تا پیش از ظهور و گسترش رسانههای جمعی، سنتها و هنجارهای قومی و قبیلهای تعیین کنندۀ چارچوب سبک زندگی بودند و بیش از آنکه سبک زندگی افراد انتخابی باشد از پیش مشخص شده و از یکنواختی و ثبات زیادی برخوردار بود؛ زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص و در دایره فرهنگی کوچکی صورت میگرفت و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود؛ اما رسانهها با ورود خود به عرصه اجتماعی و نفوذ بر اذهان افراد با امکاناتی نظیر ارائه نامحدود اطلاعات، بازنمایی سبکهای زندگی به وسعت جهانی که در آن زیست میکنیم، مهندسی فرهنگی و تولید دانش و اخبار تغییراتی گسترده و اساسی را در سبک زندگی افراد به وجود آوردند و زمانی که یک ایده، دانش و نوآوری توسط رسانهها مطرح میشود متعاقبا نیاز و انگیزه متناسب با آن نیز در مردم شکل میگیرد.
اگرچه هرگز نباید مخاطب را غیر فعال در نظر گرفت و او را همچون موجودی بی اراده و منفعل در برابر قدرت عظیم رسانهها تصور کرد؛ اما همچنان نمیتوان از نقش آنها در شکل دهی سلایق و دیدگاههای افراد غافل شد. از این رو آنچه که رسانهها از سبک زندگی افراد بازنمایی میکنند بسیار مهم و قابل تامل است. زیرا در عین حال که میتواند تصویری از آنچه که در جامعه در جریان است را به ما نشان دهند، از سوی دیگر به بازتولید ارزشهای مسلط جامعه میپردازند.
تلویزیون؛ خطی برای ترسیم زندگی
در میان انبوه رسانه های تصویری و شنیداری، تلویزیون به دلیل فراگیری و عمومیت به شکل نامحسوستری به زندگی افراد از گروه ها و اقشار مختلف مسلط شده است. ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﺑﺎ ﭘﺨﺶ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻗﻮاﻋﺪ و اﺻﻮل رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و آﺷﻜﺎر ﻣﻲ تواند رفتار را ﺷﻜﻞ ﺑﺨﺸﺪ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ارائه دﻫﻨﺪه ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﻣﻄﺮح باشد. البته باید در نظر داشت ﺑﺮاي ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺮاغ اﺧﺒﺎر و گزارشﻫﺎ رﻓﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻴﺶ از آن، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي عامهﭘﺴﻨﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﺪف میرﺳﺎﻧﺪ؛ ﻧﻤﺎﻳﺶﻫﺎ، ﺑﻪوﻳﮋه ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎ، ﻛﻪ ﺑﺮاي ﺟﺬب ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ دﻧﻴﺎي ﻓﺮﻫﻨﮓ او ﻧﺰدﻳﻚ ﺷﻮﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺎ آرزوﻫﺎ و ﻧﻴﺎزﻫﺎي او و وﻳﮋﮔﻲهایش ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ دﺳﺘﻤﺎﻳﻪ ﺑﺮاي ﺷﻨﺎﺧﺖ جنبههاي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر میروﻧﺪ. ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴم و ﭘﻨﻬﺎن ﺑﺮﺗﻤﺎﻣﻲ وﺟﻮه زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎدي و ﻣﻌﻨﻮي ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ می ﮔﺬارﻧﺪ. ﻧﻮع ﭘﻮﺷﺶ و آراﻳﺶ ﺑﺎزﻳﮕﺮان، ﻣﻨﺎزل وﻣﻜﺎنﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ درآﻧﻬﺎ ﺑﺎزي میﻛﻨﻨﺪ، وﺳﺎﻳﻞ نقلیهاي ﻛﻪ سوار میشوند، ﻣﻮاد ﻏﺬاﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪ و ... ﻫﻤﻪ و ﻫﻤﻪ ناخودآگاه ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ذوق و ﺳﻠﻴﻘﻪ و ﺳﺒﻚ زندگی ﻣﺨﺎﻃﺐ را در ﻣﺼﺮف ﻛﺎﻻ و ﺧﺪﻣﺎت ﺷﻜﻞ دﻫﺪ.
از این رو نگاهی به سریالهای پر طرفدار تلوزیونی طی سالهای اخیر و بررسی المانهای سبک زندگی از جمله نقش خانواده در روند زندگی افراد، جایگاه همسری، احترام به بزرگتر، مصرف فرهنگی و مذهبی، اوقات فراغت، ارتباط بین فرزندان و خانوادهها، توجه به بدن، مد و زیبایی، مصرف مادی و تجملگرایی در عین حال که میتواند نمایی از سبک زندگی خانواده ایرانی را نشان دهد همچنین میتواند نقشهای از تغییراتی باشد که طی سالهای اخیر در فرآیند هویتیابی افراد و عناصر مهم این فرایند اتفاق افتاده است.
سریال های خیره کننده دهه 90
عموما سریالهای موثر آنهایی هستند که علاوه بر پر بیننده بودن، جایگاه خود را با نفوذ به تکیه کلامها، راهیابی به جوکها و لطایف، اثرگذاری بر مد و پوشش و رفتار جمعی، تکرار حداکثری در اخبار و جراید نشان میدهند. سریالهای وضعیت سفید، پایتخت، دودکش، مادرانه، مدینه، دردسرهای عظیم، دیوار به دیوار، آوای باران، لیسانسهها، شمعدونی، کیمیا، دزد و پلیس، پژمان، میکائیل، برادر از این جمله هستند که هر یک به نوعی تاثیرگذار بوده و علاوه بر جذب مخاطب موجی در حهت همراه سازی مخاطب به راه انداختهاند.
آنچه که در جدول زیر مورد بررسی قرار گرفته بررسی المانهای سبک زندگی در سریالهای فوق است که نشان میدهد که در این سریالها که در رده درام و خانوادگی قرار میگیرند به طور کلی توجه خاصي به نمایش جامعه مدرن و قشر مرفه صورت گرفته در مقابل، جامعه سنتي و آداب ورسوم آن و قشر متوسط و فقیر را کم رنگ نمایش ميدهد که درگیر مشکلات و مصائب فراوان است.
تجمل گرایي رواج زندگي اشراف مآبانه در میان افراد جامعه و نمایش ثروت بي حد، زندگي مجلل و مرفه با امکانات کامل و لوازم لوکس در بیشتر سریال ها به چشم مي خورد. توجه خاص به ثروت و ثروت اندوزي و قدرت مداري توجه به افرادی که داراي قدرت و مقام اجتماعي بالایي هستند نیز به کرات در این سریالها به نمایش درآمدهاند.
جدول زیر خلاصهای است از المانهای سبک زندگی در سریالهای مطرح تلوزیون در دهه 90 که نشان میدهد تلوزیون ملی ایران چه چیزی را برای مخاطب بازنمایی میکند.
عناصر | بازنمایی در سریالهای پر مخاطب دهه 90 |
نقش خانواده | از آنجا که تمامی سریالهای نام برده شده در سبک خانوادگی و درام ساخته شدهاند خانواده عنصر محوری آنها را تشکیل میدهد. در برخی سریالها همچون پایتخت خانواده عنصری محوری و یاری دهنده است که در شرایط سخت زمینه حل مشکلات را فراهم میآورد اما در برخی دیگر همچون برادر، مادرانه، مدینه، آوای باران همراه با چالشها و کشمکشهای فراوانی است که اعضا را از یک دیگر دور ساخته و جایگاه متزلزلی دارد. هرچند که در نهایت با ارائه این تصویر از خانواده جایگاه والای این نهاد و اهمیت تاثیر آن بر زندگی افراد نشان داده میشود اما آنچه که بیش از هرچیز به چشم میآید خانواده پر تنش ایرانی است که درگیر کشمکشها و مشکلات فراوان است. تماشای این سریالها بیش از هر چیز این هشدار را میدهد که خانواده اصیل ایرانی و کارکردهای اثربخش خانواده ایرانی در حال فروپاشی و کمرنگ شدن بوده و خطر جدی آن را تهدید میکند. |
جایگاه همسری | پیش از دهه 90 کمتر پیش میآمد که در سریالی افراد مطلقه، خانوادههای تک والدینی، ازدواج مجدد یا ازدواج دوم به نمایش در آید. از سوی دیگر در همواره نقش زنان در سریالها همراه با دنباله روی، عدم اشتغال و تحصیلات، حرف شنوی و حاشیهای بود اما در سریالهای دهه 90 با چرخشی جدی در نقش همسری مواجه هستیم. در این سریالها زنان به عنوان افرادی فعال و پررنگ به نمایش درآمدهاند و در شبکه قدرت در خانواده، تعادلی بین نقش زنان و مردان به چشم میآید. همچنین اشکال جدیدی از خانواده نسبت به خانواده سنتی ایرانی به نمایش در آمده است. |
احترام به بزرگتر | احترام به بزرگتر همچنان در سریالهای ایرانی جایگاهی مهم دارد. در سریالهای وضعیت سفید، پژمان، دردسرهای عظیم و کیمیا نقش بزرگتر و احترام به او بسیار پررنگ و قابل توجه به تصویر کشیده شده است. بزرگتری که همواره چراغ است و عدم حضور او خلا بزرگی را در خانواده ایجاد میکند. |
مصرف فرهنگی و مذهبی | بوردیو بر نقش مصرف در بروز تمایزات اجتماعی تأکید دارد.مصرف فرهنگی با پایگاه اجتماعی افراد مرتبط است. افرادی که به گروههای منزلتی بالا تعلق دارند به سرمایه فرهنگی بیشتری دسترسی دارند تا افرادی با پایگاه اجتماعی پایین. سطح تحصیلات، پیشینه خانوادگی و درکل فرایند اجتماعیشان مهمترین پیشبینی کننده مصرف فرهنگی هستند او بر آن است که مصرف متضمن نشانهها و نمادها و ایدهها و ارزشهاست. ادعای بوردیو این است که همه رسوم و نمادهای فرهنگی و سبک لباس و... دربر گیرنده منافع هستند و کارکرد آنها افزایش تمایزات اجتماعی است. گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون، مطالعه ، رفتن به سینما و تئاتر، تماشای برنامه های ماهواره ای، گوش دادن و نواختن موسیقی، رفتن به کلاس هنری و فرهنگی، پایبندی به مناسک دینی، شرکت در مراسم سوگواری، حضور در مسجد، حضور در حسینیه، زیارت مکان مقدس در شهر، مطالعهي کتا بهاي ديني، امر به معروف و نهی از منکر، صدقه دادن، حضور در مراسم دعا و نیایش، حضور در نماز جمعه از جمله مصارف فرهنگی و مذهبی هستند که در سریالهای ایرانی به نمایش در میآیند اما در میان مواردی که نام برده شد مصارف مذهبی نسبت به مصارف فرهنگی اولویت بیشتری دارد و مورد توجه قرار گرفته است. افراد در سریالهای ایرانی عموما در گیر زندگی خانوادگیاند و وجه فرهنگی زندگی آنها مورد غفلت قرار گرفته است. یا افرادی از طبقه بالا هستند که وقت خود را در رستورانها و مکانها تفریحی شمال شهر میگذرانند یا افرادی از طبقه متوسط و پایین جامعه که بیش از آنکه افراد در حال مطالعه ببینیم آنها را در حال غیبت، صحبت کردن یا تماشای تلوزیون و انجام کارهای خانه مشاهده میکنیم |
اوقات فراغت | اوقات فراغت از آن دست مقولاتی است که در عین اهمیت بالای آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و به مواردی همچون حضور در طبیعت یا رفتن به رستوران و مهمانیهای خانوادگی تقلیل داده میشود در حالی که دایره اوقات فراغت بسیار گستردهتر بوده و نقشی اساسی در سبک زندگی افراد ایفا میکند. اوقات فراغت علاوه بر وجهه جمعی، وجه فردی نیز دارد که در ساخت هویت افراد جایگاهی ویژه داشته و در سریالهای ایرانی به ندرت به این مقوله پرداخته شده است. |
ارتباط بین فرزندان خانوادهها | همانگونه که گفته شد عموما خانواده ایرانی پر از تنش، فاصله نسلی و مشکل تلقی میشود. به ویژه در این سریالها برای نشان دادن سنت و مدرنیته به روابط بین فرزندان و والدین تمسک ورزیده میشود. |
توجه به بدن، مد و زیبایی | یکی از نمودهای مهم سبک زندگی در توجه و مدیریت بدن است. بدن آن چیزی است که واسطه ما و شناخت دیگران از ماست. بدن ملاک داوری و قضاوت افراد از دیگری است. توجه به نوع پوشش به ویژه برای بانوان طی سالهای اخیر تغییراتی چشمگیر داشته است. به ویژه دختران افرادی درگیر ظاهر تلقی میشوند که حتی در بدترین شرایط نیز اول به فکر پوشش و ظاهر خود هستند عملهای زیبایی، مدل موهای خاص و عجیب، معلولیت و بیماری و از سوی دیگر نوع پوشش و چگونگی نشان دادن بدن از جمله عناصری هستند که به کرات در سریالهای ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. |
مصرف مادی | رواج زندگي اشراف مآبانه در میان افراد جامعه و نمایش ثروت بي حد، زندگي مجلل و مرفه با امکانات کامل و لوازم لوکس و آنچنانی جایگاهی خاص و پررنگ و کلیدی در سریالهای ایرانی دارد. عمده دعواها و کشمکشها در این سریالها بر سر پول است و در واقع مي توان در یک جمله گفت، تجمل گرایي در بیشتر سریال ها در موارد زیاد به چشم مي خورد. هرچند که این تصویر ارائه شده از جامعه چندان دور از واقعیت نیست اما تاکید و تمرکز بر تجمل گرایي و مصرف گرایي با نشان دادن زندگیها مرفه در خانههای لوکس بالای شهری که تنها در صد بسیار بسیار اندکی از ساکنان کشور را در بر میگیرند نیازمند بررسی، تامل و بازنگری بیشتر برای دستاندرکاران آنها است. |