چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۴

والدین، نکات ایمنی را از بچه‌ها یاد بگیرند!

در هر اتفاق بزرگی که رخ می‌دهد بخصوص در مواقع بحرانی مانند زلزله، رعد و برق‌های بزرگ، باران‌‌های سیل‌آسا، توفان و... کودکان بیشتر از بزرگسالان آسیب ‌روحی می‌بینند چون خودشان نمی‌دانند چه باید بکنند و چشم به والدین و بزرگ‌تر‌ها می‌دوزند.
کد خبر : ۳۹۴۸۷۷
صراط: در هر اتفاق بزرگی که رخ می‌دهد بخصوص در مواقع بحرانی مانند زلزله، رعد و برق‌های بزرگ، باران‌‌های سیل‌آسا، توفان و... کودکان بیشتر از بزرگسالان آسیب ‌روحی می‌بینند چون خودشان نمی‌دانند چه باید بکنند و چشم به والدین و بزرگ‌تر‌ها می‌دوزند.
 
به گزارش جام جم زلزله اخیر تهران یکی از همین اتفاقات و بحران‌ها بود که نشان داد بیشتر والدین ایرانی بلد نیستند در این‌گونه مواقع چگونه از کودکان خود مراقبت کنند و در فضایی آرام هم استرس را مدیریت کنند و هم به بچه‌ها اطمینان بدهند که برایشان اتفاق بدی رخ نخواهد داد.
 
با فاطمه امینی، مجری برنامه کودک که با عروسک «مل مل» بین بچه‌ها محبوبیت ویژه‌ای دارد هم‌صحبت شدیم تا برایمان بگوید رسانه‌ها چه نقشی در آموزش والدین در زمان بحران دارند و چگونه می‌توان در این زمان‌ها از روح و جسم کودکان محافظت کرد.
 
با بچه‌ها در ارتباط هستید و برای آنها برنامه‌ و نمایش اجرا می‌کنید. با شناختی که از روحیه کودکان دارید به نظرتان والدین در مواقعی مانند زلزله چگونه می‌توانند شرایط را به‌گونه‌ای مدیریت کنند که به روان بچه‌ها آسیب کمتری وارد شود.
 
زمان وقوع زلزله و آنچه خودم دیدم و بعد از بچه‌ها شنیدم، خیلی قاطع می‌گویم که بیشتر والدین اصلا با واژه‌ای مانند مدیریت بحران آشنایی ندارند و نمی‌دانند در این شرایط باید چه کار کنند. فقط این را می‌دانند که با داد و فریاد و دوان دوان بچه‌ها را به بیرون از خانه ببرند و حتی بعد از زلزله در کوچه و خیابان مدام به بچه‌ها بگویند که زلزله آمده و شدیدترش هم در راه است و ما از هم دور، مجروح و... خواهیم شد. دیروز که بعد از دو روز تعطیلی بچه‌ها را دیدم، همچنان مضطرب از زلزله حرف می‌زدند و منتظر بودند که باز هم زلزله بیاید.
 
این‌جور استرس‌ها در ذهن بچه‌ها نهادینه می‌شود و به نظر می‌رسد که برنامه‌های تلویزیونی بخصوص برنامه کودک می‌تواند مهارت‌های لازم را به والدین و حتی بچه‌ها بدهد؟
 
با این‌که همه می‌دانیم کشور ما زلزله‌خیز است، اما آموزش خودمراقبتی در زمان زلزله هنوز در کشور ما جدی نشده است. مدارس سالی یک‌بار مانور زلزله برگزار می‌کنند و برنامه‌های تلویزیونی و دیگر رسانه‌‌ها خیلی کم به آن می‌پردازند. هر چند با همه این‌ چالش‌های آموزشی به نظرم زلزله اخیر تهران نشان داد که بچه‌ها بیشتر از والدین به نکات ایمنی آشنا هستند و مثلا می‌دانند باید در زمان زلزله زیر میز پناه بگیرند یا زیر پنجره نباشند، اما والدین به آنها اجازه نمی‌دهند ! در خانه به آنها یاد داده می‌شود که در زمان بحران به پدر و مادر پناه ببرند و در این شرایط والدین تبدیل می‌شوند به بمب استرس‌افزایی!‌ زلزله که موضوع بزرگی است و باید منتظر واکنش‌های متفاوت بود، راستش را بخواهید مادر و پدرهای ایرانی اصلا بلد نیستند خونسردی خود را حفظ کنند؛ مثلا بچه می‌افتد و پایش می‌شکند، والدین‌شان آنقدر داد و بیداد می‌کنند و هول می‌شوند که بچه را تا مرز سکته پیش می‌برند.
 
در برنامه‌‌های کودکی که اجرا می‌شود مخاطب هدفتان کودکان هستند یا والدین؟
 
ترکیبی از هر دو! بیشتر تیم سازنده‌‌ برنامه مل‌مل، معلم هم هستند به همین دلیل زمان پخش برنامه سعی می‌کنیم از اتفاقاتی که در مدرسه شاهد آن هستیم، استفاده کنیم. من خیلی وقت‌ها با والدین صحبت می‌کنم، مثلا نمی‌توان درباره آلودگی هوا و اثرات مخرب آن با بچه‌ها صحبت کرد، برنامه‌ای مثل مل‌مل، بزرگ‌ترهای خانواده را هم مورد خطاب قرار داده و پیام‌هایی را که لازم است به‌طور غیرمستقیم به والدین ارائه می‌کند.
 
شما لباس‌هایی با ترکیب رنگ‌های شاد می‌پوشید و همین یکی از دلایل محبوبیت شما بین بچه‌هاست، نوع لباس پوشیدن مادر در محیط خانه در روحیه بچه‌ها چه تاثیری دارد؟
 
تجربه کار با بچه‌ها به من ثابت کرده کودکان مثل طوطی هستند و هر کاری را که بزرگ‌ترها بخصوص پدر و مادرها انجام می‌دهند، تقلید می‌کنند. والدین اولین الگوی فرزندان هستند. بچه‌‌ها به‌دلیل علاقه زیادی که به پدر و مادر دارند، ترجیح می‌دهند تمام کارهای آنها را تقلید کنند و چنین است که شخصیت آنها کاملا شبیه پدر و مادر می‌شود.
 
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که پدر و مادر شما روحیه شادی دارند که شما چنین شاد و پرانرژی هستید؟
 
از زمانی که کار با بچه‌ها را شروع کردم از آنها یاد گرفتم که شادی حس خیلی خوبی دارد و بهتر است شاد باشم. راستش خانواده زیاد شادی ندارم، استرس بر پدر و مادرم حاکم است!‌ این را می‌توان مثلا زمانی که می‌خواهیم به مسافرت برویم به وضوح در آنها دید! مثلا شاید تصادف کنیم! شاید برف و باران بیاید ! چه بخوریم، چه بپوشیم ! و.... من زود وارد اجتماع و کار شدم و در کنار بچه‌ها یاد گرفتم مثل پدر و مادرم مضطرب نباشم و زندگی آرام و شادی را سپری کنم.