پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۰

جامعه ما پر از‌«آرمان» است / گفت‌وگو با محمدرضا غفاری بازیگر مجموعه «سایه‌بان»

نقش آرمان چیزی دور از من نیست. این من که می‌گویم، من شخصی نیست و منظورم این است که مصادیق این شخصیت را در جامعه و زندگی روزمره‌مان می‌بینیم. ولی در این‌که خصوصیات او چقدر زیاد یا کم شده، به من نزدیک یا دور شده و چه تفاوت‌هایی نسبت به متن اولیه پیدا کرده است، جای حرف دارد.
کد خبر : ۳۹۷۲۶۲

صراط: محمدرضا غفاری حالا مدت‌هاست در مقام بازیگر در تلویزیون و سینما فعالیت دارد. جوانی که تصویرش در روزگار نوجوانی و برای اولین بار از قاب دوربین پوران درخشنده دیده شد و او در «رویای خیس» نقش نوجوانی در دوران بلوغ را ایفا کرد که با مشکلات مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کرد.

به گزارش جام جم غفاری پس از این شروع، مسیرش را گزیده و با وسواس ادامه داد و «انتهای خیابان هشتم»، «قاعده تصادف»، «کوچه بی‌نام» و «آباجان» از دیگر آثاری است که همه را با کارگردانان مطرح سینما تجربه کرد. مخاطبان تلویزیون هم او را با بازی در نقش سعید، پسر بزرگ خانواده عالی‌مقام در مجموعه «آشپزباشی» به خاطر می‌آورند. پسری که می‌کوشید در بحران ایجاد شده برای خانواده‌اش میانه‌داری کند و در قهر ناگهانی پدر (با بازی پرویز پرستویی) جایش را در خانه پر کرده و مسئولیت‌هایش را بر عهده بگیرد.

غفاری این شبها دوباره به تلویزیون برگشته و ایفاگر نقش آرمان در مجموعه «سایهبان» شده است. به این بهانه با او گفتوگو کردیم و از چند و چون نقشش پرسیدیم.

جذابیتهایی که در شخصیت آرمان دیدید از نگاه خودتان چه بود؟ چه عامل و ویژگیهایی به قبول این نقش ترغیبتان کرد؟

اولین دلیلم برای قبول این نقش و بازی در مجموعه سایهبان، وجود دو کارگردان آن بود که حضورشان برای من به منزله نقطه اطمینان بود. خیالم راحت بود که حضور این دو نفر موجب میشود کاری آبرومند ساخته شود و پس از حدود 9 سال دوری از تلویزیون دیدم مشخصاتی که برای بازی در نقش دنبالش بودم، تا حدودی در آرمان وجود دارد. آرمان پسری است که از جوانهای امروزی جامعه و خودم دور نیست و ما در کنار شخصیتهایی شبیه به او زندگی میکنیم. او شبیه به مردم جامعه است، خوبی و بدی را در کنار هم دارد و باورپذیر است.

به حضور برادران محمودی اشاره کردید. قبلا همکاری با این دو نفر را تجربه نکرده بودید و این تجربه اولتان بود؛ درست است؟

بله.

و بر این اساس این تجربه را چگونه دیدید؟ برایتان چطور بود؟

تجربه خیلی دلنشینی بود. جمشید و نوید محمودی کارگردانانی بسیار کاربلد و حرفهای هستند، کارشان را کاملا میشناسند و تجربه کار با این افراد را واقعا دوست داشتم.

این که هر دو با هم کارگردانی و تهیهکنندگی را انجام میدهند، کار را برای شما دشوار نمیکرد؟ موجب سردرگمی بازیگران نمیشد؟

نه، این اتفاق خیلی عالی بود. چرا که این دو نفر در وهله اول خودشان از هم شناخت دارند و میدانند چه میخواهند. همین مساله نهتنها کار را برای من به عنوان بازیگر دشوار نمیسازد، بلکه باعث میشود از کار کردن با این دو نفر بسیار لذت ببرم و برایم تجربه خوبی باشد.

تعریفی که از شخصیت آرمان در فیلمنامه وجود داشت، چه بود؟ این نقش در اجرا هم همانطور مانده یا خودتان هم ویژگیهایی را به نقش افزودهاید؟ برای شبیه کردن شخصیت آرمان به خودتان تلاشی هم کردید؟

نقش آرمان چیزی دور از من نیست. این من که میگویم، من شخصی نیست و منظورم این است که مصادیق این شخصیت را در جامعه و زندگی روزمرهمان میبینیم. ولی در اینکه خصوصیات او چقدر زیاد یا کم شده، به من نزدیک یا دور شده و چه تفاوتهایی نسبت به متن اولیه پیدا کرده است، جای حرف دارد. خوبی کار ما این بود که در طول ساخت سریال مدام در خصوص ویژگیهای نقش با برادران محمودی صحبت میکردیم. نویسنده هم هر روز سر صحنه حضور داشت و نهتنها من، بلکه بازیگران دیگر هم با او مشورت میکردیم و میگفتیم که چه چیزهایی برای نقش لازم است.

و در خلال این صحبتها ممکن بود دیالوگ یا صحنهای عوض شده یا بازنویسی شود؟

صددرصد. البته مشورت شخص من نبود؛ بلکه با کارگردان و نویسنده صحبت میکردیم و بعد اگر تغییری لازم بود اعمال میشد.

آرمان همسن خودتان است؟

دو سه سالی کوچکتر است. با این حال هر دو مربوط و متعلق به یک دهه هستیم.

و گفتید او را شبیه به جوانان سطح جامعه میدانید؟

همینطور است. نه فقط آرمان، که به نظرم تمام آدمها و شخصیتهای این سریال از جامعه دور نیستند و فاصله عجیبی بینشان دیده نمیشود. البته اگر هم فاصلهای باشد، اشکالی ندارد؛ چرا که ما با قاب تصویر سروکار داریم و میتواند با جامعه فرق کند. با این حال تماشای مجموعه برای خودم دلنشین است؛ چراکه اتفاقهایی در داستان میافتد و آدمهایی در آن وجود دارند که همهمان شبیه به آنها را در شهر و تاکسی و رستوران و نانوایی و مکانهای مختلف دیگر میبینیم. داستان سایهبان کاملا اجتماعی است، هیچ دروغی در آن نمیبینیم و این مجموعه درگیر زرق و برقهای بیهوده یا سیاهنماییهای وحشتناک نشده؛ بلکه صرفا در یک بستر معمولی اجتماعی پیش میرود. حالا اگر تلخ است یا شاد، همه این اتفاقات مربوط به همان موضوعات است و تماشایش برای من به عنوان یک بیننده دلنشین.

هیچ ویژگی خاکستری یا منفی در وجود آرمان دیده نمیشود و او به نوعی شخصیت مثبت ماجراست؛ قبول دارید؟

خاکستری یا مثبت و منفی بودن چیزی است که ما با توجه به تجربیات زندگی خودمان تعریف میکنیم و به شخصیتهای دیگر نسبت میدهیم. مثالی میزنم. شاید اگر آرمان این دختر و رابطهاش با او را رها میکرد و سراغ دخترداییاش میرفت، عدهای میگفتند عجب کار خوبی کرد و چه بردی در زندگیاش شد. هر کسی شخصی نظر میدهد. همه ما در وجودمان خوبی و بدی را در کنار هم داریم و بر همین اساس آرمان هم نه کاملا مثبت است و نه کاملا منفی.

آرمان جوانی است که نظر خانواده برایش خیلی مهم است و با وجود اینکه آنها با تصمیم او مبنی بر ازدواج با سارا موافق نیستند، باز به نظرشان احترام میگذارد. در کنار این شخصیت، رفاقت میان سهراب و سعید هم مطرح است. ما این روزها کمتر رفاقتی را اینقدر صمیمانه شاهدیم. این تصویر چقدر به جامعه نزدیک است؟

درخصوص این قضیه بهتر است نویسنده توضیح بدهد و من فقط میتوانم پاسخم را در مقام یک بیننده بگویم. به عنوان یک بیننده وقتی این مجموعه را میبینم، از تماشایش لذت میبرم. امروزه برخی از این اتفاقات در جامعه کمرنگ یا پررنگ شدهاند و خوب است به خوب بودن یا بد بودن آنها پرداخته شده و از آن صحبت شود. برای من قشنگ است که وقتی این سریال را از تلویزیون میبینم، چیز دروغی در آن حس نمیکنم. دارم همان چیزی را میبینم که نمودش را صبح یا بعدازظهر در جامعه دیدهام و با شخصیتهایش در جامعه رودررو شدهام.

شخصیتتان در این مجموعه با احساسات مختلفی هم درگیر است و ماجراهایی با خانواده و عشق و بیماری نامزدش دارد. چقدر تلاش کردید این احساسات را در بازیتان هم نمایش بدهید؟ اصلیترین چالشی که برای اجرای نقش آرمان پیش روی خود میدیدید چه بود؟

اجازه بدهید این سوال را کمی کلیتر جواب بدهم. نمیتوانم بگویم کدام بخش سخت بوده و کدام بخش نه. در مجموع فضا و بستری که برای فعالیت در این گروه فراهم بود، باعث میشد سر صحنه به ما خوش بگذرد و وقتی به آدم خوش میگذرد، نتیجهاش هم دلنشین میشود. شرایط پشتصحنه سایهبان عالی بود و کمک کارگردانان باعث میشد راحتتر بازی کنم.

از زمان بازی در مجموعه آشپزباشی تا بازی در سایهبان فاصله زیادی است و شما 9 سالی از تلویزیون دور ماندید. دلیل این تصمیم چه بود؟

دلیل خاصی وجود نداشت. دلم میخواست در کاری ایفای نقش کنم که در وهله اول خودم را خوشحال کند و دیده شدن اولویت دومم بود. ضمنا ترجیح میدهم پشت سر هم کار نکنم و هر چند سال یکبار کاری دلنشین انجام دهم. در این بین فعالیتهایی در سینما داشتم که حال خودم را خوب میکرد.

بین بازی در تلویزیون و سینما تفاوتی هم میبینید؟

برای فیلمنامه اهمیت بیشتری قائلم و ترجیح میدهم سراغ کارهایی بروم که وقتی دوباره تماشایشان میکنم، خودم لذت ببرم. راجع به آینده نمیتوانم صحبتی کنم، اما احتمال میدهم بعد از بازی در این سریال خوب، دوباره مدتی در تلویزیون نباشم و بعد دوباره با یک نقش خوب برگردم.