صراط: ثانیه ها و روزهای آغازین زندگی، حلاوت و شیرینی خاصی دارد. شوق باهم بودن موجب می شود، تازه عروس ساعت ها خانه را آب و جارو و هنرهایش را در غذاهایی که باب طبع همسرش باشد بریزد و در انتظار آمدن شوهر از سرکار ساعت ها را بشمارد. نمی توان ماه و عدد گفت، سه ماه، شش، یک سال و شاید دوسال اول زندگیT نوعروس برایش این انتظار زیبا است و به همان اندازه مرد از محل کار تا خانه، بیقرارِ زودتر رسیدن به بانوی خانه اش است.
در جامعه ما، بار بیشتر رسیدگی به امور خانه بر عهده زنان است، در اکثر موارد خانم ها ساعات زیادی را در منزل در حال انجام فعالیت های مختلف به کار خانه، آشپزی و در صورت داشتن فرزند، بچه داری و .. می پردازند. بعد از گذشت مدتی از ازدواج، ممکن است دیگر انتظار و درست کردن شام و تزیین آن برای همسر نه تنها دیگر جذاب که خسته از این تکرار مکررات شوند. از این رو به دنبال این امر بر می آیند که روزهای خود را به نحوی که حوصله شان سر نرود، پر کنند. ثبت نام در کلاس های سفره آرایی، خیاطی و گلدوزی، نقاشی، زبان و... هم برای مدتی آنها را درگیر می کند. بیشتر ساعت های روز و هفته در خانه هستند و یا باید به امور منزل بپردازد که کار تکراری است و یا باید سریال های هزار بار پخش شده را از رسانه ملی ببینند که خیلی برایش دلچسب نیست.
در کلاس خودآرایی، از فلان فیلم آموزشی در فلان شبکه ماهواره ای دوستش حرف می زند، از سریال هایی که 6 ساعت است و آنقدر جذاب که او را پای تلویزیون میخکوب می کند، از برنامه های آشپزی که غذاهای متنوع را یاد می دهد، از برنامه های ورزشی که اگر همزمان با آن تمرین کنند چند کیلو لاغری را به همراه دارد، از برنامه های مدلینگ و متدهای روز لباس و آرایش، از هزاران کانالی که اصلا با وجود آن فرصت درست کردن یک املت را از او گرفته است.
استقبال هوو در خانه
بعد گذشت مدتی از همسرش خرید یک ماهواره را تقاضا می کند. تا دیر وقت کار کردن همسرش و تنها بودن او در خانه بهانه خوبی برای خرید این عضو جدید خانواده است. بالاخره ماهواره خریداری می شود. روزهای اول به واسطه آنکه از لیست برنامه های سریال و فیلم و برنامه های آموزشی و هنری و ورزشی اطلاعات کامل به دست بیاورد و ساعات پخش آنها را یادداشت کند، فرصتی برای به تعبیری سر خواراندن هم پیدا نمی کند. روزها و ساعت ها از پی هم می گذرند و او محو دیدن و دنبال کردن داستان های زندگی است که در آن هر آنچه که تا کنون در مخیلاتش غیر منطقی و نادرست بود، همگی رفتارهای روزمره زندگی آنهاست. مثلث عشقی؛ یعنی هر ضلع یک مرد یا دو زن و یا دو مرد و یک زن قرار می گیرند که هر کدام نسبت به یکدیگر عشقی از گذشته داشته اند. فرزندانی که اصالتشان را نه از پدر که از مادرشان می گیرند چون نمی دانند کدام مردِ هم خواب با مادرشان، پدر آنها محسوب می شود.
و شب که شوهرش به خانه باز می گردد، از فضای خانه که دیگر گرمای سابق بر این را ندارد، دلگیر و او نیز علاقه مند به پیگیری برنامه های این موجود وهم انگیز می شود. با اولین برنامه، سریالی را می بیند که زنی از عشق دومش باردار است و نمی خواهد عشق اولش این را متوجه شود، همسرش نیز شب را در خانه زنی دیگر به خواب رفته است.
کانال را عوض می کند، این بار یک برنامه آموزشی خودآرایی است که مردی در حال آرایش کردن زنان است، کانال بعدی ماساژ درمانی، بعدی ورزش زنان، بعدی موزیک، بعدی بوق و... و بله دیدن این همه برنامه های رنگ و لعاب دار باید برای همسرش جذاب باشد و دیگر مانند سابق بهانه حوصله سر رفتن و تنها بودن در خانه را نگیرد.
حالا وقتی از سرکار به خانه بر می گردد، او نیز مانند همسرش درگیر هزاران محتوایی می شود که با ذهنیت او فاصله زیادی دارد. اما ذهن کنجکاو انسان در تکاپوی بیشتر دیدن است. و اینجا سرآغاز اعتراض های خانم است که ساعاتی را به او اختصاص نمی دهد و بعد از کار، ماهواره و دیدن زنانی که رنگ و لعابشان پلک از چشم می رباید کار هر روزه او شده است.
زنان هیچ وقت نمی توانند حتی در تخیل خود وجود یک زن دیگر را کنار همسرشان تصور کنند، اما خودشان باعث شده اند که چندین زن در کنار همسرشان قرار بگیرند. و اکنون رسالت این دیش گرد به پایان رسیده است، آن هم فروپاشی عشقی که ساعت ها آمدن همسر از سرکار را انتظار می کشید. جایی برای گله و اعتراض نیست خودتان پای هزاران زن و بی بند و باری و ارتباطاتی که اکنون دیگر نه غیرواقعی که واقعی شده اند را به حریم خانه و زندگی دو نفره تان باز کرده اید. گویی در خیابان دست چند زن بدکاره را گرفته اید و به منزلگاه عاشقانه تان وارد کرده اید. چه می خواهید بگویید؟ جایی برای اعتراض نیست.
زندگی های فراتر از ماورا
رفتار اجتماعی به سبک زندگ تابع تصویر زندگی از ماست. هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین می کنیم و برای خودمان ترسیم می نماییم به طور طبیعی متناسب با خود یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود. رسانه ها بنا بر اهدافی که برای خود متصور هستند درصددند که برای مخاطبان خود سبک زندگی جدیدی را ترسیم کنند.
از میان چندصد شبکه ای که برای ایرانیان ساخته شده است می توان به شبکه جم اشاره کرد. این شبکه که از 2006 با شعار " جم همه شما را دوست دارد" شروع به فعالیت کرد تا کنون برنامه های مختلف فیلم و سریال بلند، موسیقی، برنامه های ترکیبی شامل برنامه های آرایشی و بهداشتی و تناسب اندام و.... را پخش کرده است. و مدیران آن هر سال یک جم تخصصی برای کودکان، نوجوانان، جوان و ... راه اندازی کردند. باید اذعان داشت که مدیریت پخش برنامه های این شبکه بسیار برنامه ریزی شده است. به شکلی که با توجه به مخاطب شناسی در طول روز که در هر ساعتی کدام مخاطب را بیشتر دارند به پخش برنامه هایی مختص همان مخاطب تهیه کردند. یعنی در طول روز که اغلب زنان و دختران در خانه هستند به پخش برنامه های آرایشی و تناسب اندام و سلامت جسم می پردازند که مورد پسند زنان می باشد.
این میزان برنامه های فارسی زبان برای مخاطب ایرانی بوِیژه ژانر فیلم و سریال ها و برنامه های ترکیبی این شبکه نه تنها آن خانه دار ایرانی را سرگرم نمی کند بلکه بلایی به جانش می اندازد که مداوم خود را باید یک باربی نگه دارد تا مبادا همسرش سراغ کسی دیگر رود، و شک و دلهره بودن بیهوده ارتباط داشتن همسرش با کسی دیگر را برای هر روز به نشان دادن مثلث های عشقی یادآوری می کند. برنامه های ترکیبی و آرایشی و بهداشتی و آشپزی هم هدفی نه فقط برای یک آموزش بلکه یاد دادن سبک زندگی را دارد که متناسب با نگاه یک خانواده ایرانی نیست.
و تیری که جم به سوی خانواده ایرانی پرتاب کرده است در پی رسیدن به سه هدف عمده می باشد.
1-ترویج زندگی تشریفاتی و مدرن: عموما برنامه های این شبکه به نوعی ترویج دهنده سبک زندگی غربی هستند و به ارائه الگوهای غربی در تمامی مظاهر زندگی مانند پوشش، خودرو، خانه و محل کار و... میپردازد.
2-خیانت و خانواده زدایی: خیانت یکی از "تم" های ثابت سریال های خانوادگی این شبکه است. تقدس زدایی از نهاد خانواده و قبح زدایی از امر خیانت در اکثر برنامه های این شبکه دیده میشود.
3-دین زدایی از زندگی ایرانیان: در تمام برنامه های این شبکه کوچکترین نمودی از دین اسلام دیده نمیشود و در تمام برنامه ها درصدد کم رنگ کردن مفاهیم و ارزش های دینی، قبح زدایی از منکرات و کم رنگ کردن اخلاق عمومی در جامعه، رواج تجمل گرایی و مصرف گرایی مفرط، ترویج سبک زندگی غربی و غیر اسلامی،مدگرایی در بین جوانان و نهادینه کردن یک هویت غیر اسلامی و نامطلوب هستند.