صراط: موضوعی که از افزایش خشونت در زنان حکایت دارد و معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده نیز چندروز پیش در باره آن گفت: پیمایشها نشان میدهد، تمایل به خشونت در دختران رو به افزایش و لازمه پیشگیری از آن، ارائه آموزشهای مناسب است.
به گزارش جام جم و به گفته کارشناسان، رایجترین جرم زنان، جرایم جنسی است و جرایم خشن آنها نیز در سیری صعودی قرار گرفته است. تعدادی از آنها نیز همچنان کلاهبرداری، پولشویی یا سرقت را انتخاب میکنند. انتقام نیز مهمترین انگیزه در جنایتهای زنانه است. ریشه بسیاری از این جرایم در عدم پشتیبانی عاطفی و اقتصادی از زنان و تکریم جایگاه آنها نهفته است. جامجم در گفتوگو با حشمتالله توکلی، قاضی دادگاه کیفری یک استان تهران، محمدحسین شاملو، بازپرس سابق ویژه قتل تهران و حقوقدان، حسن اعلایی اصل ثمرین، بازپرس جنایی کرج و محسن مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل تهران به بررسی روند صعودی جرایم خشن زنان و ریشههای آن پرداخته است که در ادامه میخوانید.
گرایش زنان آسیب دیده به ارتکاب جرم
قاضی محسن مدیرروستا بازپرس دادسرای جنایی تهران
زنان در گذشته بیشتر در خانه و مشغول امور خانهداری و تربیت فرزندان بودند. با تغییر در بافت جامعه و ورود شبکههای اجتماعی به خانه، حضور زنان در اجتماع بیشتر شد و این حضور به صورت فیزیکی و مجازی بود.
زنان خانهدار از طریق شبکههای اجتماعی با محیط بیرون از خانه و افراد مختلف آشنا میشدند در حالی که شاید تا دیروز هیچ شناختی نسبت به آنها نداشتند.
هرچند مردها نیز از این فضا استفاده میکنند، اما زنان در این فضا بیشتر مورد آسیب قرار میگیرند. بنیان خانواده، کوچکترین اجتماع است که میتواند براثر یک اشتباه به فروپاشی کشیده شود. اگر کانون خانواده آسیب ببیند و میان زوجین اختلاف به وجود آید، باعث میشود، درگیری میان آنها شدت بگیرد و دو طرف نسبت به رفتار یکدیگر جبهه بگیرند و واکنش تندی از خود بروز دهند. همین مساله باعث میشود، زنان آسیب بیشتری پیدا کنند و به سمت ارتکاب انواع جرایم گام بردارند. به طور مثال، زنی که متوجه خیانت شوهرش و ارتباط پنهانی او با زن غریبهای میشود، شاید نتواند مشکل به وجود آمده در خانوادهاش را حل کند و یکباره و بدون منطق دست به جنایتی تلخ میزند و اعضای خانوادهاش را به قتل میرساند. در پروندهای، زنی به خاطر این که مورد خشونت از سوی شوهر معتادش قرار میگرفت، او را با ضربههای چاقو کشته بود تا از وی انتقام بگیرد. مشکلات اقتصادی خانواده نیز میتواند باعث شود که زن برای این که این شرایط را از بین ببرد، دست به سرقت بزند و مال فردی را بدزدد تا با فروش آن، هزینه زندگیاش را تامین کند. در سالهای قبل، زنان به تنهایی زندگی نمیکردند، اما در سالهای اخیر شاهد هستیم که زنان جوان از خانوادههایشان جدا شده و زندگی مستقلی را در پیش گرفتهاند. آنها که شرایط اقتصادی مناسب یا کاردارند، میتوانند بهتنهایی به زندگی خود ادامه دهند، اما گاهی فردی که مستقل میشود، کاری ندارد و دچار مشکلات مالی میشود. بنابراین دست به جرایم مختلف میزند.
گاهی گرایش زنان به اعتیاد باعث میشود، آنها دست به جرایمی مانند سرقت و جیب بری برای تامین هزینه زندگی و خرید مواد مخدر بزنند. اعتیاد همسر و ازدواج اجباری نیز میتواند زنان را بهسمت جرایم مختلف از سرقت گرفته تا جنایت سوق دهد. در پروندهای، زنی چون با مردی که دلخواهش نبود و به اجبار با او ازدواج کرده بود، به قصد انتقام با اجیر کردن مرد مورد علاقهاش که با او ارتباط پنهانی داشت، نقشه اسیدپاشی روی یکی از اعضای خانواده شوهر خود را به اجرا گذاشته بود.
زنان اغلب به قصد انتقام مرتکب قتل میشوند که انگیزه انتقامجویانه آنها برای ارتکاب جنایت متفاوت است. گاهی آنها از ترس بزه یا خیانتی که انجام دادهاند و برای فاش نشدن آن، دست به جرایمی چون جنایت میزنند. در پروندهای، زنی با همدستی یکی از اقوام شوهرش، همسرش و فرد دیگری را به قتل رسانده بود چون میترسید اگر زنده بمانند، هویت او و همدستش را فاش و از آنها شکایت کنند بنابراین به خاطر ترس از لو رفتن هویتشان به جنایت دست زده بودند. جرایم خشن مختص مردها نیست و گاهی در میان زنها هم ارتکاب جرایم خشن دیده میشود. ممکن است یک زن در جرمی مثل قتل و آدم ربایی شرکت داشته باشد. زنان زمانی دست به انتقام خونین میزنند که از فرد مورد نظرشان نفرت داشته باشند. بنابراین زمانی که فرد مورد نظر را به قتل میرسانند، به خاطر احساس تنفری که نسبت به او دارند، جسد را بعد از جنایت مثله میکنند. گاهی جنایتی که مرتکب میشوند، ناشی از خشونتی است که به آنها اعمال شده است. گاه زنان به خاطر مصرف مواد مخدر و اثرات ناشی از آن مرتکب جرم میشوند. زنان زمانی که در فضای مجازی حضور مییابند، اغلب قربانیان جرایم این فضای مجازی میشوند. گاهی نیز دیده می شود که زنان با سوءاستفاده از فضای مجازی مردها را فریب میدهند و بعد از اغفال، اقدام به کلاهبرداری و اخاذی از آنها میکنند. شبکههای مجازی به شمشیر دو لبه میماند. درست است که میتواند باعث شود، فرد از یک تکنولوژی نوین و کاربرد آن بهره لازم را ببرد، اما میتواند بستر برخی جرایم شود که زنان در آن درگیر میشوند. یکی از این مشکلات که میتواند برای زنان در فضای مجازی رخ دهد، بحث روابط نامتعارف آنها با مردان غریبه از طریق فضای مجازی است که میتواند برای آنها و خانوادههایشان باعث بروز خطرات و مشکلات متعدد شود. هر چه افراد حاضر در یک خانواده روابط بهتری با هم داشته باشند و صادقانه با هم گفتوگو کنند اختلافهایشان کاهش مییابد. همچنین زن گرایش کمتری به بزهکاری و ارتکاب جرایم خرد و کلان خواهد داشت.
نیاز به تکریم خانواده
حشمتآلله توکلی قاضی دادگاه کیفری
هرچند زنان مجرم، روحیه جسورتر و مردانهتری دارند، اما در بررسی تفاوت آماری و ماهیتی جرایم آنها نسبت به مردان باید به ساختار فیزیکی و قواعد اجتماعی توجه کرد. این دو مقوله باعث ایجاد تفاوت رفتاری در فرد میشود و تاثیر فراوانی در ارتکاب جرم دارد. مثلا زنان برخلاف مردان، کمتر مرتکب جرایم خشن میشوند یا احساس نیاز به کسب درآمد و منافع مادی به دلیل عدمپشتیبانی از سوی خانواده یا شریک زندگی، آنها را به ارتکاب جرایم علیه اموال مانند صدور چک بلامحل یا کلاهبرداری سوق میدهد. در سالهای اخیر، زنان در پروندههای خشن نیز نقش داشتهاند. قتل، بارزترین جرم خشن است که بیشتر به دلیل خیانت شوهر یا انحراف اخلاقی زن رخ میدهد. البته در برخی جرایم مانند قاچاق مواد مخدر نیز میتوان زنان قاتل را دید، اما این مورد به دلیل ساختار این جرم، استثناست. حضور زنان در جرایم سازمان یافته و باندی نیز معمولا به این دلیل است که سرکردهها، احتمال کمتری به دستگیری این زنان میدهند.
عمده دلیل ارتکاب جرم از سوی زنان به تخریب نهاد خانواده، اوضاع نابسامان اقتصادی، بیکاری، اعتیاد و فقر برمیگردد که باعث سقوط اخلاقی جامعه شده است. وقتی معیارهای اخلاقی خانواده تنزل پیدا کند، افراد دچار انحطاط اخلاقی میشوند و در پی آن تمام ارکان جامعه آسیب میخورد. تامین نشدن خانوادهها، به خلأ عاطفی، مادی و... منجر میشود و زمینههای ارتکاب جرم را فراهم میکند. همچنین نباید از تاثیر توزیع نامناسب ثروت، امکانات جامعه و اختلافات طبقاتی در بروز جرایم غافل شد.
برای جلوگیری از ورود زنان به جرم باید همه نهادهای مسئول از جمله سازمان تامین اجتماعی، وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات، بخشهای فرهنگی شهرداریها، نهادهای پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه و نیروی انتظامی وارد عمل شوند و با تکریم نهاد خانواده، آموزش اصولی به فرزندان و ایجاد بسترهای شغلی مناسب، راه را بر افزایش جرایم بست.
آموزشهای لازم برای کاهش جرایم زنان
قاضی حسن علاییاصلثمرین بازپرس جنایی دادسرای کرج
از گذشته، زنان در ارتکاب برخی جرایم نقش داشتند یا به قولی رد پای آنها در بعضی جرایم دیده میشد. اگر سرقتی صورت میگرفت، آنها همراه سارقان در محل حاضر میشدند تا پلیس شک نکند، اما اکنون خودشان ماهرانه نقشه میکشند و آن را اجرا میکنند. آنها با ترفندی مانند مستاجر و پرستار وارد خانه سوژه هایشان میشوند و خیلی صبور و خونسرد در کمین مینشینند. زمانی که اطمینان قربانیان را جلب کردند، کلید خانه آنها را در فرصتی مناسب به دست آورده و بعد از آن که صاحبخانه مکان را ترک میکند، سرقت را انجام میدهند.
درآمد پایین، به عهده گرفتن مسئولیت وسرپرستی خانواده به دلیل طلاق، پایین بودن سطح آموزش ومهارتهای شغلی، مشکلات ناشی از نداشتن مسکن، نبود شغل و منبع درآمد ثابت، همگی تکههای پازلی است که در کنار یکدیگر زمینه وقوع جرم در میان زنان را فراهم میکند. بنابراین مشکلات اقتصادی و ناتوانی در تامین نیازهای اولیه باعث شده، برخی زنان هم وارد حوزه جرایمی شوند که تاکنون مردانه بوده است، اما آنچه اهمیت دارد، زنگ خطری است که ازسوی پلیس و کارشناسان به صدا درآمده است. آنها معتقد هستند که باید جدیتر به این موضوع نگاه کرد و این موضوع را بجد مورد آسیبشناسی قرار داد، چرا که زنان ستون و پایه بنیان خانواده هستند و این خانواده بوده که سازنده جامعه است. در تیپشناسی مجرمان تاکنون سه ویژگی مرد، جوان و مجرد بودن نسبت به سایر ویژگیها پررنگتر و شاخصتر بود، اما در سالهای اخیر شاهد شکل دیگری از تیپشناسی مجرمان هستیم که شامل زن و متأهل بودن است. سرقت تنها جرمی نیست که زنان در اجرای حرفهای آن به مردان رسیدهاند. روزگاری زنان در نقش پوشش برای قاچاق مواد مخدر بودند و داخل خودروها مینشستند تا پلیس با دیدن آنها به خودروی حمل مواد مشکوک نشود، اما حالا گرداننده باند شده و مافیایی برای خود تشکیل دادهاند.
درست مانند دو زن جوانی که چندی پیش در یکی از استانهای غربی کشور در حالی بازداشت شده بودندکه محموله مواد مخدر حمل میکردند. زنان شاید تا دیروز تنها در نقش معاونان و دستیارانی برای اجرای یک نقشه قتل بودند ولی حالا خودشان مباشر و اجراکنندگان قتل هستند. این جنایات را خیلی حرفهایتر، زیرکانهتر و حتی با قساوت بیشتری انجام میدهند. گاهی اوقات برای از بین بردن آثار جنایاتی که مرتکب میشوند، کارهایی چون دفن جسد و سوزاندن آن را انجام میدهند. به طور مثال در پروندهای که رسانهها به آن پرداخته بودند، دختر و مادری پدرشان را به قتل رساندند و یک شبانه روز با جسد او زندگی کردند یا در پروندهای دیگر، زنی پس از قتل همسر صیغهای خود برای آن که پلیس هویت مقتول را شناسایی نکند، صورت قربانی را سوزاند.
زنان برای سرقت از طلافروشیها مانند مردان اسلحه به دست نمیگیرند که بگویند دستها بالا و طلاها را داخل کیسه بریزند و اقدام به تیراندازی کنند. آنها خیلی زیرکانه وارد طلافروشی میشوند و با ترفندی بسیار ماهرانه مقدار زیادی طلا را به سرقت میبرند، طوریکه طلافروش متوجه نمیشود و فقط با بازبینی دوربینهای مداربسته میتوان پی به سرقت آنها برد. گاهی دیده میشود که برخی زنان نه بدسرپرست و بیسرپرست هستند و نه مشکل خاصی دارند، اما به دلیل بلندپروازی و چشم و هم چشمی سرقتهایی را بویژه در مهمانیها انجام میدهند. این افراد به دنبال دیده شدن هستند و معمولا به دلیل عقدههای روانی در کودکی به آنچه دارند، قانع نیستند و به چنین جرایمی در بزرگسالی دست میزنند. گاهی نیز با زنانی روبهرو میشویم که چندبار به زندان رفته و هر بار پس از آزادی مرتکب جرایم سنگینتری شدهاند. این دسته از زنان معمولا به دلیل نیاز مالی شدید و امرار معاش دست به ارتکاب جرم میزنند. زنان بدسرپرست بیشتر از زنان بیسرپرست مرتکب جرایمی همچون سرقت میشوند، ابتدا با سرقتهای خرد شروع میکنند و با دیگر جرایم ادامه میدهند. در مورد بزهکاران مانند زنان که میتوانند دچار مشکلات روحی، روانی و مالی باشند، باید با استفاده از مکانیسمهای کنترل اجتماعی و تدابیر اصلاحی جایگزین مجازات، ازاین افراد در فرآیند جامعهپذیری به گونهای استفاد کرد تا ضمن این که در معرض انواع آموزشهای سالم برای بازگشت دوباره به سمت زندگی و جامعه قرار میگیرند، حمایت بشوند. بسیاری از جرایم در اثر ناآگاهی، فقر تربیتی و فرهنگی، کنجکاوی و عصبانیت ناگهانی اتفاق میافتد که همه ما دچار آن میشویم.
آموزش لازم برای زنان در زندگیشان باعث میشود، به سمت و سوی جرم و حتی تکرار آن نروند. باید بنیان خانواده را سامان دهیم و سواد اجتماعی افزایش یابد. بانوان جامعه اسلامی باید با اثرپذیری از الگوهای دینی، در تحکیم و تکامل بنیان خانواده و جامعه تلاش کنند؛ زیرا زنان، رکن اصلی خانوادهاند و از جایگاه ویژهای برخوردارند و همین امر باعث میشود، زمانی که به مسائل اخلاقی وخانوادگی پایبند باشند، گرفتار بزهکاری و جرایم نشوند.
جرایم جنسی، شایعترین جرم زنان
محمدحسین شاملو کارشناس حقوقی، بازپرس سابق جنایی
مرور پروندههای جنایی، افزایش جرایم زنان را در سالهای اخیر نشان میدهد. شایعترین این جرایم، موارد جنسی است و جرایم مرتبط با منافی عفت نیز در صدر بیشترین تعداد آن قرار دارد. ردپای زنان در جرایمی مانند کلاهبرداری و پولشویی نیز دیده میشود. در پروندههای متعدد دیده شده زنان، مبالغ کلاهبرداری شده را در قالب خرید طلا یا سکه تبدیل به پول کردهاند. از سوی دیگر، زنان جرایم خشن مانند قتل نیز مرتکب میشوند و سرنوشت خود را با طناب دار گره میزنند. البته آنها معمولا مستقیما در این جرایم وارد نمیشوند و بیشتر نقش معاون را بازی میکنند. انگیزه بسیاری از آنها نیز به مسائل اخلاقی و اختلافات خانوادگی با شوهرانشان برمیگردد. این موضوع نیز دو طرف دارد. ممکن است خود زن دچار انحراف اخلاقی شده باشد که در این شرایط، نقشه میکشد با همدستی مرد غریبه یا افراد دیگر، شوهرش را بکشد یا در موارد محدودتر، خودش به تنهایی وارد عمل میشود.
در شرایط برعکس ممکن است زن با تصور خیانت همسرش، دست خود یا دیگری را به خون آلوده کند. مثلا چندی پیش، زنی به شوهرش بدبین شد و با همدستی برادرش، او را با استفاده از اسلحه کشت و سپس برای گمراه کردن پلیس، فردی بیگناه را به صحنه جرم کشاند تا همه چیز را گردن او بیندازد. سرنوشت این پرونده با اعتراف متهمان به قتل در مسیر تازهای افتاده است. از طرفی، زنان از خشونت به مراتب کمتری نسبت به مردان در قتلها استفاده میکنند و اغلب وارد درگیری فیزیکی نمیشوند؛ اگر خودشان مباشر باشند، در وهله اول از سم و سپس اسلحه استفاده میکنند، اما اگر نقش معاون را داشته باشند امکان وقوع خشونت افسارگسیخته وجود دارد چون زن، خودش مستقیم وارد نشده و درگیری بین مردان است. نگاه به زندگی مجرمان زن نشان میدهد، بیشتر آنها از نظر اجتماعی صدمه دیدهاند و از آسیب اعتیاد و طلاق رنج میبرند. عدم بهرهمندی از حمایت خانواده و مشکلات معیشتی و اقتصادی نیز باعث شده، به سمت شایعترین جرم یعنی جرم جنسی سوق پیدا کنند. برخی زنان به دلیل زندگی در خانوادههای مجرم مجبور به انجام خلاف میشوند. مثلا شوهر سارق یا کلاهبردار است و زن را مجبور به ارتکاب جرم میکند.
راه پیشگیری نیز در حمایت اززنان، بخصوص زنان بیسرپرست و خودسرپرست نهفته است. این افراد باید تحت پوشش اجتماعی قرار بگیرند و از نظر اقتصادی حمایت شوند. در این صورت میتوان به کاهش آمار جرایم جنسی امیدوار بود. مجرمان زن بعد از دستگیری رها میشوند در حالی که حمایت از آنها باید ادامه پیدا کند. تجربه نشان داده، اکرام جایگاه زن، توجه به خواستههای این قشر مهم جامعه و حمایت از آنها، اولین و مهمترین راه کاهش جرایم آنهاست.