صراط: دبیرکل سابق جمعیت رهپویان میگوید: آقای هاشمی استدلال خود برای تقلب در انتخابات را به آقای ریشهری منتسب کرد اما وقتی وزارت اطلاعات آنها را رودررو کرد و این موضوع مطرح شد، آقای ریشهری استدلال مرحوم هاشمی را تکذیب کرد.
به گزارش فارس، زاکانی از سال 1388 مدیر مسئول هفته نامه پنجره بوده است.
در اوج آشوبهای سال 88 زاکانی به همراه فرهاد رهبر با پا درمیانی به آزادی دانشجویان بازداشت شده دانشگاه تهران در تاریخ 25 خرداد کمک کرد و همچنین با ارائه مدارکی سعی در محکوم کردن سعید مرتضوی به عنوان آمر انتقال زندانیان به بازداشتگاه کهریزک که منجر به فوت سه تن از آنها شد، داشت که در این مصاحبه نیز به ذکر جزئیات اقدامات صورت گرفته در این زمینه از جمله پیگیری وضعیت دانشجویان و تلاش برای محاکمه مرتضوی پرداخت.
زاکانی همچنین در این گفتوگو برای اولین بار از ناگفتههایی درباره استدلالهای هاشمی برای تقلب در انتخابات با استناد به اظهارات ری شهری صحبت کرد و گفت البته آقای ری شهری در حضور نمایندگان وزارت اطلاعات آن را تکذیب کرده است.
وی که به عنوان یکی از 6 نماینده مجلس با نامزدهای شکست خورده سال 88 نیز دیدار داشته است، جزئیات گفته نشده و جالبی از دیدار با موسوی مطرح کرد.
مشروح این گفت و گوی با علیرضا زاکانی در ادامه از نظرتان می گذرد:
به عنوان اولین سؤال درباره ریشهها و بستر شکلگیری فتنه 88 که منتج به شکلگیری حماسه جاویدان 9 دی ماه شد توضیح بفرمایید.
زاکانی: اگرما با یک دیدگاه کلیتر به ماجرا نگاه کنیم متوجه میشویم که سال 88 چه اتفاقی در کشور رخ داد، با وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 عملاً رقابتهای جدیدی در سطح جهان شکل گرفت و دشمنیها و دوستیهای متفاوت از گذشته رقم خورد، از سال 57 به بعد شما مشاهده میکنید اسلام با لیبرال سرمایهداری غرب و مارکسیسم بهعنوان مکاتب مادی رقابت میکند و انقلاب اسلامی با نظام سلطه در تقابل است، در آن زمان دو قطب مؤثر شوروی و آمریکا به مثابه نظام سلطه حاکم بود و امروز نظام سلطه آمریکا است، چون انقلاب ایران یک انقلاب جهانی است و در شمار انقلابهای بزرگ جهانی مانند انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه قرار دارد بسیار فراتر از آنها پیامهای بسیار جدی برای هدایت بشری دارد و از این رو ایران به عنوان کانون انقلاب اسلامی رقیب آمریکا و شوروی شد؛ بنابراین اگر از این منظر دقت کنید میبینید از ابتدای انقلاب تا امروز ما 7 دوره تقابلی با آمریکا داشتهایم که فتنه 88 دوره چهارم تقابل ما بود.
آمریکاییها تا 10 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ما برخورد سخت کردند،چه شورشهایی که داخل کشور راه افتاد و چه مقوله طبس و حضور نظامی آمریکا و چه کودتای نوژه یا 8 سال جنگ تحمیلی همه این برخوردهای سخت به خاطر این بود که انقلاب اسلامی از بین برود.
* رویکرد چهارم نظام سلطه در قبال ایران مبتنی بر ایجاد شکاف اجتماعی در بطن جامعه بود
پس از 10 سال، برخورد نرم از سوی آمریکا با انقلاب اسلامی آغاز شد و این دومین گام تقابلی آنها بود، یعنی تهدید نرم و تهاجم فرهنگی را در دستور کار قرار دادند، البته آنها به این هم بسنده نکردند و گام سوم آنها در تقابل با ایران رویکردی بود که در دوره دوم خرداد اتفاق افتاد و به شیوه هانتینگتون طوری حرکت کردند که مسئولان کشور را دو دسته کرده و در مقابل هم قرار دادند؛ هرچند ما دچار آسیب شدیم اما آنها موفق نشدند که کاری را که میخواستند انجام دهند؛ البته همه سه ظرفیت تقابلی گذشته خود با ایران را نگه داشتند و رویکرد چهارمی را به آن اضافه کردند که مبتنی بر ایجاد شکاف اجتماعی در بطن جامعه بود، یعنی حساب شده کاری را انجام دادند که مردم در مقابل یکدیگر قرار بگیرند دقیقاً برخلاف دوره تقابلی سوم که مسئولان باید با یکدیگر میجنگیدند.
مقام معظم رهبری در این زمینه تعبیر بسیار زیبایی داشتند و فرمودند ما از هرکجا که انقلاب کردیم دشمن به دنبال آنتیتز آن از همان نقطه بوده است؛ البته اشارهشان در این زمینه به حوزه علمیه بود، حالا با این تعبیر دشمن دقت کرد و دید یکی از دلایل قوام و استمرار انقلاب اسلامی مردم هستند، از این رو در فتنه 88 سعی کردند که مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهند و این ظرفیت را مخدوش کنند و برای این کار سالیان سال تلاش کردند.
*فتنه 88 به هیچ عنوان دعوای داخلی یا خرده حساب شخصی و جناحی نبود
فتنه 88 به هیچ عنوان دعوای داخلی یا خرده حساب شخصی و جناحی نبود، فتنهای که اتفاق افتاد یک حرکت گسترده از سوی آمریکاییها و نظام سلطه با یک برنامهریزی بسیار دقیق در حوزه فکری و حمایت سیاسی بود که با پشتیبانیهای رسانهای، تبلیغاتی و اطلاعاتی و نیز مالی همراه بود، این فتنه آسیبهای سنگینی به اسلام، انقلاب و ملت ایران و سرمایههای اجتماعی وارد کرد که در باره آن بحث خواهیم کرد اما ریشه فتنه کاملاً قدیمی و مدتدار بوده و آمریکاییها برای اینکه این عملیات را با چنین ابعادی در داخل کشورمان ایجاد کنند مانورهای مختلفی در انقلابها رنگی کشورهای مختلف داشتهاند.
سال 78 الگوی هانتینگتون دنبال شد که ناکام ماند و در سال 88 الگوی جین شارپ که مبتنی بر انقلابهای رنگی بود آمد تا ظرفیتها را بکار بگیرد که باز هم ناموفق شدند. هرچند هزینهای به کشور ما تحمیل شد اما این یک بیدارباش و آگاهی و بصیرت برای همه بود و پرونده فتنه در 9 دی بسته شد؛ از این رو 9 دی پایان این حرکت است، به این معنا که کاملاً برای مردم مشخص شد این یک سناریو و حرکت نادرستی است که رقم خورده و پس از 9 دی را باید با تحلیل دیگری به آن پرداخت که به حصر و حبس کشیده شد.
*هفت رویکرد تقابلی نظام سلطه با ایران
گام پنجم در این رویکرد تقابلی آمریکا با ایران بحث تشدید تحریمها و جنگ اقتصادی است، گام ششم ایجاد یک نفوذ تشدید یافته است که رهبر معظم انقلاب نیز به کرّات درباره نفوذ صحبت کردند، گام هفتم نیز بحث مواجهه امنیتی است که در حوزه منطقه صورت گرفت و هدف اصلی آن نیز ایران بود تا جمهوری اسلامی را دچار مشکل امنیت حاد کنند در حالی که ما در گام هفتم نیز به پیروزی رسیدیم.
*فتنه 88 ابعاد جهانی داشت
پس اگر ما بخواهیم صحبت خود را درباره فتنه 88 ناظر به گام چهارم پیش ببریم باید به این جمعبندی دقیق توجه کنیم که این ایام که مصادف با روزهای پرتلاطم کشور در سال 88 است و به یومالله 9 دی ختم شد و در واقع یک حماسه جاویدان برای ملت ایران و لطف خداوند در حق ملت بود، ابعاد جهانی دارد و آمریکا و نظام سلطه با همه اعوان و انصار خود علیه جمهوری اسلامی وارد صحنه شدند، البته برخی در داخل کشور دانسته یا ندانسته عامل دشمن شدند.
بنابراین کسانی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد میشود، سران داخلی فتنه هستند و سرفتنه آمریکا است که با برنامهریزی دقیق 10 سال طبق اسناد فعالیت داشتند و شما این بیان را در صحبتهای کیان تاجبخش نیز میبینید که میگوید من سال 79 به ایران آمدم و از بنیاد سورس مأمور شدم که به ایران بیایم و هدفگذاریام برای تشدید جنگ نرم در حوزه فکری و ساماندهی ظرفیتهای اجتماعی و ایجاد زمینه برای این بود که زمینه سست شده از طریق گام اول و گام دوم این انقلاب را به فروپاشی برساند.
*جریان نفاق در درون جریان خودی ظهور و بروز پیدا میکند
شما پیش از این گفته بودید که اصلاحطلبان و کارگزاران ضد انقلاب نیستند اما متأخرینی هستند که از قافله انقلاب جا ماندهاند، در صحبتهای خود به عناصر داخلی فتنه اشاره داشتید درباره اینکه بسترهای فتنه در داخل چگونه با شکست کاندیداهای اصلاحطلب فراهم شد، توضیح دهید.
زاکانی: ما در سطح کشور سه گروه داریم که یک گروه «غیرخودی» و اقلیت، یک جمعی «بیتفاوت» و یک گروه نیز «خودی» هستند، یعنی خودشان را در چارچوب انقلاب معرفی میکنند؛ البته در درون همین خودیها است که جریان نفاق ظهور و بروز پیدا میکند، این خودیها خودشان به سه دسته تقسیم میشوند، نسبت به ولی و جایگاه ولایت فقیه یک عده آنها دچار تقدم فاز هستند و یک عده از آنها ملازم با ولی و یک عده نیز عقب افتاده از ولی هستند.
*کارگزاران و جناح اصلاحطلب دچار عقب افتادگی از قافله انقلاب هستند
این طبق ادبیات دینی ما است، متقدمین مانند همین جریان انحرافی دچار تقدم فاز هستند؛ متأخرین دچار عقبافتادگی هستند مانند کارگزاران و جناح اصلاحطلب و شما می بینید اینها مسیری را میروند که مطلوب انقلاب اسلامی نیست. اما وقتی میخواهند وارد رقابت شوند شورای نگهبان آنها را برای رقابت تأیید میکند اما وقتی شما بحث فتنه را مطرح میکنید به تعبیر رهبر معظم انقلاب اینها لغزیدند و از پایگاه انقلاب بیرون رفتند، لذا کسانی که سران فتنه داخلی هستند معیارهایشان با جریان غیرخودی تطبیق دارد.
از این منظر وقتی مسائل کشور را بررسی میکنید
میبینید این ظرفیتسازی که علیه انقلاب اسلامی در جهان صورت گرفته نیاز به
یک جرقه و آغاز داشت و در سال 88 این جرقه را براساس قدرتطلبی زدند یعنی
اساس این حرکت در داخل کشور مبتنی بر قدرتطلبی بود که فتنهگران چشمشان را
بسته و قانون را شکستند و ظرفیت 40 میلیونی مردم در پای صندوقهای رأی را
نادیده گرفتند.
آنها بدون هیچ دلیل و استدلالی شروع به دروغگویی و تهمتزنی کردند؛ لذا
اساس این کار قدرتطلبی است، یک عده برای آمریکا عامل شدند و آمدند و با
برنامهریزی از سال 87 از تشکیل کمیته صیانت از آراء خبر دادند و کمکم
زمینههای فتنه را فراهم کردند، در سال 76 نیز چنین رگههایی وجود داشت
مبنی بر اینکه اسم هرکسی را بنویسید اسم دیگری را میخوانند اما هیچگاه
این مواضع غالب نبود که بخواهد جریانساز باشد البته آثار داشت و بر ذهن
مردم اثر میگذاشت ولی اینکه بخواهد منجر به آشوب شود وجود نداشت.
البته در آن زمان و حتی سال 84 مجری انتخابات از خودشان و جریان اصلاحطلب بود.
زاکانی: بله با این وجود که مجری خودشان بودند اما لایههای افراطی آنها با ضرس قاطع اعلام میکردند که از خود اینها نیز عبور کنند.
*اظهارات هاشمی درباره تقلب در سال 84 برای التیام شکست بود
البته آقای هاشمی نیز بعد از انتخابات سال 84 گفت که استانداران کار را رها کردهاند.
زاکانی: بله؛ به اعتقاد من این بیشتر برای التیام بخشی بعد از یک شکست بود، درست است که دولتها در اواخر کار خود پنچر میشوند اما این بیان بیشتر برای التیامبخشی بوده و یا برای این است که بگویند یک عده خوابشان برده بود!
اما در سال 88 آغاز این مسئله با یک سناریوی جدی صورت گرفت و آنها میخواستند در بسترهای کشور شرایطی را ایجاد کنند که ماحصل آن این باشد که بتوانند خود را در قدرت تثبیت کنند. حالا اینکه لایههای پشت سر آنها وابسته بودند و در نقشه کلی نظام سلطه بازی میکردند بحث بعدی است که نیاز به تحلیل عمیقتری دارد.
نکته دومی که وجود دارد این است که این قدرتطلبی آنقدر برای عدهای در داخل کشور ارزش داشت که از همه ارزشهای دینی، ملی و مردمی خود عبور کردند و با یک برنامهریزی شرایط را به سمت و سویی بردند که ماحصل آن یک سوء ذهنیت در متن جامعه بود و زمینه را برای آشوب یک اقلیت فراهم کردند.
در سال 88 حدود 40 میلیون نفر آمدند و رأی دادند و عدهای نیز رأی ندادند اما همه این افراد بعد از انتخابات ذیحق هستند که مورد حمایت حاکمیت قرار بگیرند اما از این 40 میلیون، نامزد 24 میلیونشان پیروز شد و به تبع باید خوشحال باشند، از آن طرف حدود 16 میلیون رأی مربوط به نامزدهای شکست خورده و آراء باطله بود و اینها باید علیالقاعده در ساعات اولیه ناراحت باشند، اما با اقداماتی که از مدتها قبل صورت گرفته بود زمینهای فراهم شد تا این سوء ذهنیت ایجاد و تشدید شود. آن هم در بخشی که مربوط به اقلیت رأیدهندگان است؛ نظام اسلامی ناظر به این افراد معترض برای خود وظیفهای دیده مبنی بر اینکه به آنها بگوید که رایشان کجاست.
*رهبری به موسوی گفتند مسیر قانونی را دنبال کنید و من هم حمایت خواهم کرد
مقام معظم رهبری در دیداری که با نامزدها از جمله آقای موسوی داشتند فرمودند هر مشکلی هست بیان کنید که آقای موسوی حرفی برای گفتن نداشت و رهبری به ایشان گفتند که شما مسیر قانونی را دنبال کنید و من نیز کمک و حمایت خواهم کرد.
*موسوی در دیدار با نمایندگان صرفاً تخیلات خود را مطرح کرد
حرفی برای گفتن نداشت یعنی هیچ سند و مدرکی در آن دیدار ارائه نداد؟
زاکانی: خیر، هیچ استدلالی نداشت؛ البته ما خودمان بعد از آن با آقای موسوی دیدار کردیم و در آن جلسه نیز هیچ حرفی برای گفتن نداشته و صرفاً یک سری تخیلات و انتظاراتی را مطرح میکرد؛ ما با آقایان رضایی و کروبی هم دیدار کردیم.
اما آقای موسوی حتی یک دلیل نداشت که بگوید تقلب شده است، نکتهای که بود این است که مقام معظم رهبری و همه دلسوزان نظام به دنبال این بودند که پاسخ این سؤال را به جامعه بدهند و بگویند که رأیشانکجاست؛ در دیداری که مقام معظم رهبری با ستادهای نامزدها داشتند درخواست کردند اگر نکتهای هست بگویید تا اگر اشکالی وجود دارد من خودم پیگیری کنم، در آن جلسه آقای آخوندی که در حال حاضر وزیر راه و مسکن است اعلام کرد تقلبی در صندوقها انجام نشده اما این را در اندرونی گفت.
یک جمع 16 میلیونی اگر همه هم معترض باشند نظام نسبت به اینها تمام تلاش خود را کرده که فرصت ایجاد کند و به شورای نگهبان اعلام کرد که برخی صندوقها را بازشماری کنند و از مجلس 6 نفر مأمور شدند که با نامزدها صحبت کنند، اما در این مسیر هیچ چیز پیدا نشد و اصلاً مستندی وجود نداشت، البته یک اقلیت کم تعدادی هم بودند که به ظاهر اعتراض داشتند اما به دنبال آشوب بودند. اینها همان جریان نفاق و ضدانقلابی هستند که عامل خارج از کشور بودند، کسانی که آشوبگری کرده و بانک آتش میزدند و با مردم برخورد میکردند اساساً کار سازماندهی شدهای انجام میدادند و در بستر اعتراض جمعی از مردم که میگفتند رأی ما چه شد به دنبال آشوب بودند از این رو روز شنبه 23 خرداد سال 88 که هنوز هیچ چیز درباره نتیجه مشخص نبود رگههای آشوب و اغتشاش را در خیابان شهید مطهری مشاهده میکردید.
آقای هاشمی رفسنجانی به ما نمایندگان به صراحت بیان کردند که «صبح روز بیست و سوم خرداد آقای خاتمی به من زنگ زد و گفت من میخواهم به همراه سیدحسن خمینی و میرحسین موسوی با شما ملاقات کنم که من به آنها گفتم من در جلسه مجمع هستم ظهر بیایید، آنها وقتی ظهر آمدند و صحبت کردند قائل به تقلب بودند و از این رو به دنبال ابطال انتخابات بودند»، این درحالی است که هنوز شمارش آراء به اتمام نرسیده بود و میرحسین موسوی خود را پیروز انتخابات اعلام کرده بود، یعنی صبح بعد از انتخابات که از خواب بیدار شدند به دنبال ابطال انتخابات بودند.
*هاشمی به ما گفت کف خواستههای موسوی ابطال انتخابات است
آقای هاشمی در آن جلسه با نمایندگان درباره صحبتهای موسوی و خاتمی چه گفت؟
زاکانی: نکتهای که آقای هاشمی به ما 6 نماینده گفت این بود که آقای موسوی به کار قانونی قائل نیست و مسیر قانونی را قبول ندارد و کف خواستههای او ابطال انتخابات است، یعنی یک فرد عاقل که وارد رقابت انتخاباتی شده، اگر درستفکر باشد آیا اینطور عمل میکند که بعد از پیروز نشدن به دنبال ابطال انتخابات باشد و بعد که متوجه شود جمعبندی صندوقها به نفعش نیست، در شمارش آراء خواستار ابطال شود و بگوید تازه کف خواستههای من این موضوع است و چیزهای دیگر هم میخواهم؟!
وقتی این موضوع شروع شد، شروع آن با اکثریت سؤالکننده بود که میگفتند رأی ما کجاست و نظام هم میخواست به آنها پاسخ دهد، در این مسیرگروههای مختلف برخوردهای متفاوتی داشتند، متأسفانه جریان اصلاحات و کارگزاران با مردم روراست نبودند، چراکه در جلسات داخلی خود میگفتند تقلب نشده اما این را به مردم انتقال نمیدادند تا فضای کشور سریعتر شفاف شود.
*تأخیر8 ساله در مرزبندی موسوی خوئینیها با فتنه ناشی از عدم صداقت آنهاست
اما الان بعد از گذشت 8 سال، امثال موسوی خوئینیها ادعا میکنند که فتنهگران، اصلاحطلب نبوده و داعشی هستند.
زاکانی: من هم معتقدم کسانی که سال 88 در کف خیابان سطلها را آتش میزدند ضد انقلاب بودند اما اینکه با 8 سال تأخیر این موضوع را میگویند، ناشی از عدم صداقت است درحالی که همان موقع فهمیدند کسانی که دست به آشوب و اغتشاش میزنند و مردم عادی را ضرب و شتم کرده و به نیروی انتظامی و بسیج حمله میکنند، فتنهگر هستند.
در 25 خرداد سال 88 از میدان انقلاب به میدان آزادی یک تظاهراتی صورت گرفت و چند صدهزار نفر به خیابان آمدند، بنده معتقدم قاطبه آنها همان کسانی هستند که میگفتند رأی ما کجاست؟ اما چه میشود که در چهارراه خوش در مسیر خیابان آزادی چند نفر از آنها به پایگاه بسیج حمله میکنند و حرکت آشوبگرانه و خرابکارانه انجام میدهند، آن چند نفر عناصر نفاق و ضدانقلاب هستند و با هماهنگی این کارها را انجام میدادند، اما جریان اصلاحات و کارگزاران هم که نیامدند و واقعیت را نگفتند، به اندازه هم مقصر هستند، چون زمینهای را فراهم کردند تا آن عناصر منافق و ضدانقلاب و ضددین بتوانند در کف خیابانهای تهران آشوب کرده و ساختمان ها و اماکن عمومی و مال مردم را آتش بزنند و به مردم حمله کنند.
*اصلاحطلبان زمینه فتنه را فراهم کردند
از این منظر، اصلاحطلبان زمینه فتنه را فراهم کردند، اما نظام تحمل کرد و با بصیرتبخشی و روشنگری، فضا را پیش بردند و بیش از همه در این زمینه رهبر معظم انقلاب فعال بودند، چون بسیاری از خواص داخل کشور سکوت کرده بودند و به میدان نیامدند تا روشنگری کنند و یک عده با دروغگویی خود و کتمانکاری این زمینه را ایجاد کردند و عدهای هم با سکوت خود این کار را فراهم کردند، چرا که نمیخواستند هزینهای بدهند.
*حماسه 9 دی جریان فتنه را رسوا کرد
روز 13 آبان شعارها تغییر پیدا کرد و آتشزدن اموال عمومی فراگیرتر شد تا اینکه در 16 آذر عکس امام(ره) را آتش زدند و پاره کردند و آن جنایتها انجام شد. در عاشورای 88 فتنهگران آنقدر پردهدری کردند که حتی به مقدسات نیز حمله کردند، اگر 9 دی اتفاق میافتد، به خاطر این است که همه جامعه یکپارچه متوجه میشوند در تردیدی که عناصر قدرتطلب به عنوان نامزدهای شکستهخورده ایجاد کردهاند، میخواهند اساس کشور و انقلاب را مورد هدف قرار دهند، لذا مردم یکپارچه به صحنه آمدند و پرونده اینها را بستند و به معنای حقیقی کلمه، جریان فتنه را رسوا کردند.
بنابراین بنده معتقدم فتنه 88 ابعاد جهانی علیه انقلاب اسلامی داشت و در داخل، یک عده به مردم دروغ گفتند و زمینه یک آشوب را فراهم کردند، از این رو باید پاسخگو باشند، البته آنچه الان بیان میکنند خوب است، اما چرا بعد از 8 سال و بعد از این همه سرمایهسوزی به این نکته رسیدند؟
*مرحوم هاشمی قائل به تقلب در انتخابات بود
یک سؤال پیرامون این موضوعی که اشاره کردید مطرح میشود، به دیدار با آقای هاشمی اشاره داشتید، در آن زمان قرار بود آقای هاشمی یک بیانیهای بدهد، ولی این اتفاق نیفتاد، با توجه به اقدامات آقای هاشمی از جمله نامه بدون سلام و خطبههای 26 تیر 88 و اقدامات فرزندان ایشان برای جامعه، باورپذیر نبود که آقای هاشمی هم همین رویکرد را داشته باشد، چرا بیانیه مرزبندی با سران فتنه را در آن مقطع منتشر نکرد؟
زاکانی: ما 6 نماینده خدمت آقای هاشمی رفتیم، وقتی آقای ابوترابی درباره دیداری که با آقای موسوی داشتیم گزارش داد، آقای هاشمی گفت که موسوی همه حرفها را به شما نزده است، ضمن اینکه خود آقای هاشمی قائل به تقلب بود.
*دو استدلال هاشمی برای تقلب که ری شهری آن را تکذیب کرد
مدرک و استدلال ایشان برای ادعای تقلب چه بود؟
زاکانی: ایشان دو استدلال داشت، استدلال اولش این بود که به نقل از آقای ریشهری میگفت ایشان یکی از کارمندان آستان حضرت عبدالعظیم که پدرش در کهک قم بوده یک هفته قبل از انتخابات برای دیدار پدرش به قم رفته و دیده او حضور ندارد و زمانی که برگشته متوجه شده سرانگشت او آغشته به جوهر استامپ بوده و شناسنامهاش نیز دستش است، وقتی او از پدرش میپرسد که کجا بودید ایشان میگوید که من رفتم یک رأی به آقای احمدینژاد دادم و 50 هزار تومان پول گرفتم، آقای هاشمی بیان این نکته را به آقای ریشهری منتسب میکرد که البته بعداً وزارت اطلاعات تحقیق کرد و در جلسهای آقای هاشمی و آقای ریشهری رودررو شدند و زمانی که این موضوع مطرح شد، آقای ریشهری آن را تکذیب کرد.
ما آن زمان تعجب کردیم که این چه نکتهای است که ایشان بیان میکند، استدلال دیگر ایشان برای تقلب در رأی، مبتنی بر استدلالی بود که آقای محسن رضایی داشت، طبق این استدلال تا ساعت 5 بعدازظهر 17 میلیون نفر در انتخابات 88 شرکت کرده بودند و می گفت چطور میشود از ساعت 5 تا 10 شب با احتساب دقیقه و ثانیه این 5 ساعت و ضربدر45 هزار صندوق رأی این تعداد رأی داده باشند و می گفت نمیشود در این زمان 40 میلیون نفر رأی داده باشند.
همان جا البته مشخص شد این استدلال یک استدلال غلطی است چرا که ما سیستم یکپارچه الکترونیکی نداریم تا ببینیم چقدر تعرفه مصرف میشود بلکه مصرف تعرفه از طریق خط تلفن اعلام میشود و ممکن است در حوزه های انتخابیه یکی زود و یکی دیر اعلام کند بنابراین اصل این استدلال نیز مخدوش بود.
اواخر دوره مجلس نهم من صحبتی با آقای مطهری داشتم که او به جلسهای که با آقای هاشمی داشت اشاره کرد و برای اینکه آقای هاشمی را برای حضور در انتخابات دعوت کنند، نزد او رفته بود، این قبل از انتخابات سال 92 بود، آقای مطهری میگفت آقای هاشمی در آن جلسه دوباره گفته بود که در سال 88 تقلب شده است، من خوشحال شدم که بعد از چهار سال شاید آقای هاشمی میخواهد مستند این ادعا را مطرح کند زیرا تا آن زمان هیچ مستندی ارائه نشده بود، به آقای مطهری گفتم ایشان چه مستنداتی داشت که آقای مطهری گفت او هیچ مستندی ارائه نکرد. به آقای مطهری گفتم پس چرا شما این را علنی نمیکنید تا آقای هاشمی درباره حرف نادرستی که میزند و هیچ پشتوانهای هم ندارد پاسخگو باشد که آقای مطهری به من گفت این موضوع را رها کنید.
به سؤال قبل برگردیم؛ در نهایت مگر قرار نشد بعد از آن دیدار شما آقای هاشمی بیانیه بدهد؟
زاکانی: ایشان در جلسه اول ناراحت بود از این جهت که میگفت چرا آقای احمدینژاد در مناظره این حرفها را زده است در همان جلسه نیز ما از ایشان به خاطر نامهای که به حضرت آقا داده بود سؤال کردیم و پرسیدیم چرا این نامه را رسانهای کرده و باعث التهابآفرینی در کشور شدید، بیان آقای هاشمی این بود که من تا ظهر صبر کردم اما وقتی نظر رهبری نیامد آن را رسانهای کردم البته خودشان هم گفتند که رهبری به من گفته است ای کاش این نامه را رسانهای نمیکردید.
نکتهای که وجود داشت این بود که در جلسه اول ایشان گفت مقام معظم رهبری فرمودهاند جبران میکنم چون آقای هاشمی از سخنان احمدینژاد ناراحت بود. پس از خطبههای نماز جمعه مقام معظم رهبری در 29 خرداد سال 88 ما روز یکشنبه 31 خرداد دوباره نزد آقای هاشمی رفتیم که او به ما گفت من نامه مینویسم ایشان از فرمایشات مقام معظم رهبری بسیار راضی بود البته گفت اگر من نامه بنویسم با آن نکاتی که مد نظر شماست متفاوت است، با این وجود ما خیلی استقبال کردیم چون برایمان خوشایند بود که همین نامه را هم بنویسند اما بعداً شنیدم که آقای هاشمی علیرغم اینکه نامه را نوشت اما اطرافیان اجازه انتشار آن را ندادند.
آقای هاشمی قائل به تقلب در سال 88 بود و در جریان انتخابات 92 نیز که به نقل از آقای مطهری نقل کردید همچنان قائل به تقلب بود پس چرا برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند؟
زاکانی: ادعای ایشان برای تقلب در سال 92 را باید از آقای مطهری پرسید چون ایشان به من گفت که وقتی برای دعوت از ایشان در کاندیداتوری پیش او رفتند ایشان قائل به تقلب بود.
یا آقای خاتمی با اینکه در ظاهر قائل به تقلب بود چرا در انتخابات سال 90 در حوزه دماوند رأی خود را به صندوق انداخت؟
زاکانی: اینها میدانستند که در انتخابات تقلب نشده است.
بله اما چرا چنین دوگانه و منافقانه عمل کردند؟
زاکانی: متأسفانه وقتی سیاست اسلامی نیست و صرفاً پیروزی در انتخابات مهم است، این روش منافقانه نیز یک طریق میشود و این مردم مظلوم هستند که باید دستخوش آسیبها شوند.
آقای دکتر سؤال دیگر این است که بالاخره آقای موسوی بعد از 20 سال به یکباره چطور به صحنه بازگشت در حالی که هیچ ظهور و بروزی در عرصه سیاسی کشور نداشت؟ آیا جریان نفوذ خاصی بر روی آقای موسوی کار کرده بود یا او خودش تصمیم گرفت وارد عرصه شود؟
زاکانی: در جریانات سیاسی مجموعه گروههایی هستند که مینشینند و برای کار فکر میکنند، این جریان در سال 76 به سراغ آقای موسوی رفته بود اما ایشان نیامد یعنی نامزد اصلاحطلبان در سال 76 خاتمی نبود بلکه موسوی بود اما وقتی که او نپذیرفت به سراغ خاتمی رفتند تا قضیه سال 88 نیز همه امید اینها به این بود که با بیشینه تاریخی که از آقای موسوی به عنوان نخستوزیر امام و اداره کشور در دوران هشت ساله سخت دوران دفاع مقدس در اذهان وجود دارد و با این تصور که او دیگر به محاق رفته و اصطلاحاً چهره سفیدی است بیاید، اما ایشان ظرفیتهای برهمزنندگی داشت یعنی اساس و شالوده را برهم زد. آن هم با یک شعار کاملاً درست و مطلوب مبنی بر اینکه نباید دروغ گفت و کار غیرقانونی کرد اما به یکباره معلوم شد که آقای موسوی دچار قدرتطلبی است و خودشان هم دروغ گفتند و هم قانون شکنی کردند و عملاً بستری را فراهم کردند که دشمنان انقلاب از آن استفاده کردند.
*خاتمی میخواست به عنوان یک قهرمان باقی بماند
در سال 88 آقای خاتمی هم میخواست نامزد شود و معطل این بود که آیا موسوی به انتخابات میآید یا خیر و این کش و قوس رسانهای آنها حدود چند ماه طول کشید که بعداً خاتمی اعلام کرد من وارد نمیشوم.
زاکانی: به اعتقاد من خاتمی از اول هم نمیخواست وارد انتخابات شود.
آیا این به خاطر ناراحتی از رفتار موسوی بود یا کنار زده شدن؟
زاکانی: خیر به نظر من آقای خاتمی میخواست به عنوان یک قهرمان باقی بماند و چون او عنصر اجرایی نبود برخلاف آقای هاشمی که خود را یک عنصر اجرایی و قوی میدانست، اما اینها چنین چیزی نبودند که بخواهند بیایند و مطلوبشان این بود که چهره قهرمان را در اذهان برای خود حفظ کنند ولی در قضیه انتخابات نیز ایشان مطرح شد اما دیگران خاتمی را مطرح میکردند اما وقتی آقای موسوی آمد مسیر را برای او باز کردند.
*متاسفانه جریانات سیاسی وقتی کم میآورند از جیب دانشجویان هزینه می کنند
آقای دکتر شما با توجه به سبقه دانشجویی که داشتید بعد از انتخابات برای آزادی دانشجویان به همراه آقای فرهاد رهبر واسطه شدید، در آن شرایط از احساسات دانشجویان مانند قضیه کوی دانشگاه سوءاستفاده شده بود، ارزیابی شما از سوءاستفاده جریان فتنه از دانشجویان چه بود؟
زاکانی: بله در 25 خرداد سال 88 را می فرمایید. متاسفانه جریانات سیاسی وقتی کم میآورند از جیب دانشجویان و از سرمایه اساتید و دانشگاه هزینه میکنند، سال 78 نیز عیناً همین اتفاق افتاد، من در روز دوم تیر سال 88 برای نمایندهها این نکته را باز کردم چون نمایندگان با هم درگیر شده بودند و فضا ملتهب بود.
در گذشته نیز این تجربه تلخ بود مثلا در سال 78 در بستن روزنامه طوس این جریان به دنبال التهابآفرینی بود اما مانند روزنامه سلام اتفاقات رقم نخورد. در قضیه روزنامه سلام آنها علناً دانشجویان را به خیابان کشاندند و شروع به سنگپرانی و آتش زدن کردند. آن زمان این اتفاق باعث شد که سه نفر را گروگان بگیرند و به داخل ببرند و نیروی انتظامی آن اشتباه بزرگ را مرتکب شد و به کوی دانشگاه حمله کند که هر دو روی سکه اشتباه بود.
همین اتفاق را عیناً در سال 88 میبینید که در 25 خرداد عدهای به خیابانها آمدند و دوباره همان اشتباه از سوی نیروی انتظامی تکرار شد، با توجه به تجربهای که از سال 78 داشتم همان اول صبح که متوجه شدم ابتدا به کوی رفتم، شرایط بسیار نابسامان بود و ما نزد دانشجویان رفتیم، در آنجا آقای نادران و آقای ابوترابی و آقای جلالی حضور داشتند.
*روز 25 خرداد با همکاری ناجا حدود 100 نفر از دانشجویان را آزاد کردیم
ما تا ظهر در آنجا با دانشجویان بودیم، با فرماندهی نیروی انتظامی و مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که الان فرمانده فعلی نیروی انتظامی است تلفنی صحبت کردم؛ بعد از آنجا به پلیس امنیت رفتم و از آنجا نیز به بازداشتگاه دانشجویان رفتم که بیش از 100 نفر بودند و سه و چهار اتوبوس پر از دانشجویان شد. در آنجا با دادستان تهران صحبت کردم و بین دادستانی نیروی انتظامی هماهنگی ایجاد شد و آنها نیز پروندههایشان به سرعت بسته شد و شب آن روز آقای رهبر نیز آمدند. ایشان آن زمان رئیس وقت دانشگاه تهران بود نهایتاً ساعت 11 شب این دانشجویان آزاد شدند و ما آنها را تا کوی دانشگاه مشایعت کردیم.
به نظرم لطف خدا بود که این افراد آزاد شدند که به دلایل مختلف زمینه یک آشوب بعدی را از بین برد هر چند که آنها مظلوم واقع شده بودند، کسانی که آتش میزدند و شلوغ میکردند به کوی میرفتند و از آنجا فرار میکردند و نیروی انتظامی وقتی به آنجا میرسید با کسانی مواجه میشد که در خوابگاهها بودند. لذا نیروی انتظامی در سال 88 متوجه این مسئله شد و برای آزادی دانشجویان همکاری کرد.
*رهبر معظم انقلاب پیغام فرستادند هیچکس دستگیر شدگان را به کهریزک نبرد
یکی از بحثهایی که در بستر فتنه سال 88 شکل گرفت ماجرای کهریزک بود، با توجه به اینکه شما یکی از منتقدین اصلی آقای مرتضوی بودید درباره این مسئله و اتفاقی که در هرج و مرج ناشی از قانونشکنی فتنهگران رخ داد و موجب ناراحتی رهبر انقلاب هم شد توضیح دهید.
زاکانی: وقتی که ما متوجه شدیم کسانی که در خیابانها دستگیر شدهاند را به کهریزک بردهاند بسیار ناراحت شدیم چون این یک کار غلطی بود، بعداً متوجه شدیم که رهبر معظم انقلاب برای اینها پیغام فرستاده که هیچ کس این بچهها را کهریزک نبرد. چون افرادی را به کهریزک میبردند که هیچ قابل کنترل در زندانها نباشند و به نوعی افسار گسیخته شده باشند، حتی رهبری گفتند اگر کسی مجرم است و میخواهید او را به زندان ببرید اما زندانها جا ندارد آنها را آزاد کنید.
واقعاً حق رهبری بر ما معلوم نیست که ایشان چه عظمت و بزرگی در دوران رهبری خود به خرج دادهاند. همانطور که حق امام بر ما معلوم نیست که ایشان چه حق بزرگی بر گردن ما دارد. در همان ایام عدهای طرحی را آوردند از درون دولت که حدود 600، 700 نفر از افرادی را که در جریان مقابل هستند دستگیر کنند.
*رهبر انقلاب با دستگیری 700 نفر مخالفت کردند
یعنی وزارت اطلاعات میخواست این کار را انجام دهد؟
زاکانی: بله، اما مقام معظم رهبری با این کار مخالفت کردند،بعد این را تعدیل کردند و نزدیک به 200 اسم آوردند اما رهبر انقلاب دوباره مخالفت کردند اما وقتی این آشوبهای خیابانی ادامه پیدا کرد شنیدم که آقای احمدینژاد ایدهای را مطرح کرده بود مبنی بر اینکه ما جمعی را از استانها بیاوریم تا این غائله را در تهران تمام کنیم اما رهبر انقلاب با این موضوع هم مخالفت کردند.
*احمدینژاد میخواست مردم را در مقابل مردم قرار دهد/ رهبری گفتند کسانی که در خیابان اند پاره تن ما هستند و نباید آسیب ببینند
نیروی انتظامی و نیروهای بسیجی و مردمی که در صحنه حضور داشتند چرا آقای احمدینژاد چنین طرحی داد؟
زاکانی: میخواستند مردم را بیاورند که این مبنای غلط بود و میخواستند مردم را در مقابل مردم قرار دهند تا مثلاً آنها داستان را جمع کنند اما حضرت آقا با این طرح آقای احمدینژاد مخالفت کردند. شما بروید از آقای سروری هم بپرسید که آقا در مورد مردم گفت اینهایی که در خیابان هستند پاره تن ما هستند نباید آسیب ببینند. و تأکید داشتند تا آنجا که ممکن است با آرامش برخورد کنید.
*مرتضوی و دوستانش در قضیه کهریزک تخلف کردند
رویکرد رهبری کلاً اقناع و روشنگری برای عموم مردم بود.
زاکانی: بله، رویکرد ایشان اقناع و روشنگری در حد اعلا بود و هیچ اعتقادی به برخورد سخت نداشتند لذا وقتی ایشان متوجه شدند که یک عده را به کهریزک بردهاند فرمودند که به سرعت آنها را خارج کند اما آقای مرتضوی و دوستانش کاهلی کردند و دوباره دوشنبه آن هفته رهبر انقلاب در مواجه با کار غلطی که آنها داشتند میکردند پیام صریح دادند اما در نهایت آن اتفاق تلخ در کهریزک رخ داد. این اتفاق خارج از پارامترهای حاکمیت بود و از این رو رهبر انقلاب اصلاً راضی نبودند، ما به شدت با این موضوع برخورد کردیم، تازه آن زمان جزئیات تذکر رهبر انقلاب را نمیدانستیم اما گفتیم، اشتباه است. از این رو بحث ما با آقای مرتضوی این بود که شما ناحقی و خلاف قاعده عمل کردید و حق نداشتید این افراد را کنار یک مشت جانی ببرید و به آنها سخت بگیرید. بلکه باید در چارچوب قانون با آنها صورت میگرفت آن زمان که نشریه پنجره هم منتشر میشد ما برای این موضوع پرونده کار کردیم و علیه آن صحبت و پیگیری کردیم و آقایان دهقان و سروری پیگیر شدند که هم با زندانیان دیدار کنند و هم درباره تخلفات مرتضوی گزارش بدهند که مشخص شد این قضیه تخلف مرتضوی و دوستانش بوده است.
*حصر سران فتنه مربوط به اتفاقات 25 بهمن 89 است
با توجه به اینکه قطعاً این تخلف در بستر قانونشکنی سران فتنه اتفاق افتاد درباره لزوم محاکمه و مجازات موسوی و کروبی پس از 8 سال نظر شما چیست؟
زاکانی: انقلاب اسلامی خیلی با رأفت با سران فتنه برخورد کرد، در 9 دی میبینید که مردم اظهار تنفر خود را مطرح کرده و پرونده فتنه را میبندند اما شما نمیبینید که بخواهند عملاً برخورد جدی با سران داخلی فتنه انجام دهند. چون سران فتنه یک جنایتی را مرتکب شده بودند و اگر میخواستند در دادگاه محاکمه شود خیلی وضعشان خراب بود. لذا نسبت به سران فتنه اغماض صورت گرفت.
تازه حصری هم که صورت گرفت مربوط به اتفاقات 25 بهمن سال 89 است که به صورت غیرقانونی مردم را برای تظاهرات و تجمع دعوت کردند. این اتفاق دیگر ناظر به انتخابات نبود. بلکه ناظر به یک فتنه جدید در گام هفتم استراتژی آمریکا علیه ایران برای برهم زدن منطقه بودند و لذا سران فتنه سرپل این موضوع در داخل ایران شدند و یک جنابت بزرگتری مرتکب شدند که باز هم با این حال با لطف برخورد شد.
* جرم سران فتنه مانند قتل عمد مجازاتش مشخص است
در حال حاضر جای طلبکار و بدهکار عوض شده و یک عده مطالبه این را دارند و میگویند اگر سران فتنه مرتکب جرمی شدهاند چرا دادگاه آنها برگزار نمیشود و برای هر دو طرف سؤال است.
زاکانی: نکتهای که وجود دارد این است که دو گروه هستند که تقاضای دادگاه میکنند، یک گروه کسانی هستند که طرفداران این افرادند و یک گروه عظیمی میخواهند حق معلوم شود تا این اتفاق رقم بخورد. کسانی که به دنبال حق هستند میگویند چرا سران فتنه را محاکمه نمیکنید، آنها باید دقت کنند که ممکن است از این مؤاخذه و برخورد یک عده سوءاستفاده کنند و در جامعه التهابآفرینی داشته باشند. قطعاً سران فتنه مجرم بوده و آنقدر جرم آنها سنگین است که مجازاتشان نیز معلوم است اما نظام به دو علت صبوری میکند، اول اینکه مجدد فتنهای رقم نخورد چون برخی میدانند که نتیجه محاکمه اینها چیست و اتفاقاً منتظر همان نتیجه هستند تا دست به التهابآفرینی بزنند.
از این رو جمع گسترده از افرادی که میگویند چرا محاکمه نمیکنید و خیلی از آنها نیز افراد حزباللهی هستند باید دقت کنند آفت این کار این است مجازات اینها مانند کسی که از عمد مرتکب قتل شده باشد روشن است البته یک بخش دیگر از رأفت نظام نسبت به اینها خدمات گذشته این افراد است اما عمده این صبوری به خاطر جلوگیری از فتنه جدید است.
یک اقلیتی دیگر دائماً بر محاکمه تأکید دارند که خودشان دو بخش اند، یک بخش از آنها خود را به سادهاندیشی میزند و میگویند سران فتنه را ببخشید و در واقع قلب و تحریف تاریخ میکنند و بخشی از آنها نیز نتیجه را میدانند و میخواهند در بستر نتیجه محاکمه سران فتنه آشوبآفرینی کنند که در اینجا مصلحت کشور این است که در یک شرایطی که اینها دیگر پیاده نظام دشمن نشوند از اینها صیانت میشود.
با اینکه شرایطی که نسبت به حصر اظهار میکنند حصر 100 درصد نبوده و حالت محافظت از خود این افراد است چرا که حفاظت از خود آنها نیز موضوعیت دارد چون یک عده از ضدانقلاب در صدد آسیب زدن به این افراد برای اهداف خود هستند لذا مصلحت شورای عالی امنیت ملی وضع حصر و استمرار آن بوده است.
*سناریوی سال 88 دشمن جز با قیام مردمی بسته نمی شد
در یک جمله تعریف شما از حماسه ماندگار 9 دی چیست؟
زاکانی: به نظر من 9 دی یک حجتی بر همه ماست و اساس آن نیز لطف خداست، امام میفرمود که انقلاب را یک دست غیبی پیش میبرد و رهبر انقلاب هم فرمودند وقتی امام در بیمارستان بود من مضطرب نزد ایشان رفت -خود رهبری سال 76 این را برای ما دانشجویان تعریف کردند- وقتی امام اضطراب را در چهره من دید فرمود که نگران نباشید دستی انقلاب را پیش میبرد، رهبر معظم انقلاب فرمودند که من بعد از ارتحال امام (ره) بارها این دست را در برهههای مختلف لمس کردم از این رو به اعتقاد من 9 دی نیز تجلی این دست غیب الهی بود و اساس آن یک بازسازی جدی و یک ضربه محکم به سناریوهای دشمن در ابعاد مختلف بود که با چیزی جز قیام مردمی بسته نمیشد و این اتفاق یک نقطه ثبتی در تاریخ انقلاب اسلامی است.