همه چيز سوءتفاهم بود؟! به همين سادگي؟ به همين شيريني؟ تكليف تمام آن تهمت و افتراها چه ميشود؟ نتيجه شش ماه دعوا و سخنراني و سخنوري و هزار و يك شكايت و فرياد كه در رسانهها زده شد همين بود؟ يك سوءتفاهم؟ اين سوءتفاهم از كجا شروع شده بود؟ از سر خيرخواهي يا براي خودنمايي؟ چه كسي در اين ميان حقيقت را بازگو ميكرد؟ مردي كه سالها براي استقلال به عنوان بازيكن به ميدان رفته بود يا شاهداني كه بعد از دادن دست نوشته به حسن روشن، ناگهان تغيير موضع دادند و براي فتحاللهزاده نامه نوشتند و گفتههاي خود نزد روشن را تكذيب كردند؟
نتيجهاي كه از جلسه كميته انضباطي باشگاه استقلال بيرون آمد، قابل پيشبينيترين رأي ممكن بود در فوتبال ايران. جلسهاي كه ساعتها به درازا كشيد تا نشان داده شود كه در باشگاه استقلال نه تخلفي رخ داده و نه پولي از جيب يك پدر براي بازي كردن پسرش با پيراهن آبي بيرون آمده. همه چيز صادقانه پيش رفته بود و البته شاهداني كه ديروز عليه رجبي رأي داده بودند، رأي خود را در باشگاه پس گرفتند و كنار رفتند. فتحاللهزاده حتي آن قدر در اين بين به رجبي اطمينان و اعتماد داشت كه نخواست به مجموعه خود در تيمهاي پايه دست بزند و اجازه داد تا تمامي مرداني كه اتهاماتي در موردشان وجود داشت به كار خود ادامه دهند. وقتي آن اعتماد را ميديديم چگونه ميتوانستيم به رأي كميته انضباطي باشگاه شك كنيم؟ حتماً تخلفي صورت نگرفته است. شهادت ثانويه شاهدان قطعاً از اعتراف اوليه آنها براي رئيس كميته انضباطي باشگاه كه البته توسط خود فتحاللهزاده به اين سمت گماشته شده بود معتبرتر به نظر ميرسيد.
رأي كسي را حيرت زده نكرد. اين فقط مختص استقلال هم نيست. سالها قبل هم پروندهاي در مورد تخلفات داوران به كميته داوران فدراسيون فوتبال رفت، آن هم بدون جاروجنجال و سروصدا! براي آن پرونده چه اتفاقي افتاد؟ پرونده دلالي كه از بازيكنان با فيلمهاي مستهجن اخاذي ميكرد چه عقوبتي پيدا كرد؟ آن مديري كه براي گرفتن يك بازيكن از مديربرنامههايش پول ميخواست چه شد؟ همگي و همگي مسكوت ماندند تا روزي كه صداي يك مربي بلند شد كه چرا فلان كمك داور در تركيه به او پيشنهاد بازيكن داده است يا اعتراض بازيكني به هوا رفت كه ديگر توان پرداخت مطالبات نامشروع دلالها را ندارد. امروز حتي رأي را ميتوان از قبل حتمي دانست. نكته قابل تامل اين است كه وقتي محمدزاده (رئيس كميته انضباطي استقلاليها) با اين سؤال روبهرو ميشود كه آيا فكر ميكنيد با اين رأي مصلحتانديشانه ميتوانيد جو استقلال را آرام كنيد، وي گفت: «اتفاقاتي كه در استقلال افتاده را با پرسپوليس مقايسه كنيد...» و او با دست زدن به اتفاقات پرسپوليس (كه هيچ ارتباطي به اصل داستان استقلال و روشن و رجبي و فتحاللهزاده و حالا خود او ندارد) ميكوشد اصل داستان را به فراموشي بسپارد.
عاقبت اين اتفاقات چه خواهد شد؟ امروز با سوءتفاهم خواندن اين ادعاها فراموشش كرديم. فردا هم راه فراري پيدا ميشود؟!
نتيجهاي كه از جلسه كميته انضباطي باشگاه استقلال بيرون آمد، قابل پيشبينيترين رأي ممكن بود در فوتبال ايران. جلسهاي كه ساعتها به درازا كشيد تا نشان داده شود كه در باشگاه استقلال نه تخلفي رخ داده و نه پولي از جيب يك پدر براي بازي كردن پسرش با پيراهن آبي بيرون آمده. همه چيز صادقانه پيش رفته بود و البته شاهداني كه ديروز عليه رجبي رأي داده بودند، رأي خود را در باشگاه پس گرفتند و كنار رفتند. فتحاللهزاده حتي آن قدر در اين بين به رجبي اطمينان و اعتماد داشت كه نخواست به مجموعه خود در تيمهاي پايه دست بزند و اجازه داد تا تمامي مرداني كه اتهاماتي در موردشان وجود داشت به كار خود ادامه دهند. وقتي آن اعتماد را ميديديم چگونه ميتوانستيم به رأي كميته انضباطي باشگاه شك كنيم؟ حتماً تخلفي صورت نگرفته است. شهادت ثانويه شاهدان قطعاً از اعتراف اوليه آنها براي رئيس كميته انضباطي باشگاه كه البته توسط خود فتحاللهزاده به اين سمت گماشته شده بود معتبرتر به نظر ميرسيد.
رأي كسي را حيرت زده نكرد. اين فقط مختص استقلال هم نيست. سالها قبل هم پروندهاي در مورد تخلفات داوران به كميته داوران فدراسيون فوتبال رفت، آن هم بدون جاروجنجال و سروصدا! براي آن پرونده چه اتفاقي افتاد؟ پرونده دلالي كه از بازيكنان با فيلمهاي مستهجن اخاذي ميكرد چه عقوبتي پيدا كرد؟ آن مديري كه براي گرفتن يك بازيكن از مديربرنامههايش پول ميخواست چه شد؟ همگي و همگي مسكوت ماندند تا روزي كه صداي يك مربي بلند شد كه چرا فلان كمك داور در تركيه به او پيشنهاد بازيكن داده است يا اعتراض بازيكني به هوا رفت كه ديگر توان پرداخت مطالبات نامشروع دلالها را ندارد. امروز حتي رأي را ميتوان از قبل حتمي دانست. نكته قابل تامل اين است كه وقتي محمدزاده (رئيس كميته انضباطي استقلاليها) با اين سؤال روبهرو ميشود كه آيا فكر ميكنيد با اين رأي مصلحتانديشانه ميتوانيد جو استقلال را آرام كنيد، وي گفت: «اتفاقاتي كه در استقلال افتاده را با پرسپوليس مقايسه كنيد...» و او با دست زدن به اتفاقات پرسپوليس (كه هيچ ارتباطي به اصل داستان استقلال و روشن و رجبي و فتحاللهزاده و حالا خود او ندارد) ميكوشد اصل داستان را به فراموشي بسپارد.
عاقبت اين اتفاقات چه خواهد شد؟ امروز با سوءتفاهم خواندن اين ادعاها فراموشش كرديم. فردا هم راه فراري پيدا ميشود؟!