ساعت 10 و 30 دقیقه 22 بهمن 95 ماموران پلیس در جریان آتشسوزی خانهای دریکی ازمحلههای شهرستان ساوجبلاغ -استان البرز-قرار گرفتند. آنها پس از حضور در محل حادثه با مرد جوانی روبهرو شدند که دستها و پاهایش سوخته بود و امدادگران اورژانس نیز ازطریق بالگرد، همسرنیمه جان وی را به بیمارستان منتقل کردند. اما اوکه به خاطرشدت صدمات قادر به حرف زدن نبود، ساعتی بعد بر اثر نارسایی قلبی – تنفسی جان باخت.
بهگزارش «ایران»، همزمان با مرگ سحر، پدرش با اعلام شکایت از داماد خود خواستار بازداشت وی شد و گفت: «دخترم وشوهرش از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند و این اواخر دامادم به مدت یک ماه همسر و فرزندانش را رها کرده و رفته بود. 2 روز پیش او به خانهاش برگشت که فکر کردیم زندگیشان به آرامش رسیده است. اما این ماجرا اتفاق افتاد. وقتی از همسایهها پرس و جو کردیم، متوجه شدیم زمان آتشسوزی نوه هایم داخل خودروی پدرشان بودهاند و دخترم در حالی میسوخته که در ورودی خانه قفل بوده و او نتوانسته خودش را نجات بدهد. همچنین همسایهها گفتند قبل از آتشسوزی صدای مشاجره شدید دختر و دامادم را شنیدهاند.وی با ناراحتی ادامه داد: دامادم ادعا میکند بخاری آتش گرفته است اما من که وارد اتاق شدم بخاری سالم بود و یک گالن بنزین بهچشمم خورد. به همین دلیل اطمینان دارم که او با آتشسوزی عمدی دخترم راکشته است.»
با طرح این شکایت بازپرس شعبه اول دادسرای هشتگرد دستور بازداشت و بازجویی از همسر سحر را صادر کرد. وی که در این حادثه مصدوم شده بود گفت: «صبح زود نان خریدم و وارد خانه شدم. بعد هم از همسرم خواستم آماده شود تا به میهمانی برویم. پسرم داخل خودرو منتظرمان بود و دختر 5 ماههام را لای پتو پیچیدم و داخل ماشین گذاشتم. همسرم در حال آماده شدن بود و به طبقه بالا رفت. اما ناگهان فریاد کشید.چراکه پرده آتش گرفته و روی همسرم افتاده بود. او را در پتویی پیچیدم و از خانه بیرون آوردم که دستهایم سوخت.
با اعترافهای مبهم مرد جوان، بازپرس پرونده از کارشناسهای آتشنشانی هشتگرد خواست تا درخصوص وضعیت محل حادثه و دلایل ایجاد حریق اظهارنظر کند. گزارش کارشناسی حاکی از آن بود که هنگام آتشسوزی، همه درها و پنجرهها بسته بوده و سالم ماندن شیشهها نشانگر آن است که انفجاری در محل حریق رخ نداده است. با بررسی دقیق بخاری گازی هیچگونه نشت یا سوختگی بهچشم نخورد ومشخص شد سیستم برق نیز اتصالی نداشته است. آتشسوزی خود به خود نبوده و سوختن فرش و پرده با مواد سریع الاشتعال و از 2 کانون متفاوت بوده است که این دلایل حاکی از ایجاد حریق عمدی توسط فرد دیگری است و حریق بهصورت غیرطبیعی گسترش یافته است.
بازپرس پرونده با دریافت این گزارش شوهر سحر را به اتهام قتل عمد با ایجاد حریق عمدی تحت بازجویی قرارداد وبه اوتفهیم اتهام کرد و از وی خواست به روشنی توضیح دهد که چرا در زمان حادثه 2 فرزندش را داخل خودرو که دورتر از خانهاش پارک شده بود گذاشته و در حیاط و ورودی اتاق قفل بوده است؟
متهم نیز بار دیگر به تکرار اظهارات قبلیاش پرداخت و منکر هرگونه نقشی در سوختن سحر شد.« بچهها را داخل ماشین گذاشتم تا به همسرم کمک کنم زودتر آماده شود. اما او عادت داشت وقتی در خانه تنها میماند همه درها را قفل کند و هیچ عمدی در کار نبود. نگهداری بنزین در خانهام نیز برای تهیه کباب بود و ربطی به این ماجرا ندارد.»
با وجود انکارهای متهم، بازپرس پرونده وی را در قتل عمد همسرش مجرم شناخت و با قرار بازداشت موقف روانه زندان کرد. همچنین پدر سحر بهعنوان قیم نوههایش خواستار قصاص نفس و مجازات قانونی دامادش شد.
با صدور کیفرخواست، پرونده برای محاکمه و صدور حکم قانونی روی میز هیات قضایی شعبه اول دادگاه کیفری یک کرج به ریاست قاضی هدایت رنجبر قرار گرفت و دستور تشکیل پرونده شخصیتی متهم پیش از برگزاری دادگاه علنی صادر شد.قراراست پس ازاعلام نظریه پزشکی قانونی درباره سلامت روانی متهم، محاکمه اوبرگزارشود.