چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۵

علی رهبری: بی‌طرفیِ خانه موسیقی دروغی بزرگ است

علی رهبری: بی‌طرفیِ خانه موسیقی دروغی بزرگ است
علی رهبری با نوشتن یادداشتی نسبت به تغییرات احتمالی در مدیریت دفتر موسیقی واکنش نشان داد و بی‌طرفیِ خانه موسیقی در این امر را دروغی بزرگ توصیف کرد.
کد خبر : ۴۰۷۶۹۵

صراط:  در هفته‌های گذشته زمزمه‌های زیادی مبنی بر تغییر در مدیریت دفتر موسیقی شنیده شد و نام علی ترابی به عنوان گزینه‌ی اصلی برای تصدی این پُست بر سرِ زبان‌ها افتاد. نخستین واکنش به این انتخاب را مسئولان خانه موسیقی داشتند که با آمدنِ علی ترابی به دفتر موسیقی مخالف بودند. حتی شنیده‌ها حاکی است که مسئولان خانه موسیقی جلسه‌ای با وزیر ارشاد داشته‌اند تا او را از تصمیمش برای انتخابِ علی ترابی به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی، منصرف کنند.
به گزارش تسنیم، واکنش‌ها به این انتخاب به نوشتن نامه‌هایی در حمایت از علی ترابی و نوشتن نامه‌هایی در حمایت از فرزاد طالبی(مدیرکل کنونیِ دفتر موسیقی) انجامید. در نهایت هم به نظر می‌رسد این نامه‌نگاری‌ها و جلسه‌های نامحسوس، هیچکدام در نظرِ سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و محمدمجتبی حسینی معاون هنری وزیر، تاثیر نکرد و آنها بر انتخابشان یعنی علی ترابی اصرار ورزیدند.
اما نکته‌ی جالب اینکه؛ در روزهایی که تقریبا انتخاب علی ترابی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی قطعی شده بود، یکی از مسئولان خانه موسیقی مصاحبه‌ای کرد و در آنجا تاکید کرد که خانه موسیقی در انتخابِ مدیرکل دفتر موسیقی بی‌طرف است.
تا امروز که این مطلب نوشته می‌شود(یکشنبه 27 اسفند 1396) حکمی برای مدیریت علی ترابی از سوی وزیر ارشاد ابلاغ نشده است.
در واکنش به این اتفاق‌ها، علی رهبری یادداشتی نوشته و آن را در اختیارما قرار داده است. علی رهبری از رهبران ارکستر بین‌المللی در جهان است و سابقه‌ی رهبریِ ارکسترهای بسیاری را در کشورهای مختلف جهان دارد. علی رهبری در سال 1394 مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران بود. متن یادداشت علی رهبری به این شرح است:

دوستان هنرمند ایرانی

با سلام

این روز ها جمله ای خواندم که مرا شگفت زده کرد و آن جمله بسیار جالب و خنده دار «بی طرفی خانه موسیقی» بود.

قبل از اینکه به اصل مطلب بپردازم باید بگویم که من شخصا آدم بی طرفی نیستم و همیشه با صدای بلند نظراتم را گفته ام و انتقاداتم را بیان کرده‌ام. اصلا بی طرف بودن یعنی خنثی بودن و این امری شایسته نیست. به خصوص در اوضاع هنری جامعه ما که در بسیاری از جهات، احتیاج به انتقاد سازنده و اظهار نظردارد. در چنین جامعه‌ای باید حرف‌ها را زد و با شهامت هم باید ایرادها را گفت و پای آن‌ها هم ایستاد. بنا براین اگر خانه موسیقی به صراحت و با دلایل کافی می‌گفت که در تصمیم گیری‌هایش طرفدار فلان شخص است من هیچ ایرادی به آن وارد نمیدانستم. چون راستش را گفته بود و آنچه عیان بود را بیان کرده است.

من در 12 ماهی که در ایران بودم تمام مدت شاهد دخالت‌های پشت پرده و گاه علنی افراد خانه موسیقی، به خصوص دوست عزیزم آقای داوود گنجه‌ای و همچنین آقای حمیدرضا نوربخش بودم. آنها نه به نمایندگی خانه موسیقی، بلکه از طریق کلاه شرعیِ شوراهای مختلف، حتی در اموری دخالت می‌کردند که سواد آن را نداشتند. اکنون تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که بی طرفی خانه موسیقی یک دروغ بزرگ است  ودیگر نباید گول این حرف ها را خورد. این دم خروسی است که همه می‌بینند.

دوستان هنرمند گرامی

با عث افتخار و خوشحالی است که این روزها اهالی موسیقی با نوشتن نامه‌های  مختلف به مقامات مسئول، نسبت به انتخاب‌های مدیریتی در وزارت ارشاد عکس العمل نشان می‌دهند و سعی می‌کنند جلوی نابسامانی‌های بیشتر در نهادهای تابعه وزارت ارشاد  را بگیرند. این امر بسیار مهمی است.

بنده تا 2 سال پیش نمیدانستم که این سه  نهاد: بنیاد رودکی ، دفتر موسیقی و انجمن موسیقی تا چه اندازه در زندگی موسیقیدانها و اصولا در موسیقی کشورمان اثرات مثبت و یا منفی دارند و به طور کلی از قدرت این سه گروه مطلع نبودم. برمبنای همین تاثیر و نفوذی که این سه ارگان دارند، اعتقاد من این است که  این سه پست را افرادی باید در اختیار داشته باشند که ضمن دارا بودن کیفیت‌های مدیریتی بالا، با فرهنگ موسیقی نیز آشنا باشند.

اینها آن طوری که وانمود می‌کنند به هیچ وجه بی‌طرف نیستند و من به بی طرفی خانه موسیقی اعتقادی ندارم. چون این خانه موسیقی‌ای که من می‌شناسم واز نزدیک با آنها کارکرده‌ام، در تمام جلسات مختلف سعی داشته‌اند، مستقیم و یا غیر مستقیم، روی تصمیم‌های معاونت هنری و حتی شخص وزیر اثر بگذارند. همین‌ها بودند که آقایان طالبی و جمالی را آوردند. البته آقای ترابی قابل مقایسه با آقای طالبی نیستند و به مراتب قابل اتکاتر هستند؛ ولی خطری که بنده احساس می‌کنم این است که در وزارت فرهنگ و ارشاد این رویه وجود دارد که همه  دوستان را به نحوی باید  راضی کرد. مثلا وقتی شخصی را به علت عدم کفایت و موفقیت و لیاقت، و برای آرام کردن منتقدین، از پستی برمی‌دارند، همزمان برای آرام کردن این فرد نالایق او را در پست دیگری می‌نشانند. مثال روشن این رویه برداشتن آقای جمالی از بنیاد و گذاشتن او بر سر پست پر اهمیت‌تر انجمن موسیقی است.

امیدوارم که جناب وزیر این سه نهاد اصلی و کلیدی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هرچه بیشتر جدی بگیرند و افراد خوشنام و با لیاقت را در راس آن ها بنشانند.

به امید سالی خوش برای موسیقی و موسیقیدان‌های با ارزش ایران.

با احترام

علی رهبری - وین