صراط: دیشب پس از پخش مستند ، نشست نقد و بررسی با حضور مهمانان ویژه، محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سید محمدعلی صدری نیا کارگردان این مستند برگزار شد.
به گزارش تسنیم حضور جریانات مختلف با انگیزهها متفاوت در فتنه 88، آن را پیچیده میکند/ ماجرای افرادی که میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند
در ابتدای این نشست صفار هرندی صحبت کرد و دربارهی اتفاقاتی که در سال 88 رخ داد گفت: داستان آن روزها چند نقش آفرین دارد که باید آنان را جداگانه شناخت. یکی از آنها مردمی هستند که در کف خیابان بودند. تعدادشان هم کم و زیاد داشت. بعضی روزها بود که چند صد هزار نفر به خیابانها میآمدند و روزهایی هم رسید که هر چه قدر تلاش کردند تا مردم بیایند، 3-4 هزار نفر بیشتر نیامدند. اگر بخواهیم برای آن جمعیتی که به خیابانها آمده بودند، توصیفی ارائه کنیم، باید بگوییم کسانی که اسیر این توهم و خیال بودند که رایشان ضایع شده و دزدیده شده است. یک گروه کسانی هستند که با انگیزهی ورود به عرصهی رقابت انتخاباتی وارد شدند. خود اشخاص مثل احمدی نژاد و موسوی و ... که هدف داشتند آن کرسی را اشغال کنند و در راس امور اجرایی کشور بنشینند. حالا این که در دلشان هدف نجات کشور، خدمت و ... داشتند را ما خبر نداریم. این هم یک خواسته است و افرادی با این گرایش در صحنه حاضر میشوند. همچنین جماعت دیگری هستند که از بیرون نظام و انقلاب نقشآفرینی میکنند. این افراد دغدغهی مسائل درونی ما را ندارند. چه ضد انقلاب، آمریکاییها و ... آنها نمیتوانند رئیس جمهور ایران بشوند بلکه برنامهشان بر هم زدن اوضاع کشور است آنان میخواهند انتقام بیش از 30 سال ناکامیهایشان را از انقلاب بگیرند و ضربههایی را که متحمل شدند میخواهند در اینجا تلافی کنند. در حاشیه نیز گروههای جانبی وجود دارند. افرادی که از نظام دل خوشی ندارند و این داستان را یک فرصت میدانند که وارد شوند. برای مثال مخالفینی که به قول خودشان در هیچ انتخاباتی شرکت نکردند اما در این انتخابات وارد میشوند تا از حق شهروندی خود استفاده کنند. اینها پدیدههایی هستند. همچنین افرادی که از موضع وفاداری به نظام وارد میشوند. برای مثال کسانی که حضور در پای صندوق انتخابات برایشان سخت است اما در اینجا احساس میکنند که یک هماوردی عجیبی ایجاد شده است و آنان نیز باید وارد عرصه شوند. بنابراین نمیتوان نقشآفرینان را در یک جمله بیان کرد. هر کدام از اینان انگیزهها و ارادههای متفاوتی دارندو حال چه میشود که فتنه به وجود میآید؟ فتنه یعنی محیط غبارآلودی که تشخیص حق و باطل و سره و ناسره کمی سخت میشود. نه این که میسر نیست بلکه سخت میشود. حضور جریانات مختلف با انگیزههای متفاوت این صحنه را پیچیده میکند و برای افرادی که دقیق نیستند توهم ایجاد میشود.
توهین به امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا و ثبت آن به نام مردم، علت حضور گسترده همان جماعت در 9 دی بود
وی دربارهی این مستند گفت: این فیلم برشی یک روزه از 8 ماه اتفاقاتی است که هر کدام از آنها یک داستان دارد. باید آن را به عنوان یک روز در روایتگری خود موفق بدانیم. تصور میکنم که اگر کسی در ماجرای عاشورای آن سال قرار نگرفته باشد و اطلاعات عینی از آن نداشته باشد، وقتی فیلم را میبیند احساس میکند که آگاه شده است و متوجه میشود که چه اتفاقاتی رخ داده است. شاید برایش عجیب باشد که مگر کسانی هستند که بیایند و در روز عاشورا چنین کارهایی بکنند؟ اما این واقعیت دارد و این اتفاق در آن روز رخ داده است. اگر بخواهم در همینجا شتابزده نتیجه بگیرم، باید بگویم که علت حضور گستردهی مردم در 9 دی ماه این است که وقتی باخبر میشوند که یک اتفاقاتی در روز عاشورا رخ داده است که اکنون به نامشان در حال ثبتشدن است و متهم به این هستند که در شهرشان در روز عاشورا به امام حسین (علیهالسلام) توهین شده است، یک کاری میکنند که مشابه ندارد. تعبیر من از این روز، مانند عاشورای سال 1357 است.
علی صدری نیا دربارهی ساخت این مستند پس از 8 سال از رخداد ماجرا و تعدد آثار در این حوزه گفت: ما در سال 88 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران بودیم و آقای صفار دانشگاه به دانشگاه میرفتند و صحبت میکردند. برشی که ما از ماجرای عاشورا روایت کردیم و این که چرا نیامدیم قبل آن را بگوییم از روی تعمد بود. ما به دنبال این بودیم که یک صبح تا ظهر عاشورای 88 را در مستند بگوییم. یکی دوبار در فیلم جملاتی را گفتیم که در این ماه این اتفاقات رخ داده است و به اینجا رسیدیم. این روز مهمترین و سرنوشتساز ترین روز است که همه چیز مشخص است. شاید در روزهای قبل از آن از انتخابات به بعد، با یک شیبی اتفاقات رخ میدهد. شاید در ابتدا درصد زیادی از کسانی که رای دادند، این شبهه برایشان ایجاد شده باشد. آنان مردم هستند و اعتراض میکنند. این سوال در ذهنشان ایجاد شده است که این اتفاق رخ داده است یا خیر. اما کم کم میبینیم که فاصله ایجاد میشود و در روزهای مختلف در این 8 ماه دیگر بین مردم و جماعت روز عاشورا فاصلهگذاری شده است. بنابراین روز عاشورا روز خاصی است چرا که آدمهایی که این روز بیرون آمدند، مختصات جداگانهای دارند.
عاشورای 88 برنامهریزی شده بود/ خشم مردم از اتفاقات آن روز، 9 دی را رقم زد
وی ادامه داد: مختصات آدمهای این روز خاص هم فرق دارد. نسبت به روزهای گذشته کمتر هستند اما ویژگیها و بروزشان و اتفاقاتی که رقم میزنند، متفاوتتر از روزهای قبلی است. شاید کسانی که در روزهای ابتدایی آمدند و اعتراض کردند، در روز عاشورا به عزاداران اهانت و تعرض نکنند اما در این روز میبینیم که یک سری افراد خاص اتفاقات خاصی را رقم میزنند و به نوعی برنامهریزی خاصی برای آن شده است. به همین دلیل این روز، بسیار مهم است. علاوه بر این، این روز مقدمهای برای 9 دی میشود که این ماجرا توسط مردم پس زده شده و جمع شود. در اینجا دیگر اینگونه نیست که کسی طرفدار فلان کاندیدا باشد بلکه عزم ملی رخ میدهد. تلاش ما این بود که این اتفاق رخ بدهد و تلاش کردیم تا افراد مختلف از سیاسیون تا افراد عادیتر صحبت کنند. با افراد زیادی صحبت کردیم اما بعضیهایشان قبول نمیکردند که بیایند. علاوه بر این، چون این اتفاق چند سالی است که ازش گذشته است، مقاومت میکردند تا صحبت نکنند. تلاش کردیم تا اتفاقاتی را که از زبان متفاوتی روایت میشود را در خود مستند بیاوریم و بگوییم که در چه فرآیندی این اتفاق رخ داده است. ساخت مستند و پیش تولید آن حدود 1-2 سال طول کشید. 1-2 ماه پیش تولید داشتیم و زمان تولید آن قریب به یک سال و چندماه به طول انجامید.
کسانی که از روی احتیاط میخواستند دامنشان را به ماجرای فتنه آلوده نکنند، مجبور شدند که در 9 دی همراهی نشان بدهند
صفار هرندی در بخش دوم صحبت های خود به اتفاقات 9 دی پرداخت و گفت: شاید بتوان در مورد این روز این تعبیر را به کار برد که حجت و برهان قاطع بود. بنابراین کسانی که تا آن روز سکوت کرده بودند و از روی محافظهکاری و احتیاط میخواستند که دامنشان را به این ماجرا آلوده نکنند، در آنجا مجبور شدند که همراهی نشان بدهند.
9 دی محصول انباشت عواطف و احساسات ضربهخورده مردم متدین و انقلابی در طول 8 ماه گذشته بود/ چاشنی این انفجار اتفاقات روز عاشورا بود
وی ادامه داد: در حقیقت حضور مردم آنچنان قاطع بود که نمیشد با آن همراه نشد. اما چرا مردم این گونه آمدند؟ در پاسخ به این سوال دو تعبیر را میتوانم به کار ببرم. یکی این که آن حضور محصول انباشت عواطف و احساسات ضربهخورده مردم متدین و انقلابی در طول این 8 ماه بود. اینها در 8 ماه گذشتهاش متراکم شد و 9 دی نقطه انفجار آن است. چاشنی که این انفجار را صورت میدهد، وقایع روز عاشورا است.
توصیهی رهبر انقلاب به میرحسین موسوی/ جماعت تدارکدهندهی اغتشاش برای نتایج کارشان احساس مسئولیت نمیکردند
بعید نمیدانم کسانی در آن روز با این خیال که میرویم عزاداری میکنیم و شعارمان را هم میدهیم، آمده باشند. این که چه تعداد از آن افراد این قبیل افراد بودند را نمیدانم اما به اسم کسانی را میشناسم که نگاهشان این بود که حرمت عاشورا را نگه میدارند. مشکل از کجاست؟ مشکل در همان نقطهای است که رهبر معظم انقلاب به آقای موسوی در روز دوم و سوم شروع ماجرا میگویند که «حالا که مردم را به خیابانها فراخوان میکنید، میتوانید بعدا آن را جمع کنید». مشکل بزرگ این جماعتی که تدارک دهندهی این قضایا بودند این بود که برای نتایج کار احساس مسئولیت نمیکردند. نتایج این بود که وقتی محیط ازدحام را ایجاد میکنید، همه چیز با هم قاطی میشود. برای مثال من از شاهدان عینی شنیدم که کسی که به پرچم امام حسین تعرض میکرد، این جمله را میگفت که حسینتان هم نمیتواند کاری کند. یا در صحنهای دیگر برای من نقل میکردند که در جایی نذری پخش میشد،آنان این نذری را میگرفتند و به سمت جریان مقابلشان پرتاب میکردند. من میگویم که این آدم نمیتواند همان کسی باشد که در روز قبل در مراسم عزاداری حسینی دیدهاید. او بیگانه با این جریان است. این افراد کم نبودند. وقتی مردم دیدند که ماجرا به این شکل درآمده است، برای همدیگر نقل کردند و بخشی دیگر هم تصاویری بود که از صدا و سیما به مردم رسید.
اگر کار جامعی راجع به اتفاقات دهه 60 ساخته میشد، امروز نمیگفتند که جای جلاد و شهید عوض نشود
علی صدرینیا دربارهی نسل جوانی که امروز با موضوع فتنهی 88 روبهرو میشوند، گفت: به نظرم یکی از نکات مهمی که مبتلا به تاریخ انقلاب و نسل جدید است این است که خیلی از اتفاقات تاریخ انقلاب گفته نمیشود و در مورد آن کار ساخته نمیشود. همین موضوع باعث اتفاقاتی میشود که امسال شاهد آن بودیم و آن هم این بود که نسل دهه60 میگفتند که جای جلاد و شهید عوض نشود. در صورتی که اگر کار جامعی در مورد اتفاقات آن سالها ساخته میشد و روایتی خوب به افکار عمومی و نسل جدید عرضه میشد، این اتفاق دیگر رخ نمیداد. این ماجرا در برهههای مختلف هم ادامه دارد و اکنون هم کسانی که دانشجویان دانشگاههای ما هستند، خیلی درک درستی از اتفاقات سال 88 ندارند. وقتی با آنان صحبت میکنیم، نمیدانند که ماجرا چه بود و چه جزئیاتی داشت. این موضوع در حالی است که فقط 8 سال از آن گذشته است. همچنین مسئولینی که در بطن ماجراها بودند، بسیاری از اتفاقات آن روز را فراموش کردند. این نگفتنها باعث شده است که آنان نیز بسیاری از جزئیات ماجرا را فراموش کنند.
ماجرای حضور صفارهرندی در دانشگاه کرمان؛ اغتشاشی که در پایان تبدیل به صلح شد
صفار هرندی در بخش دیگر از صحبتهای خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اعتراضات جوانان و دانشجویان در آن ایام گفت: جوانان معترض در آن ایام را میتوان دستهبندی نمود. من خودم بارها تجربه کردم. در آن روزها این فرصت را داشتم که به دانشگاهها بروم و پاسخگوی اعتراضات جوانان باشم. البته علاقهمند به این کار بودم. این حرف را همیشه از مقام معظم رهبری به یاد دارم که میفرمودند، قلب جوان برای پذیرش حق مستعدتر است. معتقد بودم که اگر تصویر واقعی این قضایا برایشان روشن شود، حتما قضاوتهایشان متفاوت خواهد بود. من آثار این موضوع را در بعضی جلسات دیدم. خاطرم هست که به دانشگاه کرمان رفته بودیم. در ابتدای جلسه، فضا 70 در برابر 30 به ضرر من بود اما آخر جلسه معکوس شده بود. جلسه 2 ساعت بود، پر هیاهو و پر هیجان بود. در بخشهایی از جلسه، عدهای میخواستند که دیگر جلسه ادامه پیدا نکند. این گونه نبود که بخواهند حرفی بزنند بلکه میخواستند که تریبون کار خود را بکند. حرفهایی در میان آن هیاهوها گفته شد که کمکم متوجه شدم فضای جلسه در حال عوض شدن است و تعداد کسانی که کف میزدند بیشتر و بیشتر میشد. در این میان، آن جمعیت مخالف بیرون رفتند و دیگر نتوانستند جلسه را تحمل کنند. برای من معلوم شد کسانی که درآنجا اعتراض میکردند، موجی را همراهی میکردند که وقتی متوجه شدند آن موج سرمنشا غلطی دارد، نظرشان عوض شد.
اغتشاشات سال 88، اصل نظام را هدف گرفته بود/ ردپای جریانی را میدیدیم که آمده بود تا نگذارد حرف حق شنیده بشود
وی دربارهی اعتراضات دانشجویان در آن ایام گفت: تردیدی نمیتوان داشت که در محیط ازدحام اتفاقاتی رخ میدهد که در دست شما نیست. همین الان بگویید اینجا آتش گرفته است، همه به سمت درب خروجی فرار میکنند و در این میان افراد مختلف رفتارهایی را نشان میدهند که خودمان بعدا از انجام آن خجالت میکشیم. در آن فضا این اتفاق رخ داده بود که بعضیها تابع آن جوی که فراگیر شده بود، حرفهایی میزدند. بعضیهایشان جنس این قضایا نبودند. مثلا میگفت رای من کو؟ در حالی که مشخص میشد که اصلا رای نداده است. خود این فرد به من گفت. گفت من اصلا رای ندادم. به او گفتم پس اینجا چهکار میکنی؟ ازش پرسیدم که برای احقاق حقت آمدهای؟ گفت نه. مسالهی ما چیز دیگری است. مقام معظم رهبری فرمودند که در این اغتشاشات، اصل نظام هدف گرفته شده است. انتخابات بهانه است. در مجامع مختلف از جمله جلسات دانشگاهی، ردپای جریانی را میدیدیم که آمده است تا نگذارد حرف حق شنیده بشود. لذا جلسه را برهم میزند. نه این که صحبت معقول و منطقی و در عین حال خشنی را انجام بدهد بلکه تلاش میکرد تا در آنجا حرف زده شود. ما هم این موارد را میفهمیدیم و صدایمان را بلندتر میکردیم. آن قدر بلند کردیم تا صدای ما بر صدای او غلبه پیدا کند و مخاطب حرف ما را بشنود. این افراد غریبه بودند. این افراد میآمدند و میدان را به دست میگرفتند و بقیه را دنبال خود میبردند. مسالهی اصلی هم همین است. اکنون هم این موضوع وجود دارد. من میگویم که استعداد فتنه در جامعه هست. مادامی که جریان بیرونی که انگیزههایش برای ضدیت با نظام ثابت است اراده کند که از میان ما یارگیری کند و کسانی باشند که به او کولی بدهند، فتنه پیش میآید. نه او به تنهایی میتواند بیاید و اینجا فته راه بیندازد و نه آن عنصر داخلی پشتوانهی آنچنانی از جمله سرویس رسانهای برای انجام کار خواهد داشت. در حقیقت گرهخوردن این افراد است که فتنه را به وجود میآورد.
خیلی از افرادی که در روز عاشورا حضور داشتند، در 9 دی قانع شدند/ دل دیدن خیلی از فیلمهای منتشر شده در سال 88 را نداشتم
علی صدری نیا دربارهی تصاویر استفاده شده در مستند و واقعی بودن آن گفت: بعضی از تصاویر در کار آمده است و بعضیها به دلیل محدودیت زمان و ... نیامده است. برای مثال تصویری بود که در آن عدهای به یک ساختمان سنگ و چوب و ... میزنند. خانمی در کنار دوربین ایستاده است و میگوید بچهها ما اغتشاشگر نیستیم، ما ادم هستیم. این دقیق دیالوگ او است. این فیلم موجود و قابل انتشار است. این فیلم نشان میدهد که بعضیها هستند که برای نیت عزاداری آمدند و یا حتی اعتراض دارند اما اینان در فضای غبارآلود و فضایی که جماعت دست گرفتند، گم هستند و خودشان هم ماندند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در صحنهای دیگر هم همین است. میبینید که عدهای یک نفر را به قصد کشت میزنند. در اینجا کسانی هستند که میگویند بکش و عدهای دیگر میگویند نکش. در حقیقت میبینید که این تفاوت وجود دارد اما قاطبه کسی است که میخواهد طرف مقابل را بکشد. من بعید نمیدانم خیلی از افرادی که در روز عاشورا حضور داشتند، در 9 دی قانع شدند. بعضی از فیلمهایی که آن زمان منتشر میشد را تعمدا نگاه نمیکردم. نمیتوانستم نگاه کنم. مثلا میگفتند که فیلمی از لخت کردن فلان مامور آمده است اما من دل دیدن آن را نداشتم. به واسطهی تدوین، اولین بار چنین صحنههای پر تنش را دیدم و بعد از دیدن آن دیگر نتوانستم به کار ادامه بدهم چرا که حال آدم از این صحنههای عجیب و غریب کامل به هم میریزد و میمانم که چگونه در آن صحنه این اتفاق رقم میخورد و چه دستی پشت کار است. آن صحنه به خوبی نشان میدهد. میبینید که آن افراد از جنس آدم معترض نیستند. آن افراد هدفدار بیرون آمدند و میخواهد کاری را رقم بزند.
دکتر روحالامینی یکی از قهرمانان این مستند است/ اتفاقی که برای او رخ داد میتواند بزرگترین امتحان برای یک نفر باشد
او بیان داشت: یکی از مواردی که تاکید داشتیم در مستند نشان بدهیم این بود که دو مسیر متفاوتی که میتوان رفت و در این 8 سال بعضیها رفتند، را نشان بدهیم. یکی از این مسیرها، مسیر پر هیجان و التهابی است که عاقبتش را میبینیم و تبعات آن را برای کشور مشاهده میکنیم. مسیر دیگر نیز مسیر قهرمانهایی است که در مستند نیز با آنان مواجه میشویم. برای مثال، به نظرم آقای دکتر روحالامینی قهرمان این مستند است. و به خاطر نوع رفتارشان و مدل برخوردشان این ویژگی را پیدا کردند. این اتفاقی که برای ایشان رخ میدهد، اتفاق کمی نیست و میتواند بزرگترین امتحان یک نفر باشد و او را در لبه پرتگاه قرار بدهد.
بسیاری از افرادی که خیمه امام حسین را در عزاداری عاشورا آتش زدند، ناراحت رایشان نبودند، برای انتقامجویی از نظام آمده بودند
صفار هرندی در مورد این موضوع گفت: در اینجا از مقایسهی دو انگیزه صحبت میکنیم. انگیزهی کسی که میگوید برای احقاق حق خود در رایگیری آمدم اما عزاداری امام حسین (علیهالسلام) را سنگ باران میکند. در مقابل کسی که فرزندش کشته شده است. این موضوع خیلی بالاتر از آن رای است. فرزند او کشته شده است اما او دیگر حاضر نیست که بیاید و خیمه امام حسین را به اتش بکشد، حاضر نیست که هم نوا با کسانی بشود که اصول و آرمان اعتقادی او را به چالش کشیدند. در این جا مهم است که بدانیم که آن آدمهایی که در صحنه حاضر هستند، مسالهشان به انتخابات ربطی نداشت. ربطی به اتفاقات سال 88 ندارد. اینها همان کینههایی است که انباشته شده و میخواهند انتقام همهی آنها را بگیرند. کم نبودند افرادی که آن روزها برای این انتقام جویی آمده بودند. در همان روزهای اوایل آشوب میگفتند که ما بر پشتبامها میرویم و اذان میگوییم. این موضوع کاریکاتوری از عمل انقلابی مردم ما در آستانهی انقلاب بود. جالب است که در جاهایی که تراکم افراد متمولتر بود، این اتفاقات رخ میداد. برخلاف اوایل انقلاب که صداها از جاهای دیگر و مناطق مستضعفتر به گوش میرسید. جالب است که بعد از مدتی این کار متوقف میشود و دلیل این توقف است که در جمعهای خصوصیشان میگویند که اگر ما به الله اکبر اعتقاد داشتیم که دیگر با نظام درگیر نمیشدیم. مشکل ما با همین اللهاکبر گفتنها بوده است و حالا مارا مجبور میکنید که این کار را انجام بدهیم. این گونه این کار لغو شد.
صدری نیا گفت: در یکی از فیلمها هم این موضوع را داریم. عدهای در حال الله اکبر گفتن هستند. در این میان یک نفر اعتراض میکند و میگوید که الله اکبر شعار خودشان است و ما باید شعار دیگری بدهیم.
عاشورا 88 حق و باطل را بدون پرده در معرض نگاه قرار داد/ نادمین در 9 دی آمدند
صفار هرندی بیان داشت: به نظرم این افراد فروپاشیدند. حتما اینگونه است که بخشی از کسانی که در وقایع روز عاشورا حضور داشتند، در روز 9 دی آمدند و تابلوی ندامت بر دست گرفتند، بعضیهای دیگر نیز رویشان نمیشد که بگویند من همانی هستم که در روز عاشورا آمده بودم. همین الان هم کسانی که دوست ندارند راجع به این موضوع صحبت کنند، به این دلیل است که دوست ندارند بگویند در اتفاقات آن ایام نقش داشتند. اکنون هم واقعا نادم هستند و از خود میپرسند که چرا فلان روز حضور داشتم، با افرادی همراه شدم که نسبتی با اعتقادات من نداشتند. اهمیت عاشورا و آن وقایع در این است که همانند عاشورای سال 61 که نقطه مصاف همهی حق در برابر همه باطل است، عاشورای سال 88 هم در قصه فتنه این نقش را بازی کرد. بدین معنی که حق و باطل را بدون پرده در معرض نگاه قرار داد و کسانی که فکر میکردند که اشتباه کردند و متضرر شدند، همه شان در روز 9 دی آمدند. تعبیر من این بود که آن افراد آمدند تا یک عکس یادگاری بگیرند و برای روز قیامت در پیش خود نگه دارند. در برابر خداوند بگویند که اگر ما متهم به سکوت هستیم، اگر متهم به همراهی آن عده در مقطعی خاص هستیم و اگر متهم به این هستیم که کار درست را در وقت درستش انجام ندادهایم، خداوند بدان که ما برای تلافی آن ماجرا و اشتباهات در روز 9 دی آمدیم. ما در این جبهه تعریف میشویم و متعلق به آن جبهه نیستیم. از این جهت 9 دی بسیار مهم است.
تا زمانی که دیر نشده و روایتهای مردمی وجود دارد، باید حقیقت بیان شود
علی صدرینیا در پاسخ به سوالی مبنی بر این که چرا به سال 88 بازگشته است در حالی که عدهای میگویند باید از 88 عبور کنیم و به جلو نگاه کنیم، گفت: بیشتر، کسانی میگویند در مورد 88 صحبت نکنیم که خودشان به نوع دیگری صحبت میکنند و بازار شبهات آن را داغ نگه داشتند. در همین قصه روز عاشورای سال 88 ، به رسانههای آن طرفی دقت کنید. میبینید که در سالگرد این روز، قضیه را برعکس میکنند و روایت را جور دیگر جلوه میدهند. سعی میکنند که این روز را به نوعی دیگر نمایش بدهند. به همین دلیل بسیار مهم است که تا زمانی که دیر نشده و ذهنها آن ماجرا را فراموش نکرده است و روایتهای مردمی وجود دارد، بیایند و روایتها را بیان کنند تا حقیقت بماند و در آینده تاریخ قضاوت کند.
فتنه 88 فرصتهای بزرگ اقتصادی کشور را هلاک کرد/ خیانت بزرگ، تصویر واژگونی بود که جریان فتنهگر از نظام ما به بیرون مخابره کرد
صفار هرندی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که مستند راجع به 88 چه ویژگیهایی باید داشته باشد که بتواند اثر بهتری نسبت به دیگر فیلمهای ساخته شده در این حوزه باشد، گفت: باید یک نکته کلی را بگویم. باید تاریخ را بازگویی کرد. نه برای انتقام گرفتن از کسانی که ما ازشان ناراحت هستیم. بازگویی وقایع تاریخی برای عبرتگرفتن وقایع آینده است. بدین معنی که میخواهیم در یک جریان جدید فتنه را کور بکنیم و نگذاریم شکل بگیرد. جنگ جهانی دوم پیش از آغاز دهه 50 میلادی یعنی سال 48 تمام شده است و 70 سال از آن ماجرا میگذرد اما میبینید که هنوز هم راجع به آن ماجرا فیلم میسازند. چرا که میگویند ما چنان زخمی از نازیسم و فاشیسم خوردیم که باید حالاحالا با روایتهای مختلف کار بسازیم. به نظرم آنان خوب کار میکنند. روایت دهه 60 آنان با روایت پس از سال 2000 از این جنگ جهانی بسیار تفاوت دارد. میگویم که در فضایی که جامعهی ما متاثر از مشکلات مختلف معیشت در روزمره خود است و با ناکامیهای زیادی در زمینه شغل و مسکن و ... مواجه است، به دنبال متهم برای این موضوع میگردد. به نظر من یکبار بیاییم و ماجرای سال 88 را از این منظر بررسی کنیم که ضرباتی که آن موضوع به اقتصاد کشور وارد نمود، چه قدر است. منظورم چند پمپ بنزین یا خودپرداز و سطل آشغال نیست. فرصتهای بزرگ اقتصادی کشور در آن ماجرا هلاک شد. آنجا بود که آنان به خارجیها فهماندند که در ایران سرمایهگذاری نکنید چرا که اینجا آرامش ندارد. این موضوع در حالی است که تا یک ماه قبل از انتخابات، تلاش میکردند که بیایند و در اینجا سرمایهگذاری کنند. حتی قرار داشتند که در زمینهی هستهای امتیازات بزرگ بدهند تا برای خودشان جاپا بازکنند. بعد از این قضیه بود که با خود گفتند که به ایران نروید. من معتقدم خیانت بزرگ، تصویر واژگونی بود که جریان فتنهگر از نظام ما به بیرون مخابره کرد. البته آن کسانی که با آن طرف هماهنگ شده بودند، وفاداری خود را به آنان نشان دادند. ماموریت داشتند تا این کار را انجام بدهند. این آدمهای توهمزده که با آنان همراه شده بودند، باید به این فکر کنند که چرا این اتفاق با همراهی دست ما رخ داد. تصاویری را با موضوع فتنه از صدا و سیما دیدم که بسیار زیبا بود. در حال آتش زدن، شکستن و تخریب کردن هستند اما یک بانوی مسن ایستاده است و دارد گریه میکند. حجاب کاملی ندارد و چادری هم نیست. میگوید که چرا این کار را میکنند. مملکت ما داشت پیشرفت میکرد و جلو میرفتیم. به نظرم آن کسانی که اسباب این فتنه را ایجاد کردند از خود بپرسند که چرا عامل این فتنه شدیم؟
روایت سعید جلیلی از تمایل سولانا برای حضور در ایران و مذاکرات هستهای یک ماه پیش از انتخابات
این روایت را قبلا در بعضی برنامههای تلویزیونی نقل کردهام. آقای دکتر جلیلی که در آن زمان پرونده هستهای را در دست داشتند میگفتند که قبل از انتخابات آقای سولانا اصرار داشتند که به ایران بیاید و میگفت که پیشنهادهای جدیدی دارم. به او گفتیم که ما در ایام انتخابات هستیم و سرمان شلوغ است. برای بعد از انتخابات باشد اما بعد از انتخابات به ایران نیامد. ما سراغش را گرفتیم که کجا هستند اما در جواب گفتند که شما فعلا اوضاعتان آشفته است. در حقیقت باید یک وجوه پنهان از این قضیه را پیدا کنیم و راجع به آن حرف بزنیم.
مقایسهی ماجرای 88 با جنگ سوریه از زبان یک دانشجوی سوری
علی صدرینیا در بخش پایانی صحبتهای خود دربارهی امتداد مستندسازی تاریخی گفت: انشاالله ادامه خواهد داشت. آن چیزی که مهم است، استفاده از این فرم جذاب برای خیلی از حرفهای بزرگی که قبلا بیان نشده است. مثل تاریخ انقلاب و موضوعات دیگر که میتوان حرفهای بزرگ را در این قالب زد. خاطرم هست که با یکی از دانشجویان سوری که در ایران تحصیل میکرد و فضای سال 88 و سوریه را دیده بود صحبت میکردم. او میگفت همان فضایی که در سال 88 در ایران رخ داد و موفق نشد، برای ما رخ داد و کشور ما را در اینهمه سال درگیر کرد. به نظرم این روایتها اهمیت دارد. ما سعی کردیم پایان مستندمان را هم به همین جهت ببریم. به سمت سرنوشت آن آدمهایی که نقش بازی میکنند. میتوان دید آن آدمی که میگوید نه غزه، نه لبنان چه سرنوشتی دارد و کسی که میگوید هم غزه، هم لبنان و هم ایران چه سرنوشتی دارند و به شهادت رسیدند. به نظرم این پایانبندی برای این بود که سرنوشت آن آدمهای گذشته را هم یادآور شویم تا بگوییم که کدامشان راست میگفتند و کدامشان راست نمیگفتند.
به گزارش تسنیم حضور جریانات مختلف با انگیزهها متفاوت در فتنه 88، آن را پیچیده میکند/ ماجرای افرادی که میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند
در ابتدای این نشست صفار هرندی صحبت کرد و دربارهی اتفاقاتی که در سال 88 رخ داد گفت: داستان آن روزها چند نقش آفرین دارد که باید آنان را جداگانه شناخت. یکی از آنها مردمی هستند که در کف خیابان بودند. تعدادشان هم کم و زیاد داشت. بعضی روزها بود که چند صد هزار نفر به خیابانها میآمدند و روزهایی هم رسید که هر چه قدر تلاش کردند تا مردم بیایند، 3-4 هزار نفر بیشتر نیامدند. اگر بخواهیم برای آن جمعیتی که به خیابانها آمده بودند، توصیفی ارائه کنیم، باید بگوییم کسانی که اسیر این توهم و خیال بودند که رایشان ضایع شده و دزدیده شده است. یک گروه کسانی هستند که با انگیزهی ورود به عرصهی رقابت انتخاباتی وارد شدند. خود اشخاص مثل احمدی نژاد و موسوی و ... که هدف داشتند آن کرسی را اشغال کنند و در راس امور اجرایی کشور بنشینند. حالا این که در دلشان هدف نجات کشور، خدمت و ... داشتند را ما خبر نداریم. این هم یک خواسته است و افرادی با این گرایش در صحنه حاضر میشوند. همچنین جماعت دیگری هستند که از بیرون نظام و انقلاب نقشآفرینی میکنند. این افراد دغدغهی مسائل درونی ما را ندارند. چه ضد انقلاب، آمریکاییها و ... آنها نمیتوانند رئیس جمهور ایران بشوند بلکه برنامهشان بر هم زدن اوضاع کشور است آنان میخواهند انتقام بیش از 30 سال ناکامیهایشان را از انقلاب بگیرند و ضربههایی را که متحمل شدند میخواهند در اینجا تلافی کنند. در حاشیه نیز گروههای جانبی وجود دارند. افرادی که از نظام دل خوشی ندارند و این داستان را یک فرصت میدانند که وارد شوند. برای مثال مخالفینی که به قول خودشان در هیچ انتخاباتی شرکت نکردند اما در این انتخابات وارد میشوند تا از حق شهروندی خود استفاده کنند. اینها پدیدههایی هستند. همچنین افرادی که از موضع وفاداری به نظام وارد میشوند. برای مثال کسانی که حضور در پای صندوق انتخابات برایشان سخت است اما در اینجا احساس میکنند که یک هماوردی عجیبی ایجاد شده است و آنان نیز باید وارد عرصه شوند. بنابراین نمیتوان نقشآفرینان را در یک جمله بیان کرد. هر کدام از اینان انگیزهها و ارادههای متفاوتی دارندو حال چه میشود که فتنه به وجود میآید؟ فتنه یعنی محیط غبارآلودی که تشخیص حق و باطل و سره و ناسره کمی سخت میشود. نه این که میسر نیست بلکه سخت میشود. حضور جریانات مختلف با انگیزههای متفاوت این صحنه را پیچیده میکند و برای افرادی که دقیق نیستند توهم ایجاد میشود.
توهین به امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا و ثبت آن به نام مردم، علت حضور گسترده همان جماعت در 9 دی بود
وی دربارهی این مستند گفت: این فیلم برشی یک روزه از 8 ماه اتفاقاتی است که هر کدام از آنها یک داستان دارد. باید آن را به عنوان یک روز در روایتگری خود موفق بدانیم. تصور میکنم که اگر کسی در ماجرای عاشورای آن سال قرار نگرفته باشد و اطلاعات عینی از آن نداشته باشد، وقتی فیلم را میبیند احساس میکند که آگاه شده است و متوجه میشود که چه اتفاقاتی رخ داده است. شاید برایش عجیب باشد که مگر کسانی هستند که بیایند و در روز عاشورا چنین کارهایی بکنند؟ اما این واقعیت دارد و این اتفاق در آن روز رخ داده است. اگر بخواهم در همینجا شتابزده نتیجه بگیرم، باید بگویم که علت حضور گستردهی مردم در 9 دی ماه این است که وقتی باخبر میشوند که یک اتفاقاتی در روز عاشورا رخ داده است که اکنون به نامشان در حال ثبتشدن است و متهم به این هستند که در شهرشان در روز عاشورا به امام حسین (علیهالسلام) توهین شده است، یک کاری میکنند که مشابه ندارد. تعبیر من از این روز، مانند عاشورای سال 1357 است.
علی صدری نیا دربارهی ساخت این مستند پس از 8 سال از رخداد ماجرا و تعدد آثار در این حوزه گفت: ما در سال 88 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران بودیم و آقای صفار دانشگاه به دانشگاه میرفتند و صحبت میکردند. برشی که ما از ماجرای عاشورا روایت کردیم و این که چرا نیامدیم قبل آن را بگوییم از روی تعمد بود. ما به دنبال این بودیم که یک صبح تا ظهر عاشورای 88 را در مستند بگوییم. یکی دوبار در فیلم جملاتی را گفتیم که در این ماه این اتفاقات رخ داده است و به اینجا رسیدیم. این روز مهمترین و سرنوشتساز ترین روز است که همه چیز مشخص است. شاید در روزهای قبل از آن از انتخابات به بعد، با یک شیبی اتفاقات رخ میدهد. شاید در ابتدا درصد زیادی از کسانی که رای دادند، این شبهه برایشان ایجاد شده باشد. آنان مردم هستند و اعتراض میکنند. این سوال در ذهنشان ایجاد شده است که این اتفاق رخ داده است یا خیر. اما کم کم میبینیم که فاصله ایجاد میشود و در روزهای مختلف در این 8 ماه دیگر بین مردم و جماعت روز عاشورا فاصلهگذاری شده است. بنابراین روز عاشورا روز خاصی است چرا که آدمهایی که این روز بیرون آمدند، مختصات جداگانهای دارند.
عاشورای 88 برنامهریزی شده بود/ خشم مردم از اتفاقات آن روز، 9 دی را رقم زد
وی ادامه داد: مختصات آدمهای این روز خاص هم فرق دارد. نسبت به روزهای گذشته کمتر هستند اما ویژگیها و بروزشان و اتفاقاتی که رقم میزنند، متفاوتتر از روزهای قبلی است. شاید کسانی که در روزهای ابتدایی آمدند و اعتراض کردند، در روز عاشورا به عزاداران اهانت و تعرض نکنند اما در این روز میبینیم که یک سری افراد خاص اتفاقات خاصی را رقم میزنند و به نوعی برنامهریزی خاصی برای آن شده است. به همین دلیل این روز، بسیار مهم است. علاوه بر این، این روز مقدمهای برای 9 دی میشود که این ماجرا توسط مردم پس زده شده و جمع شود. در اینجا دیگر اینگونه نیست که کسی طرفدار فلان کاندیدا باشد بلکه عزم ملی رخ میدهد. تلاش ما این بود که این اتفاق رخ بدهد و تلاش کردیم تا افراد مختلف از سیاسیون تا افراد عادیتر صحبت کنند. با افراد زیادی صحبت کردیم اما بعضیهایشان قبول نمیکردند که بیایند. علاوه بر این، چون این اتفاق چند سالی است که ازش گذشته است، مقاومت میکردند تا صحبت نکنند. تلاش کردیم تا اتفاقاتی را که از زبان متفاوتی روایت میشود را در خود مستند بیاوریم و بگوییم که در چه فرآیندی این اتفاق رخ داده است. ساخت مستند و پیش تولید آن حدود 1-2 سال طول کشید. 1-2 ماه پیش تولید داشتیم و زمان تولید آن قریب به یک سال و چندماه به طول انجامید.
کسانی که از روی احتیاط میخواستند دامنشان را به ماجرای فتنه آلوده نکنند، مجبور شدند که در 9 دی همراهی نشان بدهند
صفار هرندی در بخش دوم صحبت های خود به اتفاقات 9 دی پرداخت و گفت: شاید بتوان در مورد این روز این تعبیر را به کار برد که حجت و برهان قاطع بود. بنابراین کسانی که تا آن روز سکوت کرده بودند و از روی محافظهکاری و احتیاط میخواستند که دامنشان را به این ماجرا آلوده نکنند، در آنجا مجبور شدند که همراهی نشان بدهند.
9 دی محصول انباشت عواطف و احساسات ضربهخورده مردم متدین و انقلابی در طول 8 ماه گذشته بود/ چاشنی این انفجار اتفاقات روز عاشورا بود
وی ادامه داد: در حقیقت حضور مردم آنچنان قاطع بود که نمیشد با آن همراه نشد. اما چرا مردم این گونه آمدند؟ در پاسخ به این سوال دو تعبیر را میتوانم به کار ببرم. یکی این که آن حضور محصول انباشت عواطف و احساسات ضربهخورده مردم متدین و انقلابی در طول این 8 ماه بود. اینها در 8 ماه گذشتهاش متراکم شد و 9 دی نقطه انفجار آن است. چاشنی که این انفجار را صورت میدهد، وقایع روز عاشورا است.
توصیهی رهبر انقلاب به میرحسین موسوی/ جماعت تدارکدهندهی اغتشاش برای نتایج کارشان احساس مسئولیت نمیکردند
بعید نمیدانم کسانی در آن روز با این خیال که میرویم عزاداری میکنیم و شعارمان را هم میدهیم، آمده باشند. این که چه تعداد از آن افراد این قبیل افراد بودند را نمیدانم اما به اسم کسانی را میشناسم که نگاهشان این بود که حرمت عاشورا را نگه میدارند. مشکل از کجاست؟ مشکل در همان نقطهای است که رهبر معظم انقلاب به آقای موسوی در روز دوم و سوم شروع ماجرا میگویند که «حالا که مردم را به خیابانها فراخوان میکنید، میتوانید بعدا آن را جمع کنید». مشکل بزرگ این جماعتی که تدارک دهندهی این قضایا بودند این بود که برای نتایج کار احساس مسئولیت نمیکردند. نتایج این بود که وقتی محیط ازدحام را ایجاد میکنید، همه چیز با هم قاطی میشود. برای مثال من از شاهدان عینی شنیدم که کسی که به پرچم امام حسین تعرض میکرد، این جمله را میگفت که حسینتان هم نمیتواند کاری کند. یا در صحنهای دیگر برای من نقل میکردند که در جایی نذری پخش میشد،آنان این نذری را میگرفتند و به سمت جریان مقابلشان پرتاب میکردند. من میگویم که این آدم نمیتواند همان کسی باشد که در روز قبل در مراسم عزاداری حسینی دیدهاید. او بیگانه با این جریان است. این افراد کم نبودند. وقتی مردم دیدند که ماجرا به این شکل درآمده است، برای همدیگر نقل کردند و بخشی دیگر هم تصاویری بود که از صدا و سیما به مردم رسید.
اگر کار جامعی راجع به اتفاقات دهه 60 ساخته میشد، امروز نمیگفتند که جای جلاد و شهید عوض نشود
علی صدرینیا دربارهی نسل جوانی که امروز با موضوع فتنهی 88 روبهرو میشوند، گفت: به نظرم یکی از نکات مهمی که مبتلا به تاریخ انقلاب و نسل جدید است این است که خیلی از اتفاقات تاریخ انقلاب گفته نمیشود و در مورد آن کار ساخته نمیشود. همین موضوع باعث اتفاقاتی میشود که امسال شاهد آن بودیم و آن هم این بود که نسل دهه60 میگفتند که جای جلاد و شهید عوض نشود. در صورتی که اگر کار جامعی در مورد اتفاقات آن سالها ساخته میشد و روایتی خوب به افکار عمومی و نسل جدید عرضه میشد، این اتفاق دیگر رخ نمیداد. این ماجرا در برهههای مختلف هم ادامه دارد و اکنون هم کسانی که دانشجویان دانشگاههای ما هستند، خیلی درک درستی از اتفاقات سال 88 ندارند. وقتی با آنان صحبت میکنیم، نمیدانند که ماجرا چه بود و چه جزئیاتی داشت. این موضوع در حالی است که فقط 8 سال از آن گذشته است. همچنین مسئولینی که در بطن ماجراها بودند، بسیاری از اتفاقات آن روز را فراموش کردند. این نگفتنها باعث شده است که آنان نیز بسیاری از جزئیات ماجرا را فراموش کنند.
ماجرای حضور صفارهرندی در دانشگاه کرمان؛ اغتشاشی که در پایان تبدیل به صلح شد
صفار هرندی در بخش دیگر از صحبتهای خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اعتراضات جوانان و دانشجویان در آن ایام گفت: جوانان معترض در آن ایام را میتوان دستهبندی نمود. من خودم بارها تجربه کردم. در آن روزها این فرصت را داشتم که به دانشگاهها بروم و پاسخگوی اعتراضات جوانان باشم. البته علاقهمند به این کار بودم. این حرف را همیشه از مقام معظم رهبری به یاد دارم که میفرمودند، قلب جوان برای پذیرش حق مستعدتر است. معتقد بودم که اگر تصویر واقعی این قضایا برایشان روشن شود، حتما قضاوتهایشان متفاوت خواهد بود. من آثار این موضوع را در بعضی جلسات دیدم. خاطرم هست که به دانشگاه کرمان رفته بودیم. در ابتدای جلسه، فضا 70 در برابر 30 به ضرر من بود اما آخر جلسه معکوس شده بود. جلسه 2 ساعت بود، پر هیاهو و پر هیجان بود. در بخشهایی از جلسه، عدهای میخواستند که دیگر جلسه ادامه پیدا نکند. این گونه نبود که بخواهند حرفی بزنند بلکه میخواستند که تریبون کار خود را بکند. حرفهایی در میان آن هیاهوها گفته شد که کمکم متوجه شدم فضای جلسه در حال عوض شدن است و تعداد کسانی که کف میزدند بیشتر و بیشتر میشد. در این میان، آن جمعیت مخالف بیرون رفتند و دیگر نتوانستند جلسه را تحمل کنند. برای من معلوم شد کسانی که درآنجا اعتراض میکردند، موجی را همراهی میکردند که وقتی متوجه شدند آن موج سرمنشا غلطی دارد، نظرشان عوض شد.
اغتشاشات سال 88، اصل نظام را هدف گرفته بود/ ردپای جریانی را میدیدیم که آمده بود تا نگذارد حرف حق شنیده بشود
وی دربارهی اعتراضات دانشجویان در آن ایام گفت: تردیدی نمیتوان داشت که در محیط ازدحام اتفاقاتی رخ میدهد که در دست شما نیست. همین الان بگویید اینجا آتش گرفته است، همه به سمت درب خروجی فرار میکنند و در این میان افراد مختلف رفتارهایی را نشان میدهند که خودمان بعدا از انجام آن خجالت میکشیم. در آن فضا این اتفاق رخ داده بود که بعضیها تابع آن جوی که فراگیر شده بود، حرفهایی میزدند. بعضیهایشان جنس این قضایا نبودند. مثلا میگفت رای من کو؟ در حالی که مشخص میشد که اصلا رای نداده است. خود این فرد به من گفت. گفت من اصلا رای ندادم. به او گفتم پس اینجا چهکار میکنی؟ ازش پرسیدم که برای احقاق حقت آمدهای؟ گفت نه. مسالهی ما چیز دیگری است. مقام معظم رهبری فرمودند که در این اغتشاشات، اصل نظام هدف گرفته شده است. انتخابات بهانه است. در مجامع مختلف از جمله جلسات دانشگاهی، ردپای جریانی را میدیدیم که آمده است تا نگذارد حرف حق شنیده بشود. لذا جلسه را برهم میزند. نه این که صحبت معقول و منطقی و در عین حال خشنی را انجام بدهد بلکه تلاش میکرد تا در آنجا حرف زده شود. ما هم این موارد را میفهمیدیم و صدایمان را بلندتر میکردیم. آن قدر بلند کردیم تا صدای ما بر صدای او غلبه پیدا کند و مخاطب حرف ما را بشنود. این افراد غریبه بودند. این افراد میآمدند و میدان را به دست میگرفتند و بقیه را دنبال خود میبردند. مسالهی اصلی هم همین است. اکنون هم این موضوع وجود دارد. من میگویم که استعداد فتنه در جامعه هست. مادامی که جریان بیرونی که انگیزههایش برای ضدیت با نظام ثابت است اراده کند که از میان ما یارگیری کند و کسانی باشند که به او کولی بدهند، فتنه پیش میآید. نه او به تنهایی میتواند بیاید و اینجا فته راه بیندازد و نه آن عنصر داخلی پشتوانهی آنچنانی از جمله سرویس رسانهای برای انجام کار خواهد داشت. در حقیقت گرهخوردن این افراد است که فتنه را به وجود میآورد.
خیلی از افرادی که در روز عاشورا حضور داشتند، در 9 دی قانع شدند/ دل دیدن خیلی از فیلمهای منتشر شده در سال 88 را نداشتم
علی صدری نیا دربارهی تصاویر استفاده شده در مستند و واقعی بودن آن گفت: بعضی از تصاویر در کار آمده است و بعضیها به دلیل محدودیت زمان و ... نیامده است. برای مثال تصویری بود که در آن عدهای به یک ساختمان سنگ و چوب و ... میزنند. خانمی در کنار دوربین ایستاده است و میگوید بچهها ما اغتشاشگر نیستیم، ما ادم هستیم. این دقیق دیالوگ او است. این فیلم موجود و قابل انتشار است. این فیلم نشان میدهد که بعضیها هستند که برای نیت عزاداری آمدند و یا حتی اعتراض دارند اما اینان در فضای غبارآلود و فضایی که جماعت دست گرفتند، گم هستند و خودشان هم ماندند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در صحنهای دیگر هم همین است. میبینید که عدهای یک نفر را به قصد کشت میزنند. در اینجا کسانی هستند که میگویند بکش و عدهای دیگر میگویند نکش. در حقیقت میبینید که این تفاوت وجود دارد اما قاطبه کسی است که میخواهد طرف مقابل را بکشد. من بعید نمیدانم خیلی از افرادی که در روز عاشورا حضور داشتند، در 9 دی قانع شدند. بعضی از فیلمهایی که آن زمان منتشر میشد را تعمدا نگاه نمیکردم. نمیتوانستم نگاه کنم. مثلا میگفتند که فیلمی از لخت کردن فلان مامور آمده است اما من دل دیدن آن را نداشتم. به واسطهی تدوین، اولین بار چنین صحنههای پر تنش را دیدم و بعد از دیدن آن دیگر نتوانستم به کار ادامه بدهم چرا که حال آدم از این صحنههای عجیب و غریب کامل به هم میریزد و میمانم که چگونه در آن صحنه این اتفاق رقم میخورد و چه دستی پشت کار است. آن صحنه به خوبی نشان میدهد. میبینید که آن افراد از جنس آدم معترض نیستند. آن افراد هدفدار بیرون آمدند و میخواهد کاری را رقم بزند.
دکتر روحالامینی یکی از قهرمانان این مستند است/ اتفاقی که برای او رخ داد میتواند بزرگترین امتحان برای یک نفر باشد
او بیان داشت: یکی از مواردی که تاکید داشتیم در مستند نشان بدهیم این بود که دو مسیر متفاوتی که میتوان رفت و در این 8 سال بعضیها رفتند، را نشان بدهیم. یکی از این مسیرها، مسیر پر هیجان و التهابی است که عاقبتش را میبینیم و تبعات آن را برای کشور مشاهده میکنیم. مسیر دیگر نیز مسیر قهرمانهایی است که در مستند نیز با آنان مواجه میشویم. برای مثال، به نظرم آقای دکتر روحالامینی قهرمان این مستند است. و به خاطر نوع رفتارشان و مدل برخوردشان این ویژگی را پیدا کردند. این اتفاقی که برای ایشان رخ میدهد، اتفاق کمی نیست و میتواند بزرگترین امتحان یک نفر باشد و او را در لبه پرتگاه قرار بدهد.
بسیاری از افرادی که خیمه امام حسین را در عزاداری عاشورا آتش زدند، ناراحت رایشان نبودند، برای انتقامجویی از نظام آمده بودند
صفار هرندی در مورد این موضوع گفت: در اینجا از مقایسهی دو انگیزه صحبت میکنیم. انگیزهی کسی که میگوید برای احقاق حق خود در رایگیری آمدم اما عزاداری امام حسین (علیهالسلام) را سنگ باران میکند. در مقابل کسی که فرزندش کشته شده است. این موضوع خیلی بالاتر از آن رای است. فرزند او کشته شده است اما او دیگر حاضر نیست که بیاید و خیمه امام حسین را به اتش بکشد، حاضر نیست که هم نوا با کسانی بشود که اصول و آرمان اعتقادی او را به چالش کشیدند. در این جا مهم است که بدانیم که آن آدمهایی که در صحنه حاضر هستند، مسالهشان به انتخابات ربطی نداشت. ربطی به اتفاقات سال 88 ندارد. اینها همان کینههایی است که انباشته شده و میخواهند انتقام همهی آنها را بگیرند. کم نبودند افرادی که آن روزها برای این انتقام جویی آمده بودند. در همان روزهای اوایل آشوب میگفتند که ما بر پشتبامها میرویم و اذان میگوییم. این موضوع کاریکاتوری از عمل انقلابی مردم ما در آستانهی انقلاب بود. جالب است که در جاهایی که تراکم افراد متمولتر بود، این اتفاقات رخ میداد. برخلاف اوایل انقلاب که صداها از جاهای دیگر و مناطق مستضعفتر به گوش میرسید. جالب است که بعد از مدتی این کار متوقف میشود و دلیل این توقف است که در جمعهای خصوصیشان میگویند که اگر ما به الله اکبر اعتقاد داشتیم که دیگر با نظام درگیر نمیشدیم. مشکل ما با همین اللهاکبر گفتنها بوده است و حالا مارا مجبور میکنید که این کار را انجام بدهیم. این گونه این کار لغو شد.
صدری نیا گفت: در یکی از فیلمها هم این موضوع را داریم. عدهای در حال الله اکبر گفتن هستند. در این میان یک نفر اعتراض میکند و میگوید که الله اکبر شعار خودشان است و ما باید شعار دیگری بدهیم.
عاشورا 88 حق و باطل را بدون پرده در معرض نگاه قرار داد/ نادمین در 9 دی آمدند
صفار هرندی بیان داشت: به نظرم این افراد فروپاشیدند. حتما اینگونه است که بخشی از کسانی که در وقایع روز عاشورا حضور داشتند، در روز 9 دی آمدند و تابلوی ندامت بر دست گرفتند، بعضیهای دیگر نیز رویشان نمیشد که بگویند من همانی هستم که در روز عاشورا آمده بودم. همین الان هم کسانی که دوست ندارند راجع به این موضوع صحبت کنند، به این دلیل است که دوست ندارند بگویند در اتفاقات آن ایام نقش داشتند. اکنون هم واقعا نادم هستند و از خود میپرسند که چرا فلان روز حضور داشتم، با افرادی همراه شدم که نسبتی با اعتقادات من نداشتند. اهمیت عاشورا و آن وقایع در این است که همانند عاشورای سال 61 که نقطه مصاف همهی حق در برابر همه باطل است، عاشورای سال 88 هم در قصه فتنه این نقش را بازی کرد. بدین معنی که حق و باطل را بدون پرده در معرض نگاه قرار داد و کسانی که فکر میکردند که اشتباه کردند و متضرر شدند، همه شان در روز 9 دی آمدند. تعبیر من این بود که آن افراد آمدند تا یک عکس یادگاری بگیرند و برای روز قیامت در پیش خود نگه دارند. در برابر خداوند بگویند که اگر ما متهم به سکوت هستیم، اگر متهم به همراهی آن عده در مقطعی خاص هستیم و اگر متهم به این هستیم که کار درست را در وقت درستش انجام ندادهایم، خداوند بدان که ما برای تلافی آن ماجرا و اشتباهات در روز 9 دی آمدیم. ما در این جبهه تعریف میشویم و متعلق به آن جبهه نیستیم. از این جهت 9 دی بسیار مهم است.
تا زمانی که دیر نشده و روایتهای مردمی وجود دارد، باید حقیقت بیان شود
علی صدرینیا در پاسخ به سوالی مبنی بر این که چرا به سال 88 بازگشته است در حالی که عدهای میگویند باید از 88 عبور کنیم و به جلو نگاه کنیم، گفت: بیشتر، کسانی میگویند در مورد 88 صحبت نکنیم که خودشان به نوع دیگری صحبت میکنند و بازار شبهات آن را داغ نگه داشتند. در همین قصه روز عاشورای سال 88 ، به رسانههای آن طرفی دقت کنید. میبینید که در سالگرد این روز، قضیه را برعکس میکنند و روایت را جور دیگر جلوه میدهند. سعی میکنند که این روز را به نوعی دیگر نمایش بدهند. به همین دلیل بسیار مهم است که تا زمانی که دیر نشده و ذهنها آن ماجرا را فراموش نکرده است و روایتهای مردمی وجود دارد، بیایند و روایتها را بیان کنند تا حقیقت بماند و در آینده تاریخ قضاوت کند.
فتنه 88 فرصتهای بزرگ اقتصادی کشور را هلاک کرد/ خیانت بزرگ، تصویر واژگونی بود که جریان فتنهگر از نظام ما به بیرون مخابره کرد
صفار هرندی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که مستند راجع به 88 چه ویژگیهایی باید داشته باشد که بتواند اثر بهتری نسبت به دیگر فیلمهای ساخته شده در این حوزه باشد، گفت: باید یک نکته کلی را بگویم. باید تاریخ را بازگویی کرد. نه برای انتقام گرفتن از کسانی که ما ازشان ناراحت هستیم. بازگویی وقایع تاریخی برای عبرتگرفتن وقایع آینده است. بدین معنی که میخواهیم در یک جریان جدید فتنه را کور بکنیم و نگذاریم شکل بگیرد. جنگ جهانی دوم پیش از آغاز دهه 50 میلادی یعنی سال 48 تمام شده است و 70 سال از آن ماجرا میگذرد اما میبینید که هنوز هم راجع به آن ماجرا فیلم میسازند. چرا که میگویند ما چنان زخمی از نازیسم و فاشیسم خوردیم که باید حالاحالا با روایتهای مختلف کار بسازیم. به نظرم آنان خوب کار میکنند. روایت دهه 60 آنان با روایت پس از سال 2000 از این جنگ جهانی بسیار تفاوت دارد. میگویم که در فضایی که جامعهی ما متاثر از مشکلات مختلف معیشت در روزمره خود است و با ناکامیهای زیادی در زمینه شغل و مسکن و ... مواجه است، به دنبال متهم برای این موضوع میگردد. به نظر من یکبار بیاییم و ماجرای سال 88 را از این منظر بررسی کنیم که ضرباتی که آن موضوع به اقتصاد کشور وارد نمود، چه قدر است. منظورم چند پمپ بنزین یا خودپرداز و سطل آشغال نیست. فرصتهای بزرگ اقتصادی کشور در آن ماجرا هلاک شد. آنجا بود که آنان به خارجیها فهماندند که در ایران سرمایهگذاری نکنید چرا که اینجا آرامش ندارد. این موضوع در حالی است که تا یک ماه قبل از انتخابات، تلاش میکردند که بیایند و در اینجا سرمایهگذاری کنند. حتی قرار داشتند که در زمینهی هستهای امتیازات بزرگ بدهند تا برای خودشان جاپا بازکنند. بعد از این قضیه بود که با خود گفتند که به ایران نروید. من معتقدم خیانت بزرگ، تصویر واژگونی بود که جریان فتنهگر از نظام ما به بیرون مخابره کرد. البته آن کسانی که با آن طرف هماهنگ شده بودند، وفاداری خود را به آنان نشان دادند. ماموریت داشتند تا این کار را انجام بدهند. این آدمهای توهمزده که با آنان همراه شده بودند، باید به این فکر کنند که چرا این اتفاق با همراهی دست ما رخ داد. تصاویری را با موضوع فتنه از صدا و سیما دیدم که بسیار زیبا بود. در حال آتش زدن، شکستن و تخریب کردن هستند اما یک بانوی مسن ایستاده است و دارد گریه میکند. حجاب کاملی ندارد و چادری هم نیست. میگوید که چرا این کار را میکنند. مملکت ما داشت پیشرفت میکرد و جلو میرفتیم. به نظرم آن کسانی که اسباب این فتنه را ایجاد کردند از خود بپرسند که چرا عامل این فتنه شدیم؟
روایت سعید جلیلی از تمایل سولانا برای حضور در ایران و مذاکرات هستهای یک ماه پیش از انتخابات
این روایت را قبلا در بعضی برنامههای تلویزیونی نقل کردهام. آقای دکتر جلیلی که در آن زمان پرونده هستهای را در دست داشتند میگفتند که قبل از انتخابات آقای سولانا اصرار داشتند که به ایران بیاید و میگفت که پیشنهادهای جدیدی دارم. به او گفتیم که ما در ایام انتخابات هستیم و سرمان شلوغ است. برای بعد از انتخابات باشد اما بعد از انتخابات به ایران نیامد. ما سراغش را گرفتیم که کجا هستند اما در جواب گفتند که شما فعلا اوضاعتان آشفته است. در حقیقت باید یک وجوه پنهان از این قضیه را پیدا کنیم و راجع به آن حرف بزنیم.
مقایسهی ماجرای 88 با جنگ سوریه از زبان یک دانشجوی سوری
علی صدرینیا در بخش پایانی صحبتهای خود دربارهی امتداد مستندسازی تاریخی گفت: انشاالله ادامه خواهد داشت. آن چیزی که مهم است، استفاده از این فرم جذاب برای خیلی از حرفهای بزرگی که قبلا بیان نشده است. مثل تاریخ انقلاب و موضوعات دیگر که میتوان حرفهای بزرگ را در این قالب زد. خاطرم هست که با یکی از دانشجویان سوری که در ایران تحصیل میکرد و فضای سال 88 و سوریه را دیده بود صحبت میکردم. او میگفت همان فضایی که در سال 88 در ایران رخ داد و موفق نشد، برای ما رخ داد و کشور ما را در اینهمه سال درگیر کرد. به نظرم این روایتها اهمیت دارد. ما سعی کردیم پایان مستندمان را هم به همین جهت ببریم. به سمت سرنوشت آن آدمهایی که نقش بازی میکنند. میتوان دید آن آدمی که میگوید نه غزه، نه لبنان چه سرنوشتی دارد و کسی که میگوید هم غزه، هم لبنان و هم ایران چه سرنوشتی دارند و به شهادت رسیدند. به نظرم این پایانبندی برای این بود که سرنوشت آن آدمهای گذشته را هم یادآور شویم تا بگوییم که کدامشان راست میگفتند و کدامشان راست نمیگفتند.