پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۱

رسم عشق‌ورزی را بلد نیستیم/ پدر و مادرها شبیه خواهر و برادر با هم رفتار می‌کنند

وقتی عشق در خانواده کمرنگ شده و نادیده گرفته می‌شود، اعضای خانواده در جایی دیگر دنبال آن می‌گردند و متاسفانه در چنین مواقعی است که ارتباطات موازی شکل می‌گیرد.
کد خبر : ۳۹۷۴۵۵

صراط: از معدود فیلمسازانی است که از همان ابتدای ورودش به دنیای سینما دغدغه‌های مشخصی داشت و در همه این‌ سال‌ها تلاش کرده در فیلم‌هایش بحران‌هایی که خانواده‌های هر دوره و زمانه را تهدید می‌کند به نمایش بگذارد.

به گزارش جام جم، پوران درخشنده، آدم روزگار خودش است و به عنوان یک هنرمند، اتفاقات پیرامونش را زودتر از بقیه مردم متوجه می‌شود و نسبت به آنها هشدار می‌دهد.این زنگ خطرها را می‌توان از «پرنده کوچک خوشبختی» و«هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» تا« زیر سقف دودی» دید. درخشنده بعد از اکران فیلم زیر سقف دودی در ایران، با این فیلم به اروپا و آمریکا رفت و با مردم کشورهای این قاره‌ها در تماشای آن سهیم شد. استقبال از زیر سقف دودی در خارج از ایران خوب بود.

با درخشنده هم‌صحبت شدیم تا برایمان از تجربیاتش در این سفر بگوید و این‌که چه اشتراکاتی بین خانواده‌های ایرانی، اروپایی و آمریکایی وجود دارد که داستان زیر سقف دودی را دیدنی کرده است.

زیر سقف دودی درباره خانواده‌های ایرانی است و با مختصات کشور ما ساخته شده، اما مردم کشورهای دیگر هم از آن استقبال خوبی کردند، چه عواملی باعث این استقبال شد؟

مردم سراسر دنیا دردهای مشترکی دارند که محدود به مرزهای جغرافیایی نمی‌شود. یکی از این دردها عدم درک متقابل است. آدم‌هایی که زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما رابطه عاطفی محکمی با یکدیگر ندارند. پسر جوان آمریکایی بعد از تماشای زیر سقف دودی به من گفت، من همین مشکل و مساله را با مادرم دارم ! دور شدن اعضای خانواده از هم در همه دنیا تبدیل به بحران شده، اما در هر کشوری بنا به فرهنگ زیستی آنها شکل و ظاهرش فرق می‌کند. روابط عاطفی در خانواده‌ها در حال رنگ باختن است و تعهدها و مسئولیت‌ها خیلی زود از بین می‌رود.

اما به نظر می‌رسد، روابط عاطفی در خانواده‌‌های ایرانی بنا به پیشینه فرهنگی و سنتی باید عمیق‌تر باشد؟

در کشور ما ترمزهایی وجود دارد که ریشه در سنت‌های اشتباه دارد و باید مورد بازنگری قرار گیرد.در بیشتر خانواده‌های ما هنوز هم مهرورزی بین زن و شوهر یک جور عیب و ایراد است و نباید عشق‌شان به یکدیگر را نشان بدهند ! در حالی که عشق بین زن و شوهر در میانسالی باید خودش را بیشتر نشان بدهد.بچه‌ها بزرگ می‌شوند ازدواج می‌کنند و از خانه پدری می‌روند و از این زمان به بعد است که زن و شوهر باید بیشتر به‌هم عشق و مهر بورزند، اما می‌بینیم که فاصله آنها بیشتر می‌شود.

با تجربه‌ای که از تماشای زیرسقف دودی با خارجی‌ها هم داشتید، دریغ کردن مهر و عشق از یکدیگر بیشتر از طرف زنان است یا مردان؟

در هر دو گروه دیده می‌شود، اما در کشور ما خانم‌ها معمولا آنقدر خودشان را درگیر فرزندان می‌کنند که از همسرشان غافل می‌شوند!‌ مردان هم فکر می‌کنند از یک سنی به بعد دیگر نباید عشق خود را نسبت به همسرشان بروز بدهند، چون عیب است و مردانگی آنها را زیر سوال می‌برد.در جوامع دیگر هم خطری که خانواده‌ها را تهدید می‌کند، استقلال‌ زود‌هنگام است. فرد بیشتر از جمع اهمیت دارد و برای همین است که بچه‌ها خیلی زود از پدر و مادر جدا می‌شوند و زن و شوهرها هم هر کدام به تنهایی برای خود برنامه‌ریزی دارند و زیاد وابسته به یکدیگر نیستند.همه چیز گذراست و پایداری عشق مفهومی ندارد که مردم برای آن سرمایه‌گذاری کنند یا دغدغه‌اش را داشته باشند.

اما معمولا عشق و مهرورزی چیزی نیست که انسان‌‌ها بتوانند از آن چشم‌پوشی کرده و آن را نادیده بگیرند...

بله! وقتی عشق در خانواده کمرنگ شده و نادیده گرفته می‌شود، اعضای خانواده در جایی دیگر دنبال آن می‌گردند و متاسفانه در چنین مواقعی است که ارتباطات موازی شکل می‌گیرد.

به نظر می‌رسد والدین می‌توانند الگوهای خوبی برای مهرورزی باشند؟

دقیقا! پدر و مادر باید روابط محکم عاطفی داشته باشند و مانند زن و مرد با هم رفتار کنند تا بچه‌ها از آنها عشق‌ورزی و مهربانی را یاد بگیرند. اما متاسفانه در بیشتر خانواده‌های ما،پدر و مادرها شبیه خواهر و برادر با هم رفتار می‌کنند؛ به همین دلیل فرزندان الگوی مناسبی برای چگونه مهرورزی ندارند. بچه‌ها مهارت‌های زندگی را در خانواده و از پدر و مادر یاد می‌گیرند اما بیشتر پدر و مادرهای ما خودشان این مهارت‌ها را بلد نیستند ؛ پس چطور باید انتظار داشت آنچه را که ندارند به فرزندان خود بدهند!‌ مهارت زندگی مشترک، عشق‌ورزی و دوست داشتن را به فرزندانمان آموزش نمی‌دهیم و بعد شاکی می‌شویم چرا طلاق در جامعه ما زیاد شده است!

شما که احتمالا این‌ نوع فیلمسازی را ادامه خواهید داد، به نظرتان در سینمای کشور ما به چه میزان باید به این مسائل توجه شود؟

آسیب‌های اجتماعی که همیشه دغدغه من بوده و هست و مسیرم را ادامه خواهم داد. تلاشم این است که مخاطب بعد از تماشای فیلم دغدغه‌ای در ذهنش‌ شکل بگیرد و بعد از خارج شدن از سینما به آن فکر کرده و چاره‌ای برای آن پیدا کند.‌خانواده‌های ما نیاز شدید به عشق و مهر دارند. سینما به عنوان ابزاری قوی می‌تواند به مردم هشدار بدهد و آنها را تشویق کند نقاط آسیب‌پذیر خانواده خود را پیدا کرده و از هر راهی که می‌توانند زیر سقف خانه خود را سرشار از مهر کنند.