صراط: «دشمن میخواهد به ما بگوید که "ما نمیتوانیم"؛ ما باید فریاد بزنیم که جوانان! ملت ایران! ما میتوانیم.» این جملات، مقدمه ابهامی است که درباره آن توضیح دادیم.
به گزارش تسنیم، به رغم اتفاقات فراوانی که در روزهای گذشته در کشورمان رخ داده و هنوز شوک ناشی از آنها پایان نیافته، خبر رونمایی از یک نخبه خردسال، چیزی نیست که کاربران پرشمار ایرانی در فضای مجازی از قیدش بگذرند. خبر که نه، بمبی بزرگ که در یکی از برنامههای صبحگاهی رسانه ملی ترکید و خیلی زود صدایش به گوش عموم رسید.
درباره حسین عطایی سنگرودی سخن میگوییم؛ کودک یازده ساله اهل کرج که ظاهرا اصالتی گیلانی دارد و چند وقتی است مورد توجه برخی رسانهها قرار گرفته و با حضور در یک برنامه تلویزیونی و سخنانی که به زبان آورده، نمودار شهرتش به شدت صعودی شده است؛ آنقدر شدید که ممکن است یک شبه ره صدساله برود و به نامی فراموش ناشدنی در اذهان عمومی کشورمان تبدیل شد.
حسین آنقدر بر کلام مسلط است و اعتماد به نفس دارد که پیش از هرچیز، صلابتش در سخن گفتن و بیان کلمات سنگین و به کار بردن تعارفهای گل درشت به چشم میآید؛ اما دلیل شگفت آور بودنش نه این، که فحوای کلامش است؛ سخنانی که در نتیجه ردیف شدنشان کنار هم، از حسین نخبهای بی مثال یا دستکم کم مثال میسازد که برخلاف بسیاری از نخبههای فراری یا مورد غفلت قرار گرفته، نه فرار کرده و نه مورد غفلت واقع شده، بلکه حکم مشاور دکتر نوبخت، یعنی معاون رئیس جمهور کشورمان را دریافت نموده است.
گویی همه چیز سر جای خودش قرار دارد، به گونهای که ممکن است از این وضع بی اشکال متعجب شده و از شدت تعجب، انگشت به دهان بمانیم. اینکه کودکی در کشورمان با استعداد ویژه شناسایی شده باشد، نظام آموزش و پرورش کشورمان با او در الزامی نبودن حضور در مدرسه و به جایش، تلمذ در منزل و غور در مباحث علمی به صورت شخصی راه آمده باشد، ایدههایش تبدیل به اختراع شده و به ثبت رسیده باشند و از همه مهم تر، جهانیان نیز به استعداد بی مثالش پی برده باشند و از تسلاموتورز آمریکا تا غول سوئدی خودروساز، ولوو دعوت به همکاری شده باشد.
به رغم آنکه ادعا شده این نخبه، حکم مشاور نوبخت را دارد، مستندات حکایت از آن دارد که معاون رئیس جمهور با اهدای تقدیرنامهای به وی،تلاش ارزنده حسین را ارج نهاده است. تقدیرنامهای که البته معلوم نیست به چه دلیل تهیه و توسط معاون رئیس جمهور به این دانش آموز اعطا شده و چه بسا در روزهای آتی با ارائه توضیحاتی در خصوص آن شفاف سازی صورت گیرد.
اتفاقاتی که رقم خوردنشان در کشورمان، به دلایل فراوان دور از انتظار جلوه میکند، مگر در برخی موارد خاص؛ مواردی که احتمالا چند نمونهشان به خاطرات خیلیهایمان از گذشته گره خورده باشد و موجب شود که نتوانیم حکایت این نخبه یازده ساله را بی برو برگرد، بپذیریم. وضعیتی که مجابمان میکند از مسئولان بخواهیم در خصوص این نخبه کم سن و سال، اطلاعات جامع و مستندی را تدارک دیده و در اختیار عموم بگذارند تا چیزی بیش از یک تاکشو تلویزیونی سهم این نخبه از معرفی به افکار عمومی باشد.
نکتهای کلیدی که اگر سالها پیش رعایت شده بود، برخی ابهامات بزرگ رفع و رجوع شده بودند. مثل این ابهام که آیا میتوان در منزل انرژی هستهای کشف و تولید کرد؟ اگر این گونه است، چرا به پرونده هستهای و آن همه تحریم و مسائل جانبی گرفتار آمدیم که برای رفع و رجوعش مذاکرات طولانی مدت و مسائل بعدی پیش رویمان باشد؟
«دشمن میخواهد به ما بگوید که "ما نمیتوانیم"؛ ما باید فریاد بزنیم که جوانان! ملت ایران! ما میتوانیم.» این جملات، مقدمه ابهامی است که درباره آن توضیح دادیم. سخنان رئیس جمهور سابق کشورمان در یک جمع که بازتاب بسیار وسیعی در افکار عمومی داشت و حکایت از تولد ستارهای بی مثال در آسمان دانش کشورمان داشت. دختری شانزده ساله که حدود یک دهه پیشتر، احمدی نژاد حکایت کشف وی و کشف علمی او را این گونه شرح داد؛
«یه خانوم دبیری چند وقت پیش با من تماس گرفت که آقای فلانی، ما در مدرسه مون یه دختر بچه سیزده سا... [حرفش را تصحیح میکند]شونزده ساله، کلاس سوم دبیرستان، رشته ریاضی فیزیک اومده میگه خانوم دبیر، من تو خونهمون انرژی هستهای رو کشف کردم؛ اینو یه کاریش بکن! من گفتم تو مدرسه جلسه بذارین یه مقدار سوال کنین ببینین چقدر جدیست. جلسه گذاشتن، پرسیدن دیدن مثل اینکه جدیست. خبر دادن، من زنگ زدم به رئیس سازمان انرژی هستهای [؟!]؛ گفتم آقای عزیز! یک دختر خانوم دبیرستانی یه همچین حرفی میزنه؛ شما بررسی کنین اگر صحت داره حمایتش کنین. دعوت کردن، دانشمندان هستهای ما -که متوسط سنشون کمتر از 25 سال است- نشستن جلسه گذاشتن، این دختر خانم رو دعوت کردن پرسوجو. دیدن درست میگه! گفتن خب بیاییم تو خونهت ببینیم چکار داری میکنی. اومدن در منزل دیدن این دختربچه سوم دبیرستان با کمک برادر بزرگترش رفته یه سری قطعاتی رو از بازار گرفته، به هم نصب کرده [و]واقعا انرژی هستهای تولید کرده؛ که خب الان برداشتن [دختر را]بردن اونجا [سازمان یاد شده]و بالاخره یه دانشمند هستهای شده؛ براش اسکورت گذاشتن، برو بیا، ماشین و راننده و...؛ این خودباوری است!»
حکایتی عجیب که حالا بعد از یک دهه از بیانش، تبدیل به پرسش هایی بزرگ برای عموم شده است؛ پرسش هایی که گاه در قالب کنایه به عملکرد رئیس جمهور سابق بیان میشوند و گاه، چون رازی پنهان بروز میکند که آرزو داریم در خصوصش چیزی بدانیم. رازی که رمزگشایی نیاز دارد و کسی به دنبال رمزگشایی آن نیست، حتی برنامهای تلویزیونی که از نخبه یازده ساله رونمایی میکند و تلاش ندارد مستندات مربوط به آن را ارائه دهد. تلاشی که کمترین فایده آن حفظ کودک یازده ساله دعوت شده به همکاری توسط غولهای خودروسازی جهان از جمع بسته شدن با برخی خاطرات کج و معوج از معرفی چنین نخبگانی در گذشته است که ظاهرا وجود خارجی نداشتند. نخبگانی که بها دادن به آنها، نه صرف حضور در یک برنامه تلویزیونی و معرفی شان به عنوان مشاور معاون دولت، که قرار گرفتن در جایگاه برحقشان و بهره مندی عموم از برکات وجودشان است!