لدیو دمولی، استاد زبان فارسی در کشور آلبانی است. او که شیعه دوازده امامی نیز هست، اکنون 40 سال سن دارد و 20 سال پیش آموختن زبان فارسی را آغاز کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، دمولی اکنون مترجم و استاد زبان فارسی در کشور خودش است و آنچنان به زبان شیرین فارسی تسلط دارد که حتی اصطلاحات روزمره ایرانی را در صحبتهایش به کار میبرد. گفتوگو با دمولی باعث شد تا با تصویر جدید از سرزمین خودم روبرو شویم.
چرا زبان فارسی را آموختید؟
زیرا زبان فارسی یک زبان نادر و از تمدن بیش از هفت هزار ساله است. و برای بازار کار نیز خوب است.
یعنی زبان فارسی در آلبانی بازار کار خوبی دارد؟
در آلبانی و اروپا. چون جزو نادرترین زبان هاست.
خود شما چه شغلهایی به واسطه دانستن زبان فارسی یافتهاید؟
من در آلبانی مترجم هیاتهای دیپلماتیک و تجار هستم. همچنین کتابهای فرهنگی را ترجمه و زبان فارسی نیز تدریس میکنم. اگر زبان انگلیسی بلد بودم اینقدر به درد من نمیخورد. چون تقریبا همه آن را بلد هستند.
علت دیگری نیز برای آموختن زبان فارسی داشتید؟ چون زبانهای دیگری نیز هستند که نادر محسوب میشوند.
زبان فارسی به جز آنچه گفتم، زبان شاعران بزرگ مانند سعدی و خیام است. باید توجه داشته باشیم که خود آثار مولانا در سال 2005 میلاد ی جزو آثار پرفروش در آمریکا شناخته شد. یعنی آثار این فرهیختگان بزرگ ایرانی در همه جا مشهور هستند. این آثار از حدود 80 سال مستقیما از زبان فارسی پیش توسط مشاهیر آلبانی ترجمه شده است.
از ادبیات داستانی نیز کتابی ترجمه کردهاید؟
کتابی درباره ادبیات ایران ترجمه کردهام. البته فعالیتهای ما مورد علاقه رسانهها نست چون آنها دوست دارند که جو غربی حاکم باشد. اما من و دیگر دوستانم که زبان فارسی میدانند دوست داریم که این جو را بشکنیم. مثلا شما میدانید که بزگترین شاعر ما که نامش نعیم فراشری است، اولین اثر خود به نام دیوان «تخیلات» خود را به فارسی سروده است.
ایران و آلبانی اشتراکات فراوانی دارند. آیا این اشتراکات به زبان نیز بازمیگردد.
بله خیلی جالبه اگر شما بدانید که بیش از 700 کلمه فارسی در آلبانی وجود دارد که اکثر آنها را ما امروزه نیز تکلم میکنیم.
بسیار جالب است. ممکن است چند لغت مشترک را نام ببرید؟
کلماتی مانند بدل، تنبل و.... و جالب است بدانید ما بر خلاف اعراب معادل کلمه وضو را یک کلمه کاملا فارسی می گوئیم. یعنی «آب دست». و یا ما هم مانند شما لغت نماز را بهکار میبریم و واژه عربی آن «صلات» را استفاه نمیکنیم. اصطلاحات فرهنگی و مذهبی نیز داریم که از فارسی نشات گرفته است. حتی کتابی در آکادمی علوم آلبانی به چاپ رساندیم و این 700 کلمه مشترک را در آن کتاب ذکر کردهایم.
چند سال در ایران زندگی کردید و آیا در این مدت مشغول به تحصیل بودید؟
من هفت سال در ایران زندگی کردم. ابتدا دورهای را در دانشگاه بینالمللی امام خمینی گذراندم و سپس در دانشگاه تهران تحصیل خود را ادامه دادم که همزمان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز مشغول بهکار بودم.
طی 7 سالی که در ایران بودید به چه شهرهایی سفر کردید؟
تقریبا به مهمترین شهرهای ایران سفر کردیم؛ از جمله تهران، اصفهان، شیراز، همدان، مشهد مقدس و رشت عزیز.
حالا کدام یک از این شهرها را بیشتر دوست دارید؟
رشت.
چرا؟
به این دلیل که خیلی شبیه آلبانی هست و بسیار سرسبز است.
چه غذاهای ایرانی را دوست دارید.
اول که به ایران آمدیم اصلا غذاهای ایرانی را دوست نداشتیم و خیلی لاغر شدیم شاید به این دلیل بود که در آن محل اقامت، پخت و پز خیلی خوب نبود. ولی الان که در آلبانی هستیم دلمان برای غذاهای ایرانی تنگ میشود و لحظه شماری میکنیم که غذای ایرانی پیدا میکنیم. این را بدون تعارف می گم.
منطقهای سرسبز از کشور آلبانی
مثلا آن موقع که ایران بودم آن گوجهای که میپزند و داخل برنج میگذارند را دیدم و میگفتم مگر گوجه را میپزند اما اکنون این گوجه را بسیار دوست دارم شیشلیک را خیلی دوست دارم. در رشت هم ماهی خیلی میخوردم. در کل مردم ایران و آلبانی هر دو بسیار مهمان نواز هستند و این مسئله تعارف را کنار بگذارید از بسیاری جنبهها شبیه هستند. اما مردم ایران و آلبانی از لحاظ بروز احساسات و هیجانات شبیه هم هستند.
آیا گردشگران آلبانیانی را نیز به ایران آوردهاید؟
چرا تورهای مذهبی و فرهنگی داشتهایم. البته این تورها برای اساتید، وزرا و روشنفکران بوده است. باید فعالیتهای بیشتری برای معرفی ایران انجام دهیم و اکنون در آستانه امضای توافقنامه فرهنگی بین دو کشور هستیم و این مسئله باعث رفت و آمد گردشگران دو کشور به یکدیگر است. یکی از گردشگریهای خوبی که میتواند در ایران به وجود بیاید توریسم پزشکی است. چرا که پزشکان ایرانی درجه یک هستند و در اروپا بسیار برای بیماریهای خاص، قلبی و بیماریهای صعب العلاج مطرح هستند.