جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۴

پشت پرده‌ی اشاعه‌ی آزادی جنسی/ نظریه‌ی عشق آزاد!

پشت پرده‌ی اشاعه‌ی آزادی جنسی/ نظریه‌ی عشق آزاد!
"نظریه‌ی عشق آزاد"؛ تفکر لیبرالیستی است که در چند سال اخیر با سرعتی فزاینده جهان را در بر گرفته و در پی آن است تا ابعاد مختلف زندگی بشر را با آزادی بی‌قید و شرط همراه ساخته و مرزها و خط قرمزها را در هم شکند.
کد خبر : ۴۲۱۶۱۷

"سقط جنین، نشانه‌ی آزادی است!"، "روابط جنسی خارج از چارچوب، نمادی از روشنفکری است!" ، این‌ها و ده‌ها نشانه‌ی نوین دیگر، خبر از فاجعه‌ای می‌دهند که طی سال‌های اخیر همچون موجی گسترده، جامعه‌ی ما را در بر گرفته و آن را به سمت و سوی بحران جنسی می‌کشاند.

روابط آزاد جنسی

به گزارش تبیان از دو دهه‌ی پیش و در ادامه‌ی احیای انقلاب جنسی غرب در کشورهای جهان سوم، موضوعی تحت عنوان "عشق آزاد" Free love مطرح شد که ازدواج را رد کرده و طرفداران آن بر روابط جنسی آزاد، رابطه جنسی با محارم و نیز روابط مثلثی بودند. این نوع از رابطه مستقیما برگرفته از افکار لیبرالیستی و مذهب‌گریزی بود.

"نظریه‌ی عشق آزاد"؛ تفکر لیبرالیستی است که در چند سال اخیر با سرعتی فزاینده جهان را در بر گرفته و در پی آن است تا ابعاد مختلف زندگی بشر را با آزادی بی‌قید و شرط همراه ساخته و مرزها و خط قرمزها را در هم شکند. شاید پاره‌ای از این نوع تفکر در غرب جایگاه ویژه‌ای داشته باشد اما در کشورهای اسلامی، از جمله ایران، آسیب‌های فراگیری را به همراه خواهد داشت. از همین رو غربی‌ها تلاش می‌کنند تا این نوع تفکر، به ویژه در بخش‌هایی که مربوط به زندگی فردی می‌شود وارد کشور ما شود تا آ‌ن‌ها را در نیل به اهداف‌شان یاری کند.



باید توجه داشت که هدف از ترویج این قبیل روابط، اشاعه‌ی "روابط جنسی عاری از احساس" است. با این روند، افراد نگاه جنسی پیدا کرده و تنها در پی رفع نیازهای جنسی خود بوده و ارزش افراد را در این مسیر زیر پا خواهند گذاشت. وقتی در جامعه‌ای افراد به این مرحله برسند، دیگر کم‌تر کسی به سراغ ازدواج و تشکیل خانواده می‌رود، چرا که می‌تواند با کم‌ترین هزینه و با افراد مختلفی، نیاز خود را رفع کند و این موضوع؛ مهم‌ترین بخش از آزادی به سبک غربی است.


افزایش خشونت اجتماعی

با بالا رفتن آمار روابط آزاد و نیز کاهش ازدواج در جامعه، شاهد بروز و ظهور موج گسترده‌ای از انواع خشونت شده‌ایم. شاید افراد بتوانند نیاز جنسی خود را در قالب روابط آزاد رفع کنند اما بی‌شک نمی‌توانند آرامش روحی را برای خود به‌وجود آورند چرا که اغلب این روابط بدون احساس بوده و تنها عطش جنسی را پاسخگو خواهد بود، در حالی که داشتن یک خانواده؛ متشکل از همسر و فرزندان، به علت ایجاد فضای امن و منحصر به فرد می‌تواند آرامش روحی-روانی خاصی را به افراد خواهد داد که مشابه آن در هیچ رابطه‌ی دیگری یافت نمی‌شود.

زمانی که افراد نتوانند نیاز روحی و عاطفی خود را پاسخگو باشند با خشم روی می‌آورند و این خشونت را در میان دوستان و جامعه، با بروز رفتار خشونت آمیز و توهین، از خود خارج می‌کنند و درست به همین دلیل است که در جامعه‌ی ما آمار خشونت اجتماعی رو به افزایش است.

بر اساس گزارش‌های اعلام شده‌ از نتیجه‌ی تحقيق بر ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه، ۱۰۵ هزار و ۴۶ نفر دانش آموز يعنی ۷۴.۳ درصد دارای رابطه "غير مجاز با جنس مخالف" بوده‌اند و 17.5 درصد دارای روابط همجنسگرایی (لواط و مساحقه) بوده‌اند.


دو نظریه‌ی مقابل

"زیگموند فروید" Sigmund Freud یکی از سردمداران آزادی جنسی و دین‌گریزی است که نظریه‌های وی نیز همواره با انتقادات فراوانی همراه بوده است. وی معتقد است که سرکوب میل جنسی، بیماری‌های جسمی، روحی و روانی فراوانی را به همراه خواهد داشت، پس نباید مرزی برای این احساس آدمی در نظر گرفته شود.

فروید، بر آن بود که به تمامی زوایای زندگی بشری؛ رنگ روابط جنسی بخشد و تمام امور را مربوط به آزادی جنسی و برآورده شدن امیال جنسی معرفی کند. این افکار با گذشت سال‌ها، همچنان هم طرفداران خود را دارد اما باید توجه داشت که آزادی مطلق، در هر امری، نهایتا به آسیب‌های غیر قابل تصوری منتهی خواهد شد. روانشناسان معتقدند که آزادی مطلق در روابط جنسی، نه تنها شوت فرد را فروکش نمی‌کند، بلکه آن را شعله‌ورتر نیز خواهد کرد.

در مقابل نظریه‌ی آزادی فروید، "کارن هورنای" Karen Horney روان‌کاو آلمانی معتقد است که احساسات عاطفی پدیده‌ای مجزا از تمایلات جنسی بوده که در برخی مسائل با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند که اگر چارچوبی برای آن‌ها در نظر گرفته نشود از لحاظ عاطفی، ضربات سختی را به انسان وارد می‌کند. وی بر این باور است که اگر افراد افسار تمایلات جنسی خود را رها کنند، بی‌شک برهه‌ای فرا خواهد رسید که دیگر رضایت جنسی نخواهند داشت.


از این دو نظریه در می‌یابیم که در غرب نیز میان آزادی جنسی و کنترل آن نظریه‌های فراوانی وجود دارد، حال آن که در جامعه‌ی ما آزادی جنسی در حال افزایش است و نظریه‌های مقابل آن اصلا در نظر گرفته نمی‌شوند و این نقطه، همان تهاجم فرهنگی است که اینک به ولنگاری فرهنگی در کشور ما انجامیده است.

مناسب‌ترین راه حل معضلات اینچنینی؛ ترویج نظریات مختلف غربی در مواجه با روابط جنسی و نیز انتشار گزارش‌ها و آمارهای آسیب‌های این قبیل روابط در همان کشور است تا با این روند، به اقشار مختلف جامعه اثبات کنیم که آزادی جنسی علاوه بر مغایرت‌های گسترده‌ای که با دین و عرف جامعه‌ی ایرانی دارد، در مهد به اصطلاح تمدن و آزادی نیز مخالفان گسترده‌ای دارد که غرب سعی در پنهان‌سازی آن دارد و تنها آن رو از ماجرا را به کشورهای جهان سوم نشان می‌دهد مه لبریز از لذت و خوشی است تا با پیشبرد این روند، بنیان خانواده را در این کشورها متزلزل ساخته و سطح پایبندی به اعتقادات را کاهش دهد چرا که تنها در این صورت است که می‌تواند در میان اقشار مختلف یک ملت نفوذ کرده و تدریجا بر آنان حکومت کند.