جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۵:۰۳
كريم دهكردي

آسيب‌شناسي جبهه پايداري

کد خبر : ۳۸۵۲۳
به وجود آورندگان جبهه پايداري را بايد جمعي از نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي دانست كه از جهت مباني فكري و پايبندي به اصول انقلاب اسلامي با ديگر نيروهاي انقلاب اسلامي (اصولگرايان) تفاوتي ندارند، به عبارت ديگر رد و تأييدهاي صحنه سياسي جبهه انقلاب اسلامي، به خاطر پايبندي يا عدم‌پايبندي به اصول انقلاب اسلامي نيست بلكه به سلايق، رفتارهاي سياسي و فهم‌هاي خرده‌گفتماني برمي‌گردد، بنابراين در مقايسه به وجود‌آورندگان جبهه پايداري و ديگر اصولگرايان از مفاهيمي مانند انقلابي/ ضدانقلاب، خودي/ غيرخودي، اصولگرا/ غيراصولگرا، ولايي/ غيرولايي و... استفاده نمي‌كنيم. شكاف‌هاي موجود به اشتباهات و برداشت‌ها برمي‌گردد كه براي حاملان انديشه اجتماعي انقلاب فاقد توجيه اساسي است. با اين مقدمه ضمن احترام به نيروهاي مولد جبهه پايداري و تأكيد بر اصالت فكري آنان آسيب اصلي حركت سياسي و موسمي آنان را مي‌توان اينگونه احصا كرد:
۱- جبهه پايداري اعلام وجود و هويدايي خود را بر مبناي رفتار سلبي بنا گذاشت و از بدو تشكيل، نفي ديگران را بخشي از مطالبه خويش قرار داد و به جاي اثبات خود درصدد نفي ديگران برآمد. اين رويه طبيعتاً واكنش طرف مقابل را برمي‌انگيزد و فضاي تقابلي بخشي از انرژي نيروهاي انقلاب اسلامي را به خود اختصاص خواهد داد و تهمت‌ها و حتي اهانت‌ها مي‌تواند به تنفر و جبهه‌بندي نيروهاي جوان‌تري كه به طيف‌هاي مركزي متمايل هستند، بينجامد. ماحصل اين زد و خورد سياسي بي‌توجهي به ميزان مشاركت در اولين انتخاباتي خواهد شد كه بعد از فتنه انجام مي‌شود. اصحاب فتنه و غرب از اكنون منتظر فرداي انتخابات هستند كه كاهش احتمالي رأي نسبت به انتخابات قبلي و ايضاً اقبال بهتر اصلاح‌طلبان نسبت به انتخابات مجلس هشتم را به عدم اقناع‌سازي مردم و نارضايتي آنان بعد از انتخابات رياست جمهوري ۱۳۸۸ ارجاع دهند. بنابراين اصل انتخابات امسال و اصل مشاركت مردم براي نيروهاي انقلاب كه اجماع نخبگان آنان در جبهه اصولگرايان و جبهه پايداري است، بايد مهم‌تر از هويت انتخاب‌شوندگان باشد. كساني كه دغدغه انقلاب و حيثيت نظام را دارند بايد متوجه اين موضوع باشند كه امسال به ميدان آوردن انتخاب‌كنندگان مهم‌تر از آرايش انتخاب‌شوندگان است. اين مسئله‌اي است كه اصولگرايان خصوصاً بخش جبهه پايداري از آن، غافل هستند.
۲- هرچند سكوت برخي از خواص در فتنه يا مواضع متفاوت آنان قابل‌حذف نيست و از ذهن فرزندان اصيل انقلاب پاك نخواهد شد، اما رفتار سياسي نيروهاي انقلاب با همديگر نبايد به صورتي باشد كه اگر كسي اشتباهي كرد، اولين اشتباه، آخرين اشتباه محسوب ‌شود و اين توقع به وجود آيد كه اشتباه‌كنندگان بايد در بزنگاه‌ها و فرآيندهاي اصلي كشور حذف شوند. با اين رويه اگر كسي اشتباهي بكند، بايد براي هميشه صحنه سياست را ترك كند. كمااينكه نقدكنندگان و درخواست‌كنندگان حذف نيز داراي اشتباه هستند، به طور مثال آنان كه تلاش كردند لاريجاني بر كرسي مجلس در چهار سال پيش تكيه بزند، امروز به دنبال حذف وي از ليست اصولگرايان هستند و اين اشتباه نيز در پرونده چهار سال پيش آنان درج است، اما محل مناقشه نيست و نبايد هم باشد.
۳- حدادعادل در يك اقدام غيرمنتظره رسانه‌اي اعلام كرد كه مقام معظم رهبري به وحدت اصولگرايان معتقد است و از تعدد ليست‌هاي انتخاباتي ناخرسند، بنابراين ولايت‌پذيران بايد دردمندانه از مطالبات خود (حتي مطالبات بحق) بگذرند و با اصلي و فرعي كردن مسائل به صحنه فرداي مجلس بنگرند كه اصحاب فتنه تمام مهره‌هاي خوشنام و سفيد خود را براي آن بسيج كرده‌اند.
۴- خط تماس جبهه پايداري بايد از افرادي باشد كه سابقه طولاني‌تري در انقلاب داشته و از درك كلان‌تري برخوردار باشند و سرمايه و وزانت لازم جهت تعامل با شخصيت‌هاي برجسته‌اي چون آيت‌الله مهدوي‌كني را داشته باشند، ترميم در خط مقدم جبهه پايداري مي‌تواند گوش‌ها را نسبت به مطالبات آنان شنواتر كند.
۵- طبيعتاً اعضاي جبهه پايداري جمعي از ولايت‌پذيران كشور هستند، آنان بايد افق را طوري بپيمايند كه نيازي به تذكر نداشته باشند. به تعبير بهتر بازي آنان در زمين ولايت، مانع واگرايي آنان در بلندمدت خواهد شد. خواص جامعه هم مي‌دانند كه اين جمع متدين به تفرق رأي نيروهاي انقلاب فكر نمي‌كنند، بنابراين حرف آخر را بايد همين امروز بپذيرند و دعواها و حتي حرف‌هاي حق خود را در بستري غير از انتخابات مجلس دنبال كنند. امروز روز عبور از گردنه پس از فتنه است.