صراط: 22 آذر امسال زن جوانی همراه برادرشوهرش به کلانتری 174 قیام دشت رفت و از ناپدید شدن ناگهانی همسرش خبر داد.
به گزاش ایران ترانه به کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: شوهرم ناصر، مسافرکش است. او هفت روز قبل- 15 آذر- طبق معمول سوار بر ماشینش برای کار از خانه خارج شد، اما چند ساعت بعد تماسی داشتیم که گفت مسافر دربستی دارد و به جاده چالوس میرود. اما وقتی تا شب خبری از او نشد بازهم تماس گرفتم که گفت به خاطر برف و باران جاده بسته شده و نمیتواند به تهران برگردد. بعد از آن تماس، تلفنش قطع شد و هرچه در این چند روز منتظر ماندم خبری از شوهرم نشد و نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده است.
کشف جسد
درحالی که به دنبال این شکایت تحقیق برای یافتن ناصر ادامه داشت، مرد میانسالی با پلیس پاکدشت تماس گرفت و از کشف جسدی داخل کانال آب زمین کشاورزیاش خبر داد.
به دنبال این تماس، کارآگاهان پلیس پاکدشت وارد عمل شده و دربررسیها دریافتند مرد جوان از فاصله نزدیک با شلیک گلوله کشته شده است.همزمان با کشف جسد ناشناس، کارآگاهان سراغ پرونده افراد گمشده رفتند.باتوجه به آنکه مشخصات ظاهری جسد و زمان کشف آن با زمان ناپدید شدن ناصر مطابقت داشت، ازخانواده مرد 33 ساله خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. بدین ترتیب هویت جسد کشف شد و تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت ادامه یافت. تا اینکه درتحقیقات نامحسوس دریافتند ترانه با همکار 35 سالهاش به نام اصغر که دریک شرکت خصوصی کار میکنند، ارتباط پنهانی دارد.
با بهدست آمدن این سرنخ اصغر دستگیر شد و دربازجوییهای تخصصی به قتل اعتراف کرد و گفت: «ناصر را کشتم چون عاشق همسرش بودم. من و ترانه با یکدیگر در یک شرکت خصوصی همکار هستیم و طی این مدت به او علاقهمند شده بودم اما شوهرش سد راه ما بود. ازآنجا که او با همسرش اختلافهای شدیدی داشت از این موضوع استفاده کرده و از علاقه خودم به او گفتم. زمانی هم که ترانه از علاقه شدیدم به خودش اطلاع یافت، قبول کرد با من زندگی کند به شرط اینکه همسرش را بکشم. ترانه شرط کرده بود که تنها در صورت مرگ همسرش میتواند با من ازدواج کند. برای همین دو روز قبل از جنایت با کمک یکی از دوستانم، اسلحه کلت کمری خریدم. بعد هم بهعنوان مسافر سوار ماشین مقتول شدم. درطول راه وقتی به محلی خلوت رسیدیم با تهدید اسلحه او را مجبور به توقف کردم و با شلیک گلولهای او را کشتم. جسدش را نیز در کانال آب در منطقه مامازن به داخل کانال انداختم. پس از آن با خودروی مقتول به راه افتادم تا به شریف آباد رسیدم. ماشین را آتش زدم و پس از آن، خبر مرگ ناصر را به ترانه اطلاع دادم».
دستگیری زن جوان
همزمان با اعترافهای اصغر ، همسرخیانتکارقربانی جنایت نیز بازداشت شد.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به محل ارتکاب جنایت در شهرستان پاکدشت و کشف خودروی مقتول، پرونده به شهرستان پاکدشت ارجاع شد.
به گزاش ایران ترانه به کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: شوهرم ناصر، مسافرکش است. او هفت روز قبل- 15 آذر- طبق معمول سوار بر ماشینش برای کار از خانه خارج شد، اما چند ساعت بعد تماسی داشتیم که گفت مسافر دربستی دارد و به جاده چالوس میرود. اما وقتی تا شب خبری از او نشد بازهم تماس گرفتم که گفت به خاطر برف و باران جاده بسته شده و نمیتواند به تهران برگردد. بعد از آن تماس، تلفنش قطع شد و هرچه در این چند روز منتظر ماندم خبری از شوهرم نشد و نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده است.
کشف جسد
درحالی که به دنبال این شکایت تحقیق برای یافتن ناصر ادامه داشت، مرد میانسالی با پلیس پاکدشت تماس گرفت و از کشف جسدی داخل کانال آب زمین کشاورزیاش خبر داد.
به دنبال این تماس، کارآگاهان پلیس پاکدشت وارد عمل شده و دربررسیها دریافتند مرد جوان از فاصله نزدیک با شلیک گلوله کشته شده است.همزمان با کشف جسد ناشناس، کارآگاهان سراغ پرونده افراد گمشده رفتند.باتوجه به آنکه مشخصات ظاهری جسد و زمان کشف آن با زمان ناپدید شدن ناصر مطابقت داشت، ازخانواده مرد 33 ساله خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. بدین ترتیب هویت جسد کشف شد و تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت ادامه یافت. تا اینکه درتحقیقات نامحسوس دریافتند ترانه با همکار 35 سالهاش به نام اصغر که دریک شرکت خصوصی کار میکنند، ارتباط پنهانی دارد.
با بهدست آمدن این سرنخ اصغر دستگیر شد و دربازجوییهای تخصصی به قتل اعتراف کرد و گفت: «ناصر را کشتم چون عاشق همسرش بودم. من و ترانه با یکدیگر در یک شرکت خصوصی همکار هستیم و طی این مدت به او علاقهمند شده بودم اما شوهرش سد راه ما بود. ازآنجا که او با همسرش اختلافهای شدیدی داشت از این موضوع استفاده کرده و از علاقه خودم به او گفتم. زمانی هم که ترانه از علاقه شدیدم به خودش اطلاع یافت، قبول کرد با من زندگی کند به شرط اینکه همسرش را بکشم. ترانه شرط کرده بود که تنها در صورت مرگ همسرش میتواند با من ازدواج کند. برای همین دو روز قبل از جنایت با کمک یکی از دوستانم، اسلحه کلت کمری خریدم. بعد هم بهعنوان مسافر سوار ماشین مقتول شدم. درطول راه وقتی به محلی خلوت رسیدیم با تهدید اسلحه او را مجبور به توقف کردم و با شلیک گلولهای او را کشتم. جسدش را نیز در کانال آب در منطقه مامازن به داخل کانال انداختم. پس از آن با خودروی مقتول به راه افتادم تا به شریف آباد رسیدم. ماشین را آتش زدم و پس از آن، خبر مرگ ناصر را به ترانه اطلاع دادم».
دستگیری زن جوان
همزمان با اعترافهای اصغر ، همسرخیانتکارقربانی جنایت نیز بازداشت شد.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به محل ارتکاب جنایت در شهرستان پاکدشت و کشف خودروی مقتول، پرونده به شهرستان پاکدشت ارجاع شد.