صراط: «... امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.»
به گزارش تسنیم شهید هایقان موسسیان از شهدای مسیحی ترور بود که در 60/6/12 در تهران به شهادت رسید. شهید ادموند موسسیان هم در 60/3/23 توسط منافقین ترور شد و به شهادت رسید.شهید گاگیک تومانیان پدر شهیدان موسسیان در 66/5/24 در شهر مریوان به فیض شهادت نائل شد.
کتاب مسیح در شب قدر روایت دیدار امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با خانواده شهدای مسیحی است. به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) روایتی از دیدار ایشان در سال 77 که با خانواده شهیدان «هایقان و ادموند موسسیان و منزل شهید گاگیک تومانیان» 3 شهید مسیحی را در ادامه میخوانید:
« زمستان سردی است، برف و یخ خیابانها را پوشانده؛ اما گرمای ماه رمضان به اوج رسیدهاست. شبهای نوزدهم و بیستویکم گذشته و امشب شب بیستوسوم است؛ شبی که احتمال قدر بودنش، از دوشب قبل هم بیشتر است. پس برای هر مسلمانی، امشب باید مهمترین شب سال باشد. با ارزشترین ماه سال، ماه رمضان و بالاترین شب ماه رمضان، شب قدر است. شبی که سرنوشت سال آیندهٔ تمام انسانها در آن نوشته میشود. این شبها رنگ و بوی عزا هم دارند. این پنجمین شب است که بر مصیبت حضرت علی(ع) اشک میریزیم.
همیشه در شبهای قدر به این فکر میکنم که دعاها و درخواستهای حضرت آقا در این شبها چیست؟
به امشب امید بستهام و برنامه چیدهام و زمانبندی کردهام؛ بسیار اعمال، آداب و خواسته دارم. باز هم با خود میاندیشم که من ناچیز، این همه حاجت دارم، رهبرمان با این همه دغدغه برای انقلاب و کشور و جهان اسلام، چه شرایطی در شب قدر دارند. چه برنامهای ریختهاند؟ و کدام عمل را برای تقرب به خدا مناسبتر یافتهاند؟
در همین فکرها هستم که صدای تلفن بلند میشود. از دفتر است، گفته میشود که امشب برنامهٔ رفتن به منازل خانوادهٔ شهدا داریم.
عجب! امشب؟! با دلخوری و ناراحتی از این فرصت سوزی، خودم را به دفتر میرسانم. با دیدن فضای عزادار شهر و مردمی که به سمت مسجد حرکت میکنند، ناراحتیام بیشتر شده؛ آقا را که میبینم و سلام میکنم همهٔ این فکرها از ذهنم کنار میرود، فضای حضور ایشان دلم را پُر میکند…
پشت سر آقا از پلههای خانه بالا میرویم، متوجه میشویم این خانواده دو شهید دارد؛ هم پسر و هم پدر.
پسری بیست ساله مقابل در ایستاده. بهتزده، جواب سلام آقا را میدهد! بانویی شصت و چند ساله چند بار پشت سر هم، دستپاچه به آقا میگوید: «خیلی خوش آمدید، خیلی خوش آمدید».
[و این آغاز اولین دیدار آن شب است]
در خانهٔ دوم دو خانم حدوداً شصت ساله و چهل ساله به استقبال آقا میآیند. آقا نمینشینند تا ببینند مادر شهید کجا مینشیند.
[از همه چیز صحبت میشود، اینکه شهید چند ساله بوده و چگونه به شهادت رسیده تا اوضاع و احوال کنونی این خانواده، از رسم و رسوم و آداب عبادت ارامنه و دیگر بحثها در مورد زبان ارمنی]
بحث به اینجا میرسد که آقای وارطانیان [نمایندهٔ ارامنه در مجلس شورای اسلامی] از وسعت اطلاعات آقا متعجب میشود؛ به قابی که به دیوار نصب شده اشاره میکند، تصویر یک کلیسای بزرگ است.
– دو نفر از حواریون به ایران آمدند که مزار یکیشان در این کلیسای تادئوس است .
– عجب! همین قرهکلیسای معروف؟!
وارطانیان با لبخندی حاکی از خوشحالی که آقا قرهکلیسا را میشناسند، بلند میشود و قاب عکس را به آقا میدهد.
– این کلیسا، حکم واتیکان را برای ارامنهٔ سراسر جهان دارد. در واقع واتیکان هم مزار یکی دیگر از حواریون است.
آقا نام آن حواری را که در قرهکلیسا مدفون است را میپرسند.
– تادئوس. از یازده حواریون حضرت عیسی، دو نفرشان در ایران شهید شدند. در نقاشی معروف شام آخر داوینچی هم تصویرش کشیده شده.
– از این دو حواری، آثاری هم در انجیل هست؟
– بله! بله! داریم.
– نام ارمنی این کلیسا چیست؟
– سن تادئوس.
[صحبتها ادامه مییابد در حالیکه میزبانان فارغ از آقا رو به مادر و خواهر شهید مینشینند و برایشان دعا میکنند.]
– امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.
بعد این جملات، آقا، دو هدیه به مادر و خواهر شهید میدهند.
وقتی سوال شد که مادر شهید خدمت آقا چه عرضی دارند، مادر، شهید با ادب، اشک چشمش را پاک میکند.
– ما هیچ چیز نمیخواهیم. اگر قرار است کمکی به ما بکنند، خواهش میکنم به شهدایی که بچهٔ کوچک دارند، به آنها کمک بکنند. من خیلی راضی میشوم به آنها کمک بشود.
راستش در برابر این مادر شهید، احساس خضوعی تعریف ناپذیر پیدا کردم. مادران شهدا از ناشناسترین نعمتهای پوشیدهٔ خدا هستند!
آقا با گفتن جملهٔ «انشاءالله موفق باشید» برمیخیزند و از خانوادهٔ شهید گاگیک تومانیان خداحافظی میکنند.
همیشه در شبهای قدر فکر میکردم که چه عمل و عبادتی، بیشترین اثر را در سرنوشت ملت و انقلاب ما، در سال آینده دارد؟ حالا فکر میکنم لبخند رضایت مادر شهید تومانیان و دعای او، یکی از مؤثرترین اعمال شب قدر باشد.
در این شرایط، رهبر حکیم ما، با الهامات الهی و استمداد از تعالیم علوی، با فراست دریافتهاند که افضل اعمال شب قدر امسالشان، شاد کردن دل آنهایی است که رنج کشیدند و ملامت چشیدند، اما نشکستند.»
به گزارش تسنیم شهید هایقان موسسیان از شهدای مسیحی ترور بود که در 60/6/12 در تهران به شهادت رسید. شهید ادموند موسسیان هم در 60/3/23 توسط منافقین ترور شد و به شهادت رسید.شهید گاگیک تومانیان پدر شهیدان موسسیان در 66/5/24 در شهر مریوان به فیض شهادت نائل شد.
کتاب مسیح در شب قدر روایت دیدار امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با خانواده شهدای مسیحی است. به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) روایتی از دیدار ایشان در سال 77 که با خانواده شهیدان «هایقان و ادموند موسسیان و منزل شهید گاگیک تومانیان» 3 شهید مسیحی را در ادامه میخوانید:
« زمستان سردی است، برف و یخ خیابانها را پوشانده؛ اما گرمای ماه رمضان به اوج رسیدهاست. شبهای نوزدهم و بیستویکم گذشته و امشب شب بیستوسوم است؛ شبی که احتمال قدر بودنش، از دوشب قبل هم بیشتر است. پس برای هر مسلمانی، امشب باید مهمترین شب سال باشد. با ارزشترین ماه سال، ماه رمضان و بالاترین شب ماه رمضان، شب قدر است. شبی که سرنوشت سال آیندهٔ تمام انسانها در آن نوشته میشود. این شبها رنگ و بوی عزا هم دارند. این پنجمین شب است که بر مصیبت حضرت علی(ع) اشک میریزیم.
همیشه در شبهای قدر به این فکر میکنم که دعاها و درخواستهای حضرت آقا در این شبها چیست؟
به امشب امید بستهام و برنامه چیدهام و زمانبندی کردهام؛ بسیار اعمال، آداب و خواسته دارم. باز هم با خود میاندیشم که من ناچیز، این همه حاجت دارم، رهبرمان با این همه دغدغه برای انقلاب و کشور و جهان اسلام، چه شرایطی در شب قدر دارند. چه برنامهای ریختهاند؟ و کدام عمل را برای تقرب به خدا مناسبتر یافتهاند؟
در همین فکرها هستم که صدای تلفن بلند میشود. از دفتر است، گفته میشود که امشب برنامهٔ رفتن به منازل خانوادهٔ شهدا داریم.
عجب! امشب؟! با دلخوری و ناراحتی از این فرصت سوزی، خودم را به دفتر میرسانم. با دیدن فضای عزادار شهر و مردمی که به سمت مسجد حرکت میکنند، ناراحتیام بیشتر شده؛ آقا را که میبینم و سلام میکنم همهٔ این فکرها از ذهنم کنار میرود، فضای حضور ایشان دلم را پُر میکند…
پشت سر آقا از پلههای خانه بالا میرویم، متوجه میشویم این خانواده دو شهید دارد؛ هم پسر و هم پدر.
پسری بیست ساله مقابل در ایستاده. بهتزده، جواب سلام آقا را میدهد! بانویی شصت و چند ساله چند بار پشت سر هم، دستپاچه به آقا میگوید: «خیلی خوش آمدید، خیلی خوش آمدید».
[و این آغاز اولین دیدار آن شب است]
در خانهٔ دوم دو خانم حدوداً شصت ساله و چهل ساله به استقبال آقا میآیند. آقا نمینشینند تا ببینند مادر شهید کجا مینشیند.
[از همه چیز صحبت میشود، اینکه شهید چند ساله بوده و چگونه به شهادت رسیده تا اوضاع و احوال کنونی این خانواده، از رسم و رسوم و آداب عبادت ارامنه و دیگر بحثها در مورد زبان ارمنی]
بحث به اینجا میرسد که آقای وارطانیان [نمایندهٔ ارامنه در مجلس شورای اسلامی] از وسعت اطلاعات آقا متعجب میشود؛ به قابی که به دیوار نصب شده اشاره میکند، تصویر یک کلیسای بزرگ است.
– دو نفر از حواریون به ایران آمدند که مزار یکیشان در این کلیسای تادئوس است .
– عجب! همین قرهکلیسای معروف؟!
وارطانیان با لبخندی حاکی از خوشحالی که آقا قرهکلیسا را میشناسند، بلند میشود و قاب عکس را به آقا میدهد.
– این کلیسا، حکم واتیکان را برای ارامنهٔ سراسر جهان دارد. در واقع واتیکان هم مزار یکی دیگر از حواریون است.
آقا نام آن حواری را که در قرهکلیسا مدفون است را میپرسند.
– تادئوس. از یازده حواریون حضرت عیسی، دو نفرشان در ایران شهید شدند. در نقاشی معروف شام آخر داوینچی هم تصویرش کشیده شده.
– از این دو حواری، آثاری هم در انجیل هست؟
– بله! بله! داریم.
– نام ارمنی این کلیسا چیست؟
– سن تادئوس.
[صحبتها ادامه مییابد در حالیکه میزبانان فارغ از آقا رو به مادر و خواهر شهید مینشینند و برایشان دعا میکنند.]
– امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.
بعد این جملات، آقا، دو هدیه به مادر و خواهر شهید میدهند.
وقتی سوال شد که مادر شهید خدمت آقا چه عرضی دارند، مادر، شهید با ادب، اشک چشمش را پاک میکند.
– ما هیچ چیز نمیخواهیم. اگر قرار است کمکی به ما بکنند، خواهش میکنم به شهدایی که بچهٔ کوچک دارند، به آنها کمک بکنند. من خیلی راضی میشوم به آنها کمک بشود.
راستش در برابر این مادر شهید، احساس خضوعی تعریف ناپذیر پیدا کردم. مادران شهدا از ناشناسترین نعمتهای پوشیدهٔ خدا هستند!
آقا با گفتن جملهٔ «انشاءالله موفق باشید» برمیخیزند و از خانوادهٔ شهید گاگیک تومانیان خداحافظی میکنند.
همیشه در شبهای قدر فکر میکردم که چه عمل و عبادتی، بیشترین اثر را در سرنوشت ملت و انقلاب ما، در سال آینده دارد؟ حالا فکر میکنم لبخند رضایت مادر شهید تومانیان و دعای او، یکی از مؤثرترین اعمال شب قدر باشد.
در این شرایط، رهبر حکیم ما، با الهامات الهی و استمداد از تعالیم علوی، با فراست دریافتهاند که افضل اعمال شب قدر امسالشان، شاد کردن دل آنهایی است که رنج کشیدند و ملامت چشیدند، اما نشکستند.»