چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۲

چرا جریان اصلاحات با خشونت و براندازی مرزبندی ندارد؟

چرا جریان اصلاحات با خشونت و براندازی مرزبندی ندارد؟
وقتی افرادی مانند تاجزاده رسما و با بی‌شرمی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به عالی ترین مقامات نظام نسبت‌های ناروا و دروغ می أهند آیا عقلای این جریان نباید بر این چموشی‌ها لجام بزنند؟
کد خبر : ۴۰۷۵۲۶

صراط: واقعیت آن است که پس از تجربه تلخ جریان نفاق در دهه اول انقلاب که خشونت‌ورزی تا مرز ترور شهروندان بی دفاع از پیر و جوان و زن و کودک را در دستور کار خود قرار داده بود در سه دهه اخیر این جریان اصلاحات بوده است که در بطن و متن سیره عملی و مبانی فکری خود خشونت‌ورزی را تئوریزه و در صحنه عمل آن را بارها و بارها به منصه ظهور رسانده است.

به گزارش تسنیم،جریان اصلاحات پس از پیروزی دوم خرداد که توانسته بود مهم‌ترین قوه از سه قوه کشور را به تصرف خود در آورد، برای فتح سنگرهای دیگر نظام از جمله قوه مقننه دندان تیز کرده بود و برای نیل به این هدف راهبرد «فشار از پایین چانه زنی در بالا» را به عنوان مهم‌ترین راهبرد خود برگزید که امروز نیز نشانه‌هایی از بازگشت به این راهبرد را در اظهارات و مواضع چهره‌های شاخص این جریان می توان مشاهده کرد.

این راهبرد وقتی با شعار «توسعه سیاسی» پیوند خورد فصل جدیدی از افراطی‌گری و خشونت‌ورزی را در تاریخ انقلاب رقم زد که اوج آن را در فتنه‌های 78 و 88 شاهد بودیم.

این فتنه‌ها مخصوصا فتنه 88 نمادی برای عبور جریان اصلاحات از خشونت‌ورزی به براندازی نظام بود. اینجا دیگر مسئله آنان فتح سنگر‌های نظام نبود بلکه به صراحت گفته می‌شد که «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه‌ است».

چرا جریان اصلاحات با خشونت و براندازی مرزبندی ندارد؟

این جریان با این که دو قوه مهم از سه قوه کشور را در سیطره خود داشت و دانشگاه را به پادگانی برای تئوریزه کردن خشونت و یارگیری برای افزایش پیاده نظام خود تبدیل کرده بود مانند یک جریان اپوزیسیون عمل می‌کرد. این جریان تجربه تلخ و سیاه و شرم‌آور تحصن نمایندگان در مجلس ششم را درکارنامه خود دارد و اگر چه امروز برخی از بانیان و حامیان این اقدام براندازانه از آن اعلام برائت و به خطای استراتژیک خود اعتراف می‌کنند، سند گویایی از نیات و مقاصد این جریان برای نهادینه سازی خشونت در جامعه و اقدام به براندازی نظامی است که امروز برخی از آنان به صراحت عدم اعتقاد خود به آن را نیز بیان کرده و از افشای آن ابایی ندارند.

شاکله این جریان چنان است که طیف وسیعی از معاندان و معارضان انقلاب اسلامی با آنان همذات‌پنداری دارند و از آنان غیر از خشونت‌ؤرزی و براندازی نظام مطالبه‌ای ندارند. در حقیقت همان کور سوی امیدی که منافقان در دل سران استکبار برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی روشن کرده‌اند اینان نیز نقطه امید اپوزیسیون برای براندازی نظام هستند.

در اعتراضات دی ماه که ضد انقلاب و سلطنت‌طلبان و منافقین تلاش کردند مسیر اعتراضات به حق مردم را از مطالبات اقتصادی به مطالبات سیاسی تغییر دهند، جریان اصلاحات در یک بازی فرصت‌طلبانه نقش‌‌آفرینی کرد. از یک سو تلاش کرد خود را مخالف خشونت معرفی کند تا بتواند برای کسب کرسی‌های بیشتر قدرت از نظام حساسیت‌زدایی کند و از سوی دیگر تلاش کرد مطالبات سیاسی را به دروغ به عنوان مطالبات معترضین بازنمایی کند تا علاوه بر این که فرصتی برای دولت تحت حمایت خود فراهم می‌کند تا از زیر بار پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم که ناشی از ضعف مفرط و بی‌عرضگی برخی از مسئولان بود رهایی یابد، پتانسیل و ظرفیت‌های خشونت‌ورزی را حفظ و تحت اراده و مدیریت خود نگه دارد.

پس از اعتراضات دی ماه انبوهی از تحلیل ها در جریان اصلاحات ارائه شد که نشان می‌داد علی رغم این که جریان اصلاحات خشونت‌های عملی و خیابانی را محکوم می‌کندو یا حداقل آن را در شرایط فعلی کارساز نمی‌داند اما مایل است این آتش افروخته را زیر خاکستر نگاه دادرد تا در موقع خود آتش آن را به دامن نظام بیندازد.

خشونت‌های کلامی در این تحلیل‌ها، اظهار نظر‌ها و نامه‌های سرگشاده و محتوای پیام‌های انتشار یافته در فضای مجازی در حقیقت آتش تهیه شروع خشونت‌های وسیع و پر دامنه‌ای است که چون «حالا وقتش نیست» باید در دستور کار قرار داشته باشد تا در آینده نه چندان دور به کار آید.

فقط به عنوان یک نمونه نگاه کنید به عملکرد و اظهارات و پیام‌های منتشر شده از سوی آقای تاجزاده.
آیا خشونت‌های کلامی در آنها غیر قابل انکار است؟ آیا این خشونت‌های کلامی زمینه‌ساز خشونت‌های عملی پر دامنه در آینده در دو سوی ماجرا نخواهد شد؟ آیا تمرکز آقای تاجزاده روی اهانت به مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و شخصیت‌های برجسته نظام که حتی با صرف نظر از بعد اعتقادی از نظر قانونی باید حرمتشان پاس داشته شود، تصادفی است؟

آیا خشونت‌های کلامی در آنها غیر قابل انکار است؟ آیا این خشونت‌های کلامی زمینه‌ساز خشونت‌های عملی پر دامنه در آینده در دو سوی ماجرا نخواهد شد؟ آیا تمرکز آقای تاجزاده روی اهانت به مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و شخصیت‌های برجسته نظام که حتی با صرف نظر از بعد اعتقادی از نظر قانونی باید حرمتشان پاس داشته شود، تصادفی است؟ این نوع عملکرد علاوه بر آن که موجب تصویرسازی منفی از ارزش‌ها و شخصیت‌های برجسته نظام در بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان می‌شود و موجب پدید آمدن خشم و کینه مهارناپذیر آنان در مواجهه با نظام خواهد شد، دریای خشم و نفرت جریان وفادار به انقلاب اسلامی را به تلاظم در خواهد آورد و بدون تردید جامعه را آبستن بروز و ظهور خشونت‌های ویرانگر خواهد ساخت.

با این حال سئوال اصلی از سران و عقلای جریان اصلاحات این است که اگر این مأموریت از سوی شما به این پیاده نظام لجوج واگذار نشده است چرا در برابر این اقدامات سخیف و کینه‌جویانه این سرباز خودسر موضع نمی‌گیرید؟

دم خروس سکوت در برابر این اقدامات را باید باور کنیم یا قسم حضرت عباستات برای پرهیز از خشونت‌ورزی زا؟

وقتی افرادی مانند تاجزاده رسما و با بی‌شرمی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به عالی ترین مقامات نظام نسبت‌های ناروا و دروغ می أهند آیا عقلای این جریان نباید بر این چموشی‌ها لجام بزنند؟

آیا وقتی در برابر این اهانت ها سکوت می‌کنند و با سکوتشان آتش خشم جریان انقلابی را شعله‌ور می کنند نباید آنان را متهم به زمینه سازی برای خشونت‌ورزی افسار گسیخته در جامعه کرد؟ آری جریان صلاحات متهم است. متهم است که برای پیشبرد اصلاحات نه در دیروز و نه امروز راهی جز خشونت ورزی نمی‌شناسد.چرا جریان اصلاحات با خشونت و براندازی مرزبندی ندارد؟

واقعیت آن است که پس از تجربه تلخ جریان نفاق در دهه اول انقلاب که خشونت‌ورزی تا مرز ترور شهروندان بی دفاع از پیر و جوان و زن و کودک را در دستور کار خود قرار داده بود در سه دهه اخیر این جریان اصلاحات بوده است که در بطن و متن سیره عملی و مبانی فکری خود خشونت‌ورزی را تئوریزه و در صحنه عمل آن را بارها و بارها به منصه ظهور رسانده است.

جریان اصلاحات پس از پیروزی دوم خرداد که توانسته بود مهم‌ترین قوه از سه قوه کشور را به تصرف خود در آورد، برای فتح سنگرهای دیگر نظام از جمله قوه مقننه دندان تیز کرده بود و برای نیل به این هدف راهبرد «فشار از پایین چانه زنی در بالا» را به عنوان مهم‌ترین راهبرد خود برگزید که امروز نیز نشانه‌هایی از بازگشت به این راهبرد را در اظهارات و مواضع چهره‌های شاخص این جریان می توان مشاهده کرد.

این راهبرد وقتی با شعار «توسعه سیاسی» پیوند خورد فصل جدیدی از افراطی‌گری و خشونت‌ورزی را در تاریخ انقلاب رقم زد که اوج آن را در فتنه‌های 78 و 88 شاهد بودیم.

این فتنه‌ها مخصوصا فتنه 88 نمادی برای عبور جریان اصلاحات از خشونت‌ورزی به براندازی نظام بود. اینجا دیگر مسئله آنان فتح سنگر‌های نظام نبود بلکه به صراحت گفته می‌شد که «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه‌ است».

این جریان با این که دو قوه مهم از سه قوه کشور را در سیطره خود داشت و دانشگاه را به پادگانی برای تئوریزه کردن خشونت و یارگیری برای افزایش پیاده نظام خود تبدیل کرده بود مانند یک جریان اپوزیسیون عمل می‌کرد. این جریان تجربه تلخ و سیاه و شرم‌آور تحصن نمایندگان در مجلس ششم را درکارنامه خود دارد و اگر چه امروز برخی از بانیان و حامیان این اقدام براندازانه از آن اعلام برائت و به خطای استراتژیک خود اعتراف می‌کنند، سند گویایی از نیات و مقاصد این جریان برای نهادینه سازی خشونت در جامعه و اقدام به براندازی نظامی است که امروز برخی از آنان به صراحت عدم اعتقاد خود به آن را نیز بیان کرده و از افشای آن ابایی ندارند.

شاکله این جریان چنان است که طیف وسیعی از معاندان و معارضان انقلاب اسلامی با آنان همذات‌پنداری دارند و از آنان غیر از خشونت‌ؤرزی و براندازی نظام مطالبه‌ای ندارند. در حقیقت همان کور سوی امیدی که منافقان در دل سران استکبار برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی روشن کرده‌اند اینان نیز نقطه امید اپوزیسیون برای براندازی نظام هستند.

در اعتراضات دی ماه که ضد انقلاب و سلطنت‌طلبان و منافقین تلاش کردند مسیر اعتراضات به حق مردم را از مطالبات اقتصادی به مطالبات سیاسی تغییر دهند، جریان اصلاحات در یک بازی فرصت‌طلبانه نقش‌‌آفرینی کرد. از یک سو تلاش کرد خود را مخالف خشونت معرفی کند تا بتواند برای کسب کرسی‌های بیشتر قدرت از نظام حساسیت‌زدایی کند و از سوی دیگر تلاش کرد مطالبات سیاسی را به دروغ به عنوان مطالبات معترضین بازنمایی کند تا علاوه بر این که فرصتی برای دولت تحت حمایت خود فراهم می‌کند تا از زیر بار پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم که ناشی از ضعف مفرط و بی‌عرضگی برخی از مسئولان بود رهایی یابد، پتانسیل و ظرفیت‌های خشونت‌ورزی را حفظ و تحت اراده و مدیریت خود نگه دارد.

پس از اعتراضات دی ماه انبوهی از تحلیل ها در جریان اصلاحات ارائه شد که نشان می‌داد علی رغم این که جریان اصلاحات خشونت‌های عملی و خیابانی را محکوم می‌کندو یا حداقل آن را در شرایط فعلی کارساز نمی‌داند اما مایل است این آتش افروخته را زیر خاکستر نگاه دادرد تا در موقع خود آتش آن را به دامن نظام بیندازد.

خشونت‌های کلامی در این تحلیل‌ها، اظهار نظر‌ها و نامه‌های سرگشاده و محتوای پیام‌های انتشار یافته در فضای مجازی در حقیقت آتش تهیه شروع خشونت‌های وسیع و پر دامنه‌ای است که چون «حالا وقتش نیست» باید در دستور کار قرار داشته باشد تا در آینده نه چندان دور به کار آید.

فقط به عنوان یک نمونه نگاه کنید به عملکرد و اظهارات و پیام‌های منتشر شده از سوی آقای تاجزاده.
آیا خشونت‌های کلامی در آنها غیر قابل انکار است؟ آیا این خشونت‌های کلامی زمینه‌ساز خشونت‌های عملی پر دامنه در آینده در دو سوی ماجرا نخواهد شد؟ آیا تمرکز آقای تاجزاده روی اهانت به مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و شخصیت‌های برجسته نظام که حتی با صرف نظر از بعد اعتقادی از نظر قانونی باید حرمتشان پاس داشته شود، تصادفی است؟

آیا خشونت‌های کلامی در آنها غیر قابل انکار است؟ آیا این خشونت‌های کلامی زمینه‌ساز خشونت‌های عملی پر دامنه در آینده در دو سوی ماجرا نخواهد شد؟ آیا تمرکز آقای تاجزاده روی اهانت به مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و شخصیت‌های برجسته نظام که حتی با صرف نظر از بعد اعتقادی از نظر قانونی باید حرمتشان پاس داشته شود، تصادفی است؟ این نوع عملکرد علاوه بر آن که موجب تصویرسازی منفی از ارزش‌ها و شخصیت‌های برجسته نظام در بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان می‌شود و موجب پدید آمدن خشم و کینه مهارناپذیر آنان در مواجهه با نظام خواهد شد، دریای خشم و نفرت جریان وفادار به انقلاب اسلامی را به تلاظم در خواهد آورد و بدون تردید جامعه را آبستن بروز و ظهور خشونت‌های ویرانگر خواهد ساخت.

با این حال سئوال اصلی از سران و عقلای جریان اصلاحات این است که اگر این مأموریت از سوی شما به این پیاده نظام لجوج واگذار نشده است چرا در برابر این اقدامات سخیف و کینه‌جویانه این سرباز خودسر موضع نمی‌گیرید؟

دم خروس سکوت در برابر این اقدامات را باید باور کنیم یا قسم حضرت عباستات برای پرهیز از خشونت‌ورزی زا؟

آیا وقتی در برابر این اهانت ها سکوت می‌کنند و با سکوتشان آتش خشم جریان انقلابی را شعله‌ور می کنند نباید آنان را متهم به زمینه سازی برای خشونت‌ورزی افسار گسیخته در جامعه کرد؟ آری جریان صلاحات متهم است. متهم است که برای پیشبرد اصلاحات نه در دیروز و نه امروز راهی جز خشونت ورزی نمی‌شناسد.