پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۷

آن روی سکه تحریم

هرفاجعه‌ای که رخ دهد یک روی دیگر آن فرصتی است که اگر به خوبی شناخته شود، می‌تواند زمینه‌ساز تحولات اساسی شود.
کد خبر : ۴۲۴۷۶۳

یکبار تحریم را تجربه کردیم ولی فقط در پی دور زدن آن در همان مقطع بودیم؛ قبل از آن برنامه‌ریزی دقیقی نداشتیم و پس از آن نیز نقاط ضعف را شناسایی نکردیم. در واقع، به دلیل ضعف مدیریت و بعضاً سوءمدیریت ، نظام اقتصادی کشور دچار چالش های بعضاً دامنه‌دار شد. سقوط ارزش پول ملی و ظهور نسل جدیدی از اختلاس‌گران و خیانتکاران که با همکاری بعضی از مدیران حیثیت جمهوری اسلامی را در جهان لکه‌دار کردند، مصداقی از پیامدهای همان دور زدن‌های تحریم است.

به گزارش ایران به نظر می‌رسد؛ نخستین گام برای کوتاه کردن دیوار تحریم و تهدید،«شفاف‌سازی» است شفاف سازی به عنوان رویکردی که دولت بر آن تأکید دارد. کلیدواژه ای که در نهان خود، به معنای تشخیص جایگاه دقیق اقتصادی و سیاسی و اقناع مردم در خصوص مقابله جدی با مفاسد اقتصادی است.رویکردی که نتیجه اش اعتمادزایی بین مردم و دولتمردان خواهد بود. چرا که دولت به عنوان پیشگام مبارزه با هرگونه فساد اقتصادی و قاچاق ارز و کالا، از بی قانونی های پشت صحنه، پرده بر می دارد و خود به عنوان پرچمدار مقابله با هرگونه فساد اقتصادی حرکت می کند. در چنین فضایی بی شک، اعتماد مردم به دولتمردان روز به روز افزون‌تر و خلاء اقناع افکار عمومی که در نتیجه سکوت برخی مسئولان ایجاد شده با پاسخگویی شفاف و عمل بموقع پر می شود. در گام بعدی نیز، شناخت دقیق و واقع‌گرایانه از استراتژی کشورهای درگیر تحریم و پرهیز از خوش‌بینی سیاسی توصیه می‌شود. بعنوان مثال روسیه چگونه می‌تواند مخالف تحریم ایران باشد درحالی که برای افزایش صدورنفت و تسخیر جایگاه ایران ثانیه ‌شماری می‌کند. با توجه به عملکرد روسیه در گذشته کوچکترین همسویی از طرف این کشور با ایران بدون تضمین منافعش امری غیرممکن است. به عبارت ساده‌تر، بده بستان روسیه با کشورهای غربی، آمریکا و اسراییل ، تعیین‌کننده سیاست اقتضایی روسیه در قبال ایران است. ناگفته نماند، اروپایی‌ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ بطور حتم به محض احساس خطر در رابطه با منافع شان به برجام پشت خواهند کرد همانگونه که توتال و زیمنس نمایندگان فرانسه و آلمان عملاً در نیمه راه از تعهدات خود سرباز زدند.

اما می ماند، مقوله نفت، کالایی سرمایه‌ای با پیوست سیاسی که از زمان کشف آن بزرگترین و مهمترین انگیزه جنگ افروزان بویژه در خاورمیانه بوده است. طلای سیاه ریشه همه جنگ‌های قبیله‌ای، مذهبی، عقیدتی

و مرزی همه کشورهای نفت‌خیز به استثاء کشورهایی است که خود صحنه گردان اصلی جنگ‌ها بودند نظیر؛ امریکاو انگلیس. کشورهایی که سرمایه عظیم ملت‌ها را به هرشکل ممکن چپاول کردند که شناخته‌ترین روش آن  نیز طراحی سناریو جنگ و سپس بازسازی پس از جنگ است که سالهاست در خاورمیانه اجرا می‌گردد؛ در این میان سرمایه انبوه نفتی که باید مایه آرامش ورفاه ملت‌ها باشند، صرف مخارج جنگ و بازسازی می‌شود. خوشبختانه کشور عزیزمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به درک صحیح و مشترکی از سناریوهای بازیگران بین المللی در این زمینه رسیده است.

نکته قابل تامل در ارتباط با ایران طی این سالها پروژه ایرانی‌هراسی است که ابعاد آن خیلی زود برای ایرانیان روشن شد. پروژه‌ای که بانیانش به منظور اجرای آن، میلیاردها دلار سلاح به کشورهای منطقه ارسال کردند اما با درایت رهبر معظم انقلاب و مسئولان ارشد، تحقق نیافت.

برگردیم به نفت، کالایی که از آن به عنوان سرمایه عظیم اقتصادی و سیاسی یاد کردیم، نفتی که گلوگاه اقتصاد ایران است و هروقت پای تحریم به میان می آید، نخستین انگشت اشاره به سمت آن می رود؛ اینک که بازیگران امریکایی آهنگ تحریم فروش نفت ایران پیشه کرده اند، لازم است راهکارهای تازه برای برون رفت از این وضعیت جست و جو شود؛ ساخت و توسعه پالایشگاه‌های مشترک و انجام سرمایه‌گذاری های کلان برای ساخت کارخانه‌های پتروشیمی در کشورهای آسیایی و اروپایی که روابط حسنه‌ای با ایران دارند، می‌تواند یکی از راهکارهای استراتژیک برای فروش نفت ایران باشد. شاید اگر این گونه اقدامات پیش از این به اجرا درمی آمد ایران ضمن جلوگیری از خام فروشی نفت به ارزش افزوده بسیار بالاتری دست می یافت، اما امروز بهتر از فرداست.. در سایه چنین طرحی می‌توانیم با فروش فرآورده‌ها به قیمت واقعی و بدون واسطه اثر قدرت تحریم را نیز از بین برده یا بطور قابل توجهی کاهش دهیم. هم‌اکنون، بیشترین دغدغه برای فروش نفت تأکید بر بازاریابی است که باید شرکت‌های دولتی و نیمه‌دولتی نفت آسیایی واروپایی به عنوان هدف این استراتژی در نظر گرفته شوند. مازاد آن نیز تبدیل به فرآورده‌های پتروشیمی که قابلیت ذخیره‌سازی طولانی‌تر وفروش بیشتری دارند می‌شود.