سرمایه‌هایی برود که در چنین بازار پرخطری فعالیت‌های به رونق و سودهای تضمین شده دارند.

پیداست که این گونه سرمایه‌ها  دلبستگی‌های تخصصی و  هنری چندانی  به سینما ندارند و بیش از دغدغه‌های پژوهشی و ذوقی به جنبه‌های تبلیغاتی و جنجالی و تفریحی سینما می‌اندیشند و منافع خود را اغلب در پیوند  با پخش و نمایش و نزدیکی به سوپر استارها جستجو می‌کنند.

ولی با همه این احوال سینمای ایران در حالی‌که نیازمند تحولی همه جانبه است و از نا امنی و آشوب رنج می‌برد به آینده چشم دوخته و از آن ناامید نیست.»

داودنژاد گفته است: «با شکستن انحصار مالکیت ابزار  تولید و توزیع و نمایش سینما از چنگ نهادهای مالی و سیاسی و دسترسی نیروهای خوش قریحه و متخصص و خلاق به فناوری دیجیتال  عصر تازه‌ای پدیدار شده است که به تجارت و سیاست  هم چهره‌ای تازه می‌دهد و جامه‌ای دیگر می پوشاند.

سینمای آینده بیش از آنکه لَنگ تجهیزات تولید و توزیع و نمایش باشد و از همین رو ناچار به تبعیت از سفارشات کمپانی‌ها یا جریانات سیاسی بشود بیشتر لنگ روزآمد شدن فناوری و پژوهش و آموزش و  توانبخشی به نسل جوان و نیازمند نیروی انسانی متبحر و چشم دقیق و گوش حساس و مغز هوشیار و سر انگشتان ماهر و دست  توانا و گام استوار و بدن چابک و ابزار و تخصص و محصول استاندارد است. سینمای آینده سینمای نسل‌های تازه‌ای‌ست که با موسیقی و شعر و ادبیات داستانی و هنرهای تجسمی و بازیگری و کارگردانی سر و کار دارند و بافاصله گذاری جهان را در قاب می گیرند و با رویت فضا و معماری و اشیاو آدم ها و برخوردها و میزانسن‌ها و حالات و رفتار و گفتار و لحن و نحوهای حضور، جزو و کل را با هم می‌بینند و می‌شنوند و از جریانات و ماجراها و داستان‌های زندگی سر در می‌آورند و به رویت پذیر کردن آن‌ها در اکران و قاب انواع رسانه و هنر همت می‌گمارند.»

وی درپایان تاکید کرده است: «عبور از مدیریت‌های کلیشه‌ای و تحول در نظام آموزش  و پیوند زدن آن به بازار کار و خروج از حالت انفعال و تقلید و کپی‌برداری و گام نهادن به مسیر ابداع و ابتکار و خلاقیت و تولید، تقدیر ناگزیر پیش روی کشور ماست.

منزلت نیروی انسانی خوش قریحه و متخصص و مولد را دریابیم و هشدارهای مسولانه کانون کارگردان های سینمای ایران  را که کانون مدیریت نیروی انسانی خلاق است جدی بگیریم.»