شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۴
13 آبان روزی به یاد ماندنی در تاریخ معاصر ایران

سه رویداد مهم از جنایات استکبارى آمریکا در این روز / درسها و عبرت ها

تبعید امام خمینى(ره) به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، ۱۳ آبان ۱۳۵۷ که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسى در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ عنوان این سه واقعه تاریخى است که نمى‌توان هیچ‌یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگرى اولى دانست.
کد خبر : ۳۸۷۳۹۷
گروه سیاسی صراط: روز 13 آبان که در تقویم نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران به‌عنوان روز مبارزه با استکبار جهانى نام‌گذارى شده، یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به‌همین‌دلیل این روز را در تاریخ کشور به‌عنوان روزى به یادماندنى به ثبت رسانده است. تبعید امام خمینى(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسى در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخى است که نمى‌توان هیچ‌یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگرى اولى دانست چراکه هر کدام در دوره وقوع، تأثیرگذارى خاص خود را داشته و شرایط را به‌نحوى تغییر داده‌اند. بنابراین، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، این روز را به روز «ملّى مبارزه با استکبار» نام گذارى کردند.

*    استکبار در مفهوم  و اصطلاح‌

«استکبار آن است که انسان اظهار بزرگى کند و آن‌چه را که از آن او نیست و براى او روا نیست، ابراز دارد...» قرآن مستکبران را در مقابل ضعیفان قرار داده است؛ به جهت آگاهى دادن به این نکته که استکبار آنان، به علّت قوه و نیروى بدنى و مالى آن‌ها بوده است و در جاى دیگر، مستکبران را در مقابل مستضعفان قرار داده است.

بنابر تعریف فوق، استکبار، وصفى درونى است که لوازم و مظاهر مختلفى را مى‌تواند در جامعه داشته باشد. خودبزرگ‌بینى و نشناختن حد خود در مقابل خداوند و مردم - و به استضعاف کشیدن آن‌ها- از اوصاف درونى هستند که شخص مستکبر به‌واسطه آن‌ها موضع‌گیرى‌هاى خویش را تنظیم مى‌کند؛ همان‌گونه که در قرآن، درباره نافرمانى ابلیس چنین آمده است: «ابى و استکبر و کان من الکافرین».

در اصطلاح علوم اسلامى، استکبار همواره با واژه‌هایى نظیر «ظلم» و «طاغوت» همراه است.

استکبار از دیدگاه فرهنگ سیاسى اسلام، وجود نوعى سلطه‌گرى، سلطه‌جویى، استعمار و بهره‌کشى فرهنگى، سیاسى و اقتصادى توسط اقلیت محدودى زورگو و نفع‌طلب بر خیل عظیم توده‌هاى محروم مى‌باشد. این عمل، می‌تواند داخلى باشد؛ به همان طریق که یک عده دیکتاتور و زورگو بر ملت‌هاى محروم تحت سلطه خود حاکمیت داشته، آن‌ها را تحت فشار و ظلم قرار دهند و همچین مى‌تواند بین‌المللى باشد؛ بدین‌معنى که دولت و یا کشورى، سایر ملت‌ها را استثمار و به استضعاف بکشاند که نمونه بارز آن اعمال سیاست‌هاى استعمارگونه و امپریالیستى قدرت‌هاى بزرگ شرق و غرب در جهان مى‌باشد. امروزه در فرهنگ سیاسى دنیا، واژگانى نظیر «استعمار» و «امپریالیسم» نیز در رساندن مفهوم فوق به‌کار مى‌روند.


*    ویژگى‌هاى استکبار

الف: منفعت‌طلبى: اصولا مبناى تمام ظلم‌ها و ستم‌هاى انسان، چیزى جز منفعت‌طلبى نیست و این موضوع، در قدرت‌هاى استکبارى در حد بالایى وجود دارد. آنان به تنها چیزى که اهمیت مى‌دهند، منافع مادى و حیوانى آنان است. ازاین‌رو، در صورت به خطر افتادن این منافع، حاضرند که از مردم کشور خویش نیز بگذرند و دوستان و متحدان و نوکران خود را فدا کنند تا منافع آن‌ها تأمین شود.

ب: جهان‌خوارى: دست‌یابى به امکانات موجود در سراسر جهان، یکى از ویژگى‌هاى کشورهاى استکبارى است. ازاین‌رو، کسب سلطه جهانى و تصاحب ذخایر ملت‌هاى دیگر و به چنگ آوردن شریان حیات اقتصادى جهان، از ویژگى‌هایى است که در تمامى مستکبران دیده مى‌شود.

ج: عقب نگه داشتن مستضعفان: یکى از روش‌هاى اساسى و مهم استکبار جهانى، براى حفظ سلطه و برترى خود بر جهان و ادامه بقا و حیات خویش، جلوگیرى از پیشرفت ملت‌هاى مستضعف است. استکبار، در این‌جهت، از انجام هیچ‌گونه اقدامى - اعم از جذب نخبگان کشورهاى جهان سوم و یا کشورهاى در حال پیشرفت، کارشکنى در برنامه هاى آنان، اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌هاى بین‌المللى، به بهانه‌هاى مختلف - دریغ نمى‌ورزد.

د: برخوردارى از نگرانى دائمى: استکبار همواره درصدد تجاوز به حقوق دیگران است و اصولا با تجاوز به حقوق دیگران رشد مى‌کند. مستکبر، همواره در خوف و اضطراب به‌سر مى‌برد و از انتقام کشورهاى تحت سلطه، هراسان است. از سوى دیگر، تلاش روزافزون در به‌دست آوردن هرچه بیشتر منافع و منابع دیگران، خواب راحت را از چشمان استکبار ربوده است و از این‌جهت، همواره دلهره و نگرانى با مستکبران همراه است. استکبار جهانى، جهت دست‌یابى به اهداف شوم خود، از زمینه‌ها و راهکارهایى نظیر، ایجاد اختلاف بین مردم کشورهاى مستضعف، ترویج فساد و فحشا ... استفاده می‌کند.


*    سه رویداد مهم در تاریخ ایران‌

الف: 13 آبان 1343 : کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولى حقى است که به اتباع بیگانه داده مى‌شود و آن‌ها را ازشمول قوانین کشور مصون و مستثنى مى‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنى بر اعطاى مصونیت قضایى به اتباع آمریکایى را به‌صورت یک لایحه قانونى در هیأت دولت تصویب کرد. چندى بعد این خبر به حضرت امام(ره) رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به‌طورى که در4 آبان 1343 ایشان طى نطقى تاریخى به رسوایى این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایى از سخنرانى ایشان چنین بود: «... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد، ملت ایران را از سگ‌هاى آمریکایى پست‌تر کردند. اگر چنان‌چه کسى یک سگ آمریکایى را زیر بگیرد، بازخواست از او مى‌کنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست مى‌کنند و اگر چنان‌چه یک آشپز آمریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ‌کس حق تعرض ندارد...».

رژیم که در طول دو سالى که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌اى، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پاى خود مى‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیماى نظامى، ایشان را به ترکیه تبعید کردند. دستگیرى و تبعید امام با واکنش شدید اقشار مردم مواجه شد. شهرهاى قم، مشهد و تهران به حالت تعطیل درآمدند.

در بسیارى از شهرها تظاهرات به‌راه افتاد. حسنعلى منصور، نخست وزیرى که لایحه را به مجلس برده و از تصویب گذرانده بود، ترور گشت و نهضت وارد دوران جدید مبازره علنى با رژیم گردید. این سرآغار هجرتى بود که 14 سال بعد، پیروزى انقلاب اسلامى را به‌بار آورد.

ب: 13 آبان 1357 : در حالى‌که انقلاب اسلامى مردم ایران به رهبرى امام خمینى(ره) به روزهاى سرنوشت‌سازى نزدیک مى‌شد، همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعى در ایفا کردن نقش تاریخى خود و عمل به تکلیف الهى داشتند. در این‌میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگرى داشتند. صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالى‌که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صداى اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌هاى دیگرى از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران، ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالى‌که به سختى نفس مى‌کشیدند، صداى خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازى آغاز شد و جوانان و نوجوانان‌ بى‌گناه، یکى پس از دیگرى، در خون خود غلتیدند.

در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام(ره) در پیامى به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزى نهایى نزدیک است و خدا با صابران است... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این‌راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام... صداى آزادى‌خواهى و استقلال‌طلبى شما را به گوش جهانیان مى‌رسانم.»

به‌خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامى به نام روز دانش‌آموز نام‌گذارى شده است.


ج: 13 آبان 1358 : در ابتداى انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌هاى تهران، پلى‌تکنیک، صنعتى شریف، شهید بهشتى و... گرد هم آمدند و طى یک راهپیمایى تا سفارت آمریکا از دیوارهاى سفارت بالا رفته و علی‌رغم مقاومت محافظین و آمریکایى‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایى‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیارى از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌هاى خود شدند ولى پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودى باقى‌مانده اسناد جلوگیرى شد و بعدها اسنادى که از لانه جاسوسى آمریکا به‌دست آمده بود، چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیارى با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسى تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. با تسخیر لانه جاسوسى ماهیت چهره‌هاى سازشکار که در صحنه سیاسى کشور ظاهر شده بودند، افشا گردید و روحیه بیدارى، هوشیارى و وحدت و همبستگى در امت دمیده شد و از همه مهم‌تر، ابهت پوشالى آمریکا در جهان شکسته شد.

امام خمینى(ره) نیز در پیامى این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایى‌ها را برانگیخت و آن‌ها که ناتوان از درک ملتى استقلال‌طلب و آزادى‌خواه بودند، دست به اقداماتى بر ضد جمهورى اسلامى ایران زدند؛ از آن‌جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللى مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامى، شوراى امنیت و...، ایجاد جو منفى تبلیغاتى علیه دانشجویان مسلمان و برخى اقدامات دیگر ازجمله آن‌هاست.

اما پس از بى‌ثمر ماندن، آن‌ها به اقدامات جدى‌ترى روى آوردند؛ ازجمله قطع کامل روابط سیاسى در 20 مهر 1359، حمله نظامى به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آن‌ها در صحراى طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادى و بلوکه کردن دارایى‌ها و اموال ایران و... که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران براى مقابله با ظلم و بی‌عدالتى جهانى ومنشا اصلى آن در جهان یعنى استکبار جهانى و آمریکا خللى وارد نکرده است.


*    درسها وعبرتها

این سه رویداد حاوى درسها وعبرتهاى ماندگاریست که می‌تواند مسیر روشن انقلاب را بر ملت وسیاستمداران نظام هموار وراهگشاى حرکت آنان در تقابل با نظام سلطه و پیشبرد اهداف متعالى انقلاب اسلامى در عرصه داخلى و بین‌المللى گردد که به اهم آن‌ها اشاره می‌شود:

1-    عدم اعتماد به نظام استکبارى وهمراهى مقتدرانه با نظام اسلامى تحت ولایت امر مسلمین (تولى و تبرى)

2-    عدم اطاعت و تبعیت از نظام سلطه و برنامه‌ها و سیاستهاى آنان در سطح داخلى و بین‌الملل (جهاد کبیر)

3-    ایمان به بدعهدى‌هاى نظام سلطه و در راس آن ایالات متحده به استناد عملکرد خائنانه آنان در تاریخ گذشته این نظام و سایر نظامهاى استقلال‌خواه (برائت از کفار)

4-    ایمان به دشمنى تاریخى نظام سلطه علیه نظام اسلامى و انقلاب اسلامى ملت ایران، اگرچه در بعضى از شرایط شاهد انعطاف یا تغییر و تلطیف مواضع آن‌ها باشیم، لیکن اهداف آن‌ها در تمامى ادوار تاریخى ثابت و تغییرناپذیر است.

5-    ضرورت حضور هوشمندانه نخبگان، اساتید و دانشجویان در پیشبرد اهداف و گفتمان انقلاب اسلامى در سطح داخلى و بین‌الملل (قدرت نرم)

مبارزه با استکبار، اهداف متعددى را دنبال مى‌کند که اصلاح رفتارهاى مستکبران و یا نابودى آن‌ها بخشى از اهداف آن مى‌باشد که البته هدف مهمى نیز به‌شمار مى‌آید اما آنچه در حال حاضر و در مرحله نخست براى ما مهم است نه اصلاح رفتار استکبارى آمریکا بلکه صرفا دفاع از منافع و حقوق خودمان و حمایت از حقوق ملت‌هاى دیگر مى‌باشد .

به عبارتى آنچه در حال حاضر در جریان استکبارستیزى ملت ما براى ما اهمیت دارد بیش از آن‌که اصلاح رفتار استکبارى غرب و به‌ویژه آمریکا باشد، نیل به حقوق اولیه خود ما مى‌باشد. به‌ویژه این‌که تجربه نشان مى‌دهدکه رفتار استکبارى آمریکا به‌راحتى قابل تغییر نمى‌باشد و با توجه به این مسأله، اگر استکبارستیزى و رسیدن به حقوق اولیه ملت‌ها منوط به اصلاح آمریکا بود در آن‌صورت هیچ ملتى نباید به فکر به‌دست آوردن حقوق اولیه‌اش باشد و سخن گفتن از حقوق اساسى ملت‌ها نیز بى‌معنا بود. این در حالى است که از طریق استکبارستیزى اگرچه شاید نتوان به این زودى غرب و آمریکا را اصلاح کرد اما مى‌توان آن‌ها را مجبور به تغییر حداقل بخشى از رفتارهاى خود نمود و از این طریق به حقوق خود دست‌یافت.