پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴

کارگردان "شاخ کرگدن": فریاد نجفی را درآوردند

محسن محسنی نسب تهیه‌کننده و کارگردان سینما از دور باطلی می‌گوید که در تولید و اکران فیلمهای سینمایی به‌وجود آمده و فیلمسازان مستقل را به تنگ آورده است.
کد خبر : ۴۰۵۲۱۶

صراط: موضوع اکران و ضایع شدن حق برخی فیلمها در مناسبات اکران دغدغه فیلمسازان شده‌است. به‌خصوص کسانی که به واسطه این مناسبات متضرر شده‌اند. از طرف دیگر تصمیم‌گیری برای اکران فیلمها به سمتی پیش می‌رود که تنوع ژانر در سینما به فراموشی سپرده‌شده‌است و اگر فیلمی هم با ژانری متفاوت روی پرده می‌آید آنطور که باید دیده نمی‌شود. با محسن محسنی نسب کارگردان، تهیه‌کننده و نویسنده فیلم «شاخ کردن» که پیش از این کارگردانی و نویسندگی فیلمهایی مانند «یاسهای وحشی» و «شیرهای جوان» را برعهده داشت درباره موضوع مذکور گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید:

به گزارش تسنیم، اول در مورد تنوع ژانر بگویم اینکه سینما خیلی وقت است احتیاج دارد به تنوع ژانری چه در بحث تولید چه در بحث اکران منتهی یک رویه‌ای اتفاق افتاده که اگر چند فیلم را در یک سینما ببینیم گویا یک فیلم اپیزودیک با موضوعات مختلف اجتماعی را نظاره‌گر هستیم. تنوع ژانری در آن نیست فیلمی می آید مثل شاخ کرگدن و امثال آن که یک ژانر متفاوت از سایر آثار می‌آورد و مخاطب خودش را هم باید داشته باشد بعد از یاس های وحشی یک فیلم در این فضای اکشن ساخته می‌شود و مخاطب خودش را هم دارد ولی دیده نمی شود این دیده نشدن یا از فیلم است یا از مافیای اکران است یا از بالا و پایین کردن زمانهای اکران و سینما و ... خود شما قائل به کدام از اینها هستید ؟

این بحث ها بحث کلان است ما تلاش کردیم یک فیلمی بسازیم بالاتر از مدیوم فعلی سینمای ایران و شاخ کرگدن را تولید کردیم ژانر اکشن در سینمای ایران کار نمی شود به دو دلیل یکی اینکه ما کارگردانهایی که بلد باشند کار اکشن بسازند نداریم چرا نداریم چون تجربه و تمرین نکردند و دلیل دوم این است که ابزار ساخت فیلم اکشن در ایران نیست. یعنی بضاعت سینمای ایران درتولید سخت افزار و وسایلی که لازم است برای ساخت فیلم اکشن موجود نیست.
ابزار ساخت فیلم اکشن در ایران نیست

مگر اینکه کارگردان هایی از نسل من یا مثلا آقای مجید جوانمرد که سابقه و تجربه کار اکشن دارد کار کنیم.

اهداف ساخت فیلمهای دولتی فرهنگ‌سازی نیست بلکه حفظ منافع سیاسی گروه حاکم است

اما چرا تنوع ژانر در سینمای ایران نیست. دو دسته فیلم در ایران مورد حمایت است فیلم های دولتی که نه برای فرهنگ سازی بلکه برای حمایت از جناح مورد نظر دولت ساخته می شوند یعنی زمانی که جناح آقای شمقدری سرکار هستند فیلم هایی ساخته می شود که جناح آقای شمقدری را تحکیم کند و الان که مثلا آقای حیدریان یا امثال آنها تشریف دارند یا آقای ایوبی بودند فیلم هایی که جناح ایشان را تایید کند این فیلم های دولتی است که ساخته می شود هیچ کدام این مسئولین در هیچ دوره ای دنبال فرهنگ سازی نبودند فیلم های دولتی که ساخته می شوند در جهت فرهنگ سازی نیستند در جهت حفظ منافع سیاسی گروه حاکم هستند. به فکر فرهنگسازی و تجلی آن حرکتی که باید در سینما انجام بدهند نیستند تنها شخصی که می تواند کار کند سینماگر مستقل است.
یک دسته دیگر فیلم ساخته می شود کسانی که سینما را به عنوان مرکز تفریحات نگاه می کنند یعنی برای اوقات فراغت صرف و مثل کسی که چرخ و فلک را می آورد به شهربازی یعنی سینما برای آنها نقش چرخ و فلک دارد کسی که فیلم را می بیند هیچ اتفاق فرهنگی برایش نمی افتد و این فیلم ها دیالوگ هایی دارد که اکثرا شوخی های جنسی و لودگی است و می بینیم که مرتب هم ساخته می شود و مرتب هم اکران های خوبی می گیرد و مورد حمایت دولت هم هست چون هیچ کدام از گروه های سیاسی از آن بدشان نمی آید یعنی از بی خبری بدشان نمی آید اما اگر کسی بخواهد حرف جدی بزند و یک مسئله ای را مطرح کند که برای جامعه لازم است و چون حرف و پیامی دارد آن وقت است که دچار مشکل می شود با سیستم دولتی خصوصا گروه چپ که الان سرکار هستند.
اگر کسی بخواهد حرف جدی بزند و یک مسئله ای را مطرح کند که برای جامعه لازم است و چون حرف و پیامی دارد آن وقت است که دچار مشکل می شود با سیستم دولتی خصوصا گروه چپ که الان سرکار هستند

اصلا نمی توانند حرف های مخالف خودشان را بشنوند مثلا آقای احمد نجفی فریاد برآورد که یکی به داد من برسد بدون هیچ مطالعه ای از این فریاد که آیا حق با او هست یا نه بلافاصله به گروهی که ایشان به آنها اعتراض کرد جایزه دادند این جایزه را کمی دیرتر می دادند که دستشان رو نباشد صبر می کردند بعد می گفتند آفرین به گروهی که آقای نجفی را به حد فریاد رسانده و بعد می گفتند حق با این گروه است و به آنها جایزه می دادند به ساعت نرسید صبح روزی که شب آن اقای نجفی به شدت عصبانی شد به آن گروه جایزه دادند تقدیرنامه دادند این یعنی گروه مخالف مورد بررسی قرار نمی گیرد.

برخی مسئول نیستند بلکه غاصبان صندلی مسئولیت هستند

 

در این زمینه باید گفت برخی مسئول نیستند بلکه غاصبان صندلی مسئولیت هستند. برخی در سیستم فرهنگی کشور به صندلی ها تکیه زدند که شناختی از مسئولیت خود ندارند و نمی‌دانند در این کشور چه اتفاقاتی پیش آمده و چه خونهایی ریخته شده که به اینجا رسیده است. نمی‌خواهم از خون شهدا حرفی بزنم اما حداقل بدانند که مسئول هستند و حقوق می‌گیرند بابت مسئولیت، پس حرام است پولی را که می گیری وقتی که مسئولیت نداری هیچ کاری هم به خون شهدا و صندلی که تو به آن تکیه زدی ندارم اما تو مسئول نیستی برای همین حقوقی که می گیری حرام است و به فتوای همه علما کسی که بابت چیزی که کار می کند و عملی انجام نمی دهد درامدی که کسب می کند حرام است شما باید احساس مسئولیتت را نشان دهی باید از تک تک شهروندانی که تحت اداره شما کار می کنند نگاه یکسان کنی و مسئول باشی شما مسئول نیستی و بابت این ما نگران هستیم .

پس این بحث اکران یک بخشیش مربوط به مافیاست هنوز این درک وجود ندارد که این مافیا کیست چه کار می کند ؟

مافیای سیاسی نیست بلکه یک بنگاه و یک مجموعه ای است برای کسب درآمد بیشتر در این کسب درآمد بیشتر سینمای ایران یک ظرفیتی دارد در این ظرفیت مثلا در آن پنج تا فیلم جا می گیرد وقتی می شود پانزده تا، آن ده تا جا نمی گیرد آنها می روند در حاشیه چون جزو آن چیزی که منافع را تامین می کنند نیستند این می شود مافیا یعنی آن کسانی تصمیم می گیرند که فیلم ها چگونه نمایش داده بشوند که خودشان ذی نفع هستند.

کسانی تصمیم می گیرند که فیلم ها چگونه نمایش داده بشوند که خودشان ذی‌نفع هستند

شما به آن مجموعه ای که در اکران حضور دارند نگاه کنید کسانی هستند که ذی نفع هستند و کسانی که مراجعه می کنند آنجا تا فیلمشان را اکران کنند باید با کسانی صحبت کنند که در حقیقت رقیب هستند مثل این است که ما با کسی برویم دادگاه که خود تصمیم گیرنده آن دادگاه قاضی ذی نفع باشد. در طرف مقابل ما و اصلی ترین موردی که باعث شد اکران به این وضع فضاحت بار کشیده شود این است که کسانی که تصمیم گیر هستند در حوزه اکران ذی نفع هستند حتی سرگروه های سینمایی همه صاحب فیلم هم هستند یعنی سرگروه ها علاوه براینکه سرگروه سینمایی هستند خودشان دفاتر پخش هم دارند و علاوه بر آن تهیه کننده فیلم هم هستند یعنی ما با کسانی در تماس هستیم و خواسته داریم از آنها که رقبای ما هستند در حقیقت رقیب ما تصمیم گیر است برای نحوه اکران فیلم و این اصلا عادلانه نیست به نظر من هر عقل سلیمی می فهمد چه طور کسی که به خودش می گوید مسئول این را نمی فهمد و هر چه هم برایش توضیح می دهی خودش را می زند به نفهمی این خیلی روشن و ساده است بدیهی است که در این ماجرا ما گرفتار می شویم بعضی ها هم عصبانی می شوند و هر انسانی ظرفیت و نوع واکنش هایش تفاوت دارد مثلا من به دیالوگ و تمدن خیلی اعتقاد دارم من فکر می کنم ما باید حرف بزنیم ما باید فیلم سازهای مستقل را جمع کنیم و راجع به کارمان حرف بزنیم تهیه کننده ای مثل خانم نیکی کریمی هم واکنش نشان داد ببینید چند فیلم ساز مستقل هستند که دارای ویژگی های عالی برای تاریخ سینمای ایران هستند که الان در سینما وجود ندارند یعنی در آمد آنها از چرخه تولید فیلم خارج شده مثلا آقای کار بخش مثلا آقای مجید قاری زاده مثلا آقای مجید جوانمرد که هر کدام از اینها یک ژانری را اداره می کردند ژانرهایی که الان موجود نیست چرا تنوع در سینمای ایران نیست چون به دو بخش فیلم های لوده و بی خطر و بی خط می توانند حضور داشته باشند و در این چرخه دچار مشکلی نمی شوند اما فیلمی که پیام دارد فیلمی که دارای یک نگاه است فیلمی که دارای تفکر اجتماعی و عصیان دارد دچار مشکل می شود

در فیلم شاخ کرگدن ممیزی فیلم من تصویر آقای ظریف از داخل یک روزنامه بود کدام جمله از آقای ظریف، هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید این ممیزی شد و این را از فیلم در آوردم یعنی ما با یک مجموعه محافطه‌کار طرف هستیم اگر آقای ظریف این جمله را بگوید بعدا ممکن است به لحاظ سیاسی ما دچار مشکل بشویم چون جمله آقای ظریف را در فیلم گذاشتیم که هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید الان جناح حاکم جناح آقای ظریف است یعنی آقای ظریف در بخش دیپلماسی شجاعتش را دارد که این جمله را بگوید ولی در بخش فرهنگی برای انعکاس آن مسئولی که آنجا نشسته این شجاعت را ندارد.

آیا مشکلاتی که برای اکران فیلم «شاخ کرگدن» و «من یک ایرانی‌ام» به‌وجود آمد می‌تواند ارتباطی با موضوع آنها داشته باشد. چون هر دو فیلم به غرور و غیرت ملی بازمی‌گردد.

ما یک کشور در حال نبرد هستیم یعنی ما در شاخه های مختلف کشور در حال نبرد با دنیاست سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... در زمینه سیاسی انصافا ما در دنیا برنده هستیم یعنی ایران یک قدرت سیاسی است خوشبختانه در زمینه نظامی بی تردید ما برنده هستیم یعنی ما یک نیروی قوی نظامی در منطقه هستیم اما در زمینه فرهنگی ما یک بازنده مطلق هستیم چون آثار ما در بخش فرهنگی سازنده فرهنگی نیست البته ما بایک جایزه‌های بچه‌گانه فریب می خوریم جایزه می دهند و این جوایز فریب ماست به هر حال یک جوایزی سینمای ایران می گیرد که یعنی سینمای ایران وجود دارد و سینمای بالنده ای است که می تواند جایزه بگیرد من با آن فیلم ها مخالف نیستم اگر هم مخالف باشم الان موضوع بحث من نیست موضوع بحث من این است که فریب است مثل این است که ما از نظر نظامی موفق نباشیم اما برای اینکه ما را فریب دهند طوری رفتار می کنند که گویا ما یک قدرت نظامی هستیم دشمن همیشه در مورد قدرت های ما نگاه معکوس دارد الان که در مسائل نظامی نیرومند هستیم دشمن این را نمی گوید آنها اصرار دارند که ما نیرومند نیستیم ولی در یک دوره ای که ما ضعیفتر بودیم به گونه دیگر رفتار می کردند این طبیعی است این جزو قانون است سینما در کشور ما در حقیقت مرده است مردم ما اصلا سینما نمی روند یک فیلمی اگر یک میلیارد تومان بفروشد یعنی چند نفر آن را دیدند.

برای یاس های وحشی ده میلیون قطعه بلیط فروخته شد

آخر در یک کشوری که هشتاد میلیون نفر جمعیت دارند اگر ما بگوییم دو درصد این مردم این فیلم را دیدند می شوند چند نفر؟ در کدام کالایی قابل محاسبه هست ، قابل محاسبه نیست دو درصد برگردید به روزهای بلوغ و بالندگی سینمای ایران وقتی من یاس های وحشی را ساختم برای یاس های وحشی ده میلیون قطعه بلیط فروخته شد در یک کشور چهل میلیونی در آن زمان بود که سینما وجود داشت امروز سینما در حقیقت وجود ندارد ما باختیم این همه هیاهو برای هیچ است یعنی مسئول سینمایی دارد ریاست می کند برهیچ. هزار تومان بودجه هم به این بخش فرهنگی بدهند اضافی است چون تاثیری ندارد مگر می شود یک بودجه هنگفتی تعلق بگیرد برای نیم درصد از مردم جامعه چون راجع به فیلم های پرفروش صحبت کردیم در پیکره فعلی سینمای ایران کمتر از نیم درصد مردم ایران به سینما می روند یا حداکثر یک درصد این یعنی اینکه ما سینما داریم مردم ما سینما می روند؟

حتی تعداد سالن های ما به تعداد سالن های کشورهایی که خیلی کوچکتر از ما هستند نمی‌رسد. کره جنوبی نزدیک به 2000 سالن سینما دارد و ما نزدیک به 450 سالن

در دنیا موضوع سینما و فرهنگ وجود دارد در ایران وجود ندارد در موقع بلوغ سینمای ایران یک کارگردان دارای موقعیت اجتماعی نیرومندتری هم بود و این آرام آرام اتفاق افتاده نابودی سینما اول کارگردان سالاری تبدیل شد به بازیگر سالاری این تفکر جای خود را داد به رو بنا ظاهر و این کار با برنامه ریزی دقیقی صورت گرفته من راه کار اصلاحش را دارم بارها به مسئولین سینمایی مراجعه کردم گفتم یک جلسه بگذارید یک اتاق فکر بگذارید یک تعدادی بنشینیم و راجع به آن صحبت کنیم کارهای ما را ببینید اگر قابل اصلاح بود انجام بدیم ولی تفکری نیست تفکر براساس خواسته نابودی است و در این نابودی فیلمی مثل شاخ کرگدن نابود می شود. شاخ کرگدن تنها در اسم اکران است رسما اکران نیست فیلم شاخ کرگدن تمام نمایش هایش در صبح در ظهر در اوقاتی است که اصلا مخاطب فرصت نمی کند فیلم را ببیند.