گروه سیاسی صراط: بعضی اتفاقات را نمیشود با هیچ فرمول و منطقی فهمید و توجیه کرد. یکی از آن اتفاقات در همین روزهای پایانی سال96 رخ داد. واقعه تلخی که در آن سه تن از سبزپوشان نیروی انتظامی ناجوانمردانه و مظلومانه شهید شدند و خوراک شومی برای رسانههای بیگانه و دشمنان انقلاب تأمین شد. واقعا در گلستان هفتم چه گذشت و چه منطقی حاکم بود؟
گلستان هفتم و شروع ماجرا
ماجرا از یک خبر کذب در بهمن 96 آغاز شد. خبری از اساس دروغین مبنی بر صدور حکم بازداشت قطب فرقه گنابادیه یا همان نور علی تابنده ملقب به مجذوب علیشاه. هواخواهان فرقه با این خبر دروغین که توسط اقطاب فیس بوکی و تلگرامی منتشر شده بود؛ خود را به تهران و گلستان هفتم کشاندند. مسئلهای که هیچگاه قطب فرقه آن را تأیید نکرد و حتی مردود بودن آن را طی پیام صوتی و یک بیانیه مکتوب به روشنی بیان داشت. اما مدعیان بی منطق این فرقه به قطب سنتی خود پشت کرده و گوشی به دست، منتظر فرمان اقطاب مدرن و اینترنتی ماندند. ماندنی که مورد غضب مجذوب علیشاه واقع شد.
موج بعدی با دستگیری دو نفر از طرفداران و اعضای این فرقه آغاز شد. چرا که اقطاب فیس بوکی و توییتری و تلگرامی فرقه این بار هواخاهان را به تهران و جلوی یک کلانتری فراخواندند. هیجاناتی که جهت دهی آن توسط همان شبکههای مجازی صورت گرفت و هواداران فرقه اقدام به بستن راه مردم و قرق کردن گلستان هفتم را نمودند. مردم عادی نیز از این شوی ماهوارهای کلافه شده و برای عادی شدن اوضاع این خیابان دست به دامان نیروی انتظامی شدند. در این ماجرا سه تن از سبزپوشان امنیت و آسایش مظلومانه با اتوبوسی به راننگی یکی از دراویش و منسوبین فرقه شربت شهادت را نوشیدند. این نمایش و خبر پراکنیها هیچ چیزی نبود جز تهیه خوراک تبلیغاتی برای دشمنان نظام.
ماجرا، پیامها و سؤالهای آن
قطب سنتی فرقه یا همان مجذوب علیشاه به روشنی و در پیام صوتی خویش از امن بودن خانه و خودش گفته و بیان کرده که اگر کسی امنیت ایشان را بر هم بزند؛ خود درویش خوانده ها هستند. وی حتی از همه پیروان فرقه برای شرکت در راهپیمایی22 بهمن دعوت به عمل آورد. دعوتی که بزرگان و مشایخ سنتی فرقه به آن لبیک گفتند و باز مدرنها آن را تخطئه کردند. این مخالفتها با قطب چه پیامی میتواند داشته باشد؟
مگر قرآن نخواسته که مسلمانان از تسلط کفار بر خود جلوگیری کنند؟ چرا این مجذوبان شیطان به دنبال دلخوش کردن کفار و مستکبران هستند؟
اگر فردی به عنوان عارف، درویش یا صوفی، به غلامی حلقه به گوش برای یک کانال تلگرامی تبدیل شود؛ چه معنایی دارد؟
این مدرنها چرا احترام قطب و مشایخ خود را نگه نمیدارند؛ چقدر بیانیه لازم است که باور کنند آنها چیزی جز مرتدانی برای این فرقه نیستند؟ افرادی که حتی قطب به آنها یک لقب صوری نداده است. آنها اگر عضو این فرقه اند چرا به باورشان مبنی بر صلح کل عمل نمیکنند؟ آنها صلح کل را فقط برای حرمت لعن یزید و معاویه میپسندند و از نظر آنها ریختن خون جوانان این کشور و شکستن و تخریب اموال عمومی و ایجاد مزاحمت برای مردم، صلح کل است؟
قطب سنتی فرقه یا مجذوب علیشاه باز برای چندمین بار در تاریخ15/12/96 و طی پیامی تصویری ابراز نگرانیها را بیجهت عنوان کرده و میگوید: جای هیچ نگرانی نیست؛ اما باز اقطاب مدرن و مجازی فرقه اخبار کذب رنگ و رو رفته خود را منتشر میکنند و در این میان فقرا و متصوفه گنابادیه نمیدانند به بیعت خود با قطب سنتی فرقه منحرف خویش پابند باشند یا به بیعت تلگرامیها در آیند. به نظر می رسد علی رغم اختلاف عقایدی که در دراویش گنابادی وجود دارد و انحرافاتی که علمای بزرگ شیعه به آن اشاره کرده اند اما جریان سنتی و هواداران واقعی قطب این فرقه یعنی مجذوب علیشاه تمایلی به اقدامات خشونت آمیز و بر هم زدن نظم عمومی ندارند اما جریان مدرن و وابسته به شبکه های اجتماعی که دستور کار و محور حرکت خود را در پیام هایی در خارج از مرزها انتخاب کرده اند به دنبال تحریک دراویش و قراردادن اقلیت ها در مقابل حاکمیت هستند و از به وقوع پیوستن خشونت استقبال می کنند. اما این افراد باید بدانند که نظام اسلامی ایران در مقابل برهم زنندگان نظم و امنیت کشور ذره ای انعطاف به خرج نخواهد داد و به زودی با حکم قاطع قوه قضائیه جنایتکاران این حادثه به سزای اعمالشان خواهند رسید.
معین شرافتی