سیدیونس استروشنی، یکی از فعالین سیاسی تاجیک و از چهرههای نزدیک به حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، پیرو مواضع رسمی و غیررسمی اخیر تاجیکستان پیرامون نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی ایران یادداشتی در صفحه شخصیاش منتشر کرده است که ذیلاً میخوانید:
به گزارش تسنیم سیاستی که حکومت تاجیکستان از پنج شش سال پیش تا به این زمان در برابر نهضت اسلامی پیش گرفته، بسیار عجیب و غیرطبیعی بهنظر میرسد، بهحدی که حتی برای یک کارشناس کارکشته نیز درک علل و زمینههای این مواضع بسیار دشوار است. از ماجرای ژنرال «حاج حلیم» بگیرید تا ممنوعیت فعالیت حزب و سپس پخش فیلمهای عجیب و غریب و وادار کردن قیامالدین به اعترافاتی که به تکرار و به چندین زبان پخش شدند و سپس اتهام حزب از سوی شخص «امامعلی رحمان» به اینکه «کاملاً به مذهب شیعه گراییده» و نشر مقالهها و گزارشهای متعدد با محتوای پُر از کذب که حتی نویسندهها و پشتپردههایش میدانند که همه دروغاند.
حال، چند نمونه از دو مقالهای را که اخیراً منتشر کردهاند بررسی میکنیم، تا ببینید آیا این مواضع، بهنظرتان طبیعی بهنظر میرسد؛ دو مقاله که یکی در خبرگزاری دولتی «خاور» منتشر شده، و دیگری، در سایت کمیتۀ اجرائی حزب حاکم خلق دموکراتیک در ولایت ختلان.
در سایت کمیتۀ اجرائی حزب حاکم در ولایت ختلان، در مطلبی با عنوان: «تهدید تاجیکستان: ایران جنگجویان حزب نهضت را از سوریه به افغانستان انتقال میدهد»، آمده است: «امروز، فرستادههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و مسئولین اطلاعاتی این کشور، اعضای فراری سازمان تروریستی حزب نهضت اسلامی را از جهت ایدئولوژیک در کشورهای اروپایی و از لحاظ آمادهباش نظامی و جنگی، در کمپهای نظامی در ایران، سوریه، عراق، لبنان، یمن و افغانستان تعلیم دادهاند». و در جایی دیگر مینویسد: «چندی پیش، جنگجویان نهضت اسلامی که در فهرست گروههای تروریستی در تاجیکستان قرار دارند، به قلمروی افغانستان انتقال داده شدهاند. این واقعه با هدف تهدید و ناآرام کردن امنیت تاجیکستان و آسیای مرکزی عملی شده و خطر مستقیم آن به روسیه نیز خواهد رسید».
این سایت در ادامه میافزاید: با پایان جنگهای سوریه و درخواست روسیه و ایالات متحده آمریکا جهت خارجسازی جنگجویان ایرانی از قلمروی سوریه، ایران صدها جنگجوی نهضت اسلامی را به مرز افغانستان با تاجیکستان انتقال داده، وجود آنها تهدیدی برای حکومت تاجیکستان محسوب میشود. طی یک سال اخیر، تجمع گروههای تروریستی در قسمت شمالی افغانستان که قبلاً آرام بود، مشاهده میشود. داعش، نهضت اسلامی تاجیکستان، انصارالله و دیگر گروههای افراطی در تلاشند در آنجا پایگاههای آموزشی (نظامی) راه انداخته و برای تأثیر بیشتر بر آسیای مرکزی پایگاههای نظامی بسازند.
اما در خبرگزاری دولتی «خاور»، در مطلبیبهقلم «عبدالله رحمانزاده»، رئیس کمیتۀ اجرائی حزب حاکم خلق دموکراتیک در ختلان، آمده است:
آشکار شد که «حزب نهضت اسلامی تاجیکستان» این نام اصلی حزب مذکور نبوده، بلکه تنها بهخاطر اینکه خود را جزئی از تاجیکستان نشان دهند، چنین نامگذاری شده است. در اصل، نهضتیها بخشی از سازمان مسلح تروریستی «حزبالله» میباشند که از طرف ایران برای امور تخریب و انجام عملیات تروریستی در خارج کشورشان، تشکیل شده است.
این اتهامات و «بزرگنماییها» و کنار آن، موضع «امامعلی رحمان» در سخنرانی اخیرش پیش از ماه رمضان سه تحلیل را برای کارشناسان سیاسی میسر میسازد.
1. احتمال اول آنکه واقعاً در مرز تاجیکستان با افغانستان، جنگجویانی تجمع کردهاند و قصد ماجراجویی دارند. در این صورت، نهادهای امنیتی تاجیکستان خوب میدانند که نهضت اسلامی هیچ ارتباطی در این ماجراجویی ــ اگر هم حتی بهوقوع بپیوندد ــ نخواهد داشت. اساساً، حزب نهضت اسلامی دارای نیروی نظامی نیست که نهادهای امنیتی تاجیکستان احتمال حضور آن را بدهند، تا نوبت به نگرانی از آن برسد!
همین چند هفته پیش بود که رئیس دستگاه امنیت ملی تاجیکستان شخصاً به افغانستان سفری کاری داشت و در نتیجۀ مذاکره و گفتوگو با نهادهای امنیتی افغانستان، موفق شد سه چهار نفر را که گفته میشود، با ژنرال «حاج حلیم» همکاری میکردهاند، به تاجیکستان انتقال دهد. تردیدی نیست که تاجیکستان در افغانستان اشراف امنیتی کامل دارد و بهعلاوه، دارای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی زیادی هم در این کشور است که جزئیات حوادث را برایش گزارش میکنند.
ثانیاً، گروههایی مانند «انصارالله» (تاجیک) و داعش، با حکومت تاجیکستان همان اندازه سر دشمنی دارند که با نهضت اسلامی دارند؛ این در حالی است که نگوییم دشمنیشان با نهضت اسلامی بیشتر است، تا با دولت تاجیکستان! لذا این احتمال از اساس رد میشود و نمیتوان گفت خطری نظامی و امنیتی از سوی نهضت اسلامی تاجیکستان در مرزهای افغانستان متوجه دولت تاجیکستان است.
2. احتمال دیگری که برای یک کارشناس مطرح میشود این است که: حکومت تاجیکستان، با این مواضع و اقدامات میخواهد افکار عمومی را در داخل کشور از مسائل واقعی ــ مانند مشکلات اقتصادی و معیشتی که فشار بسیار زیادی بر مردم وارد میآورد ــ منحرف کرده و با ایجاد یک «تهدید جعلی و ساختگی»، جامعه را ملتهب سازد، تا هر شرایطی را که مردم با آن مواجه میشوند تحمل کنند و صدا درنیاورند که «دشمن در کمین» نشسته و قصد تخریب کشور را دارد!
این احتمال، با اینکه بعید بهنظر نمیرسد، اما گمان نمیرود بهخاطر ملتهب کردن افکار عمومی، نهادهای امنیتی بهحدی پیش بروند که حاضر شوند روابط خود را با شهروندان تا به این حد خراب کنند. اگر دشمن، دشمن خارجی بود، یعنی یک بیگانه بود، آن وقت میتوان این موضعگیری تند را بهنحوی توجیه کرد، اما اینچنین نیست.
3. احتمال سوم که یک کارشناس میتواند به آن برسد ــ و منطقیتر از دو احتمال قبلی بهنظر میرسد ــ این است که: اساساً، مشکل اصلی دولت تاجیکستان نهضت اسلامی نیست، بلکه جهتی دیگر است که دولت میخواهد با او درگیر شود (چرایی این درگیری را نیز بهزودی خواهم گفت). اما نهضت اسلامی در این میان، تنها بهانه و دستاویزی برای دولت بوده، نه بیشتر. بهسخن دیگر، حکومت تاجیکستان وقتی میخواهد وارد درگیری با آن طرف شود، جز نهضت اسلامی، دیگر هیچ بهانه و دستاویزی نیافته و ازاینرو، چارهای جز «قربانی» کردن نهضت اسلامی نداشته است. اما آن طرف کیست که حکومت تاجیکستان با او وارد درگیری شده و آن هم بهمیزان بسیار مفرط؟ پُرواضح است که آن طرف، جمهوری اسلامی ایران است، اما چرا ایران؟
دولت تاجیکستان، متأسفانه، از ماه مه سال 2017، خود را وارد بازیای کرده که مشخص نیست چگونه از آن خارج شود، یعنی، با اینکه برنامۀ قلعوقمع نهضت اسلامی و دیگر مخالفان از سال 2010، بهخصوص پس از تصویب پروتکل 20-32 کلید خورده، اما در ابتدا، حکومت تاجیکستان از ایران چندان سخن بهمیان نمیآورد، مگر بهاشاره. اما شاهد آن بودهایم که از یک سال پیش، بهشدت پای ایران را در این ماجرا به وسط کشیده و علت آن هم جز این نیست که در مورخ 21 ماه مه سال قبل (2017)، در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مهمان مقامات سعودی بود. ضمناً، از رؤسای چند کشور اسلامی هم در این نشست دعوت بهعمل آمد، از جمله از «امامعلی رحمان».
هدف عربستان سعودی بههمراه رئیسجمهور جدید آمریکا، تأسیس یک ائتلاف متشکل از چند کشور اسلامی بهمنظور «مبارزه با تروریسم» بود که مقصود، جز جمهوری اسلامی ایران، حزبالله، انصارالله یمن، اخوان المسلمین و گروههای مقاومت فلسطینی همچون حماس و جهاد اسلامی نبود؛ این ائتلاف، تشکیل شد.
عربستان سعودی و امارات، مسئولیت تأمین مالی این ائتلاف را بهعهده گرفتند و هر کشوری هم که عضو این ائتلاف میشد، سعودی و امارات مبالغی هنگفتی در اختیارش میگذاشتند (لازم به یادآوری است، وقتی عربستان سعودی میگوییم، یعنی محمد بن سلمان و وقتی امارات میگوییم، یعنی محمد بن زاید). تا اینکه کشورهای واردشده به این ائتلاف، به هر راه ممکن، شمشیر مخالفت و درگیری با جمهوری اسلامی ایران و گروههای همراه همچون حزبالله و حماس را از رو بستند.
البته، هر کشوری بهیکروشی؛ مثلاً مالزی، سودان و پاکستان با نیروی نظامی و بعضی بهروشی دیگر مانند قطع رابطه و از این قبیل روشها (لازم به یادآوری است، یک هفته پیش، ماهاتیر محمد، نخستوزیر جدید مالزی، کشورش را از این ائتلاف بیمعنی بیرون آورد. پاکستان هم از ابتدا درک کرد که کار این ائتلاف به جایی نخواهد رسید، ازاینرو پایش را از همان آغاز بیرون کشید).
حکومت تاجیکستان هم پیرو نیازهای مالی اخیر و بحرانهای اقتصادی پیاپی و فساد گسترده، در مقابل دلارهای سعودی مقاومت بسیار کمی از خود نشان میدهد. دقیقاً از همان زمان بود که ماجرا رنگی کاملاً دیگر به خود گرفت.
دولت تاجیکستان دیگر هیچ «خط قرمزی» بین خود و جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشت. ظاهراً، هدف از تمامی اقدامات جنجالبرانگیز مقامات تاجیکستان در یک سال اخیر، این بود که ایران را در یک حالت انفعال قرار دهد و آنگاه ایران مجبور به قطع رابطه شود. شما امروز میبینید، هیچ نهادی در تاجیکستان (حتی آکادمی علوم) نمانده، مگر اینکه کارش «مبارزه علیه تشیع و ایران» شده باشد.
اگر شیعهستیزی و ایرانهراسی پیش از این تنها در شبکههای اجتماعی (مثل فیسبوک و آدناکلاسنیک) و آن هم از سوی عدهای سلفی، محدود بود، اما امروز میبینید که دقیقاً همان کارها توسط رسانههای دولتی و حتی نهادهای «علمی» تاجیکستان در حال انجام است، و آن هم بهصورت غیرطبیعی و بهحد مفرط.
همین مقالۀ سایت کمیتۀ اجرائی حزب حاکم خلق دموکراتیک در ولایت ختلان، که پارهای از جملاتش در بالا نقل شد، در اصل در سایتی بهنام «صوتالدار» که متعلق به اماراتیهاست، منتشر شده و حزب حاکم خلق دموکراتیک آن را به تاجیکی ترجمه و منتشر کرده است. یعنی، تمامی آن موارد کذب و عجیب و غریب که مثلاً ایران جنگجویان نهضت اسلامی را در مرز با افغانستان گرد آورده بوده و این قبیل مسائل، ساخته و پرداختۀ این سایت اماراتی است. اگر میخواهید بدانید پشت سر این «شیطانسازیهای» نهضت اسلامی و ایران، چهجهاتی ایستادهاند، لطف کنید و سری به این سایت عربی بزنید.
راقم این سطور که بهدقت این اعمال غیرطبیعی را دنبال میکند، هیچ تفاوتی بین موارد کذب آن عده سلفی و میان یادداشتهایی که حزب حاکم خلق دموکراتیک و یا سخنگوی آکادمی علوم در سایتها و شبکههای اجتماعی مینویسند، نمیبینم. هر دو طرف مطالب یکسان و یکنواختی مینویسند، بهعلاوه، سفیر عربستان سعودی در تاجیکستان نیز در یک سال اخیر بسیار فعال شده؛ هر از گاهی با خبرگزاریهای دولتی و حتی رسانههای مستقل تاجیک مصاحبه میکند.
مصاحبههایی که وقتی دقت میکنید، میبینید حرفش فقط این است که «ایران دشمن تاجیکستان» است، حتی سؤال خبرنگار دربارۀ یک موضوعی دیگر هم که باشد، سفیر سعی میکند آن مطلب را جا اندازد. البته، وقتی یکی دو مصاحبۀ این سفیر را که خواندم، برایم کاملاً آشکار شد که شخصی با آگاهی کم و بیتجربه بوده، که البته بحث این جداست. بنا بر اخباری که از داخل تاجیکستان شنیده میشود همین جناب سفیر، تعدادی از روزنامهنگاران تاجیک را هم اجیر کرده که کارشان شیعهستیزی و ایرانهراسی باشد.
البته، مقامات ایرانی این واقعیت را خوب درک کردهاند که دولت تاجیکستان بهدلیل دلارهای نفتی عربستان، ناخواسته خود را وارد این بازی کرده و دیر یا زود متوجه اشتباه خود خواهد شد. ایران میداند گردانندگان اصلی این توطئه چهکسانی هستند، ازاینرو، هیچ واکنشی به اقدامات و مواضع حکومت تاجیکستان نشان نداد و نخواهد داد، زیرا تاجیکستان برای ایران، فقط مقامات و حکومت کنونی نیست، بلکه پیش از همه، مردم تاجیکستان است. ایران میداند نقشۀ شیطانی گردانندگان اصلی این توطئه (یعنی ترامپ، اسرائیل، محمد بن سلمان و محمد بن زاید) را در کجا خنثی کند. نه زمینش زمین تاجیکستان است و نه افرادش هم مقامات کنونی تاجیک و خدا را شکر، تمامی آن توطئهها یکی پس از دیگری در حال خنثی شدن هستند؛ که این بحثش البته جداست.