جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۶

حکایت شهیدی که می‌دانست به شهادت می‌رسد

در زیر آسمان شهر علاوه بر خانواده‌های شهدای دوران دفاع مقدس خانواده‌های شهدایی وجود دارند که در همین نزدیکی‌ها و در همین روزهایی که ما سرگرم زندگی بودیم به شهادت رسیدند و مادرانی که پس از گذشت سال‌ها هنوز بی‌تاب فرزندان‌شان هستند.
کد خبر : ۳۸۴۳۴۹
صراط: در زیر آسمان شهر علاوه بر خانواده‌های شهدای دوران دفاع مقدس خانواده‌های شهدایی وجود دارند که در همین نزدیکی‌ها و در همین روزهایی که ما سرگرم زندگی بودیم به شهادت رسیدند و مادرانی که پس از گذشت سال‌ها هنوز بی‌تاب فرزندان‌شان هستند.

به گزارش تسنیم از بیرجند، وقتی وارد خانه یک شهید می‌شوی عطر و بوی معنویت، صداقت و سادگی در آن موج می‌زند و آرامشی عجیب در قلبت خانه می‌کند، آرامشی که حاصل سالها صبر و بردباری و فراق است.

سکوت و یک دنیا سخن

دستان لرزان مادر نشان سال‌ها صبوری درغم نبودن فرزندش هادی داشت وقتی از پدر خواستیم درباره فرزند شهیدش حرف بزند لحظه‌ای سکوت کرد، سکوتی که خود نشان از حرف‌های ناگفته بود.

مادر که باشی همیشه نگران فرزندت هستی حالا چه فرزندت بزرگ باشد چه کوچک باشد.

مادر نگاهی به عکس فرزند شهیدش انداخت و چشمانش پر از اشک شد هنگامی که با دستان خسته از کار و زحمت گوشه چشمش را پاک می‌کرد از خاطرات هادی می‌گفت.

مادر که باشی همیشه مادری چه فرزندت در کنارت باشد و چه در عرش و ملکوت باشد.

مادر که باشی هر وقت که نگاه قاب عکس فرزندت می‌کنی، هنوز باورت نمی‌شود او دیگر نمی‌آید صبح با خاطرات فرزند شهیدت از خواب بیدار می‌شوی و شب هم با خاطرات او سر بر بالین می‌نهی و به راستی چه زیبا گفت شهید آوینی که "زندگی زیباست، اما شهادت زیباتر" است.

مادر با دستان لرزانش عکس فرزند شهیدش را نشان داد و گفت: داغ فرزندم با من چنین کرد اما با همه این داغ خوشحالم که فرزندانم در راه انقلاب و اسلام پاگذاشتند و به شهادت رسیدند.

نیروی انتظامی بعد از جنگ تحمیلی شهیدان زیادی تقدیم نظام کرده است

علاوه بر خانواده‌های شهدای دوران دفاع مقدس در زیر آسمان شهر خانواده‌های شهیدی وجود دارند که در همین نزدیکی‌ها در همین روزهایی گذشته که ما سرگرم زندگی بودیم آرام به شهادت رسیدند و این شهیدان هیچ فرقی با شهدای دوران دفاع مقدس ندارند.

همیشه با خانواده‌های شهدای دوران جنگ تحمیلی مصاحبه می‌گرفتم اما این بار قرار بود به دیدار خانواده شهدای نیروی انتظامی برویم.

وارد خانه که شدیم اهالی خانه لباس مشکی بر تن داشتند گویا پدر شهید چند ماهی بود که از دنیا رفته بود.

این پدر شهید ارادت خاصی به ائمه اطهار داشت و هرسال برای برپایی موکب‌ها در عتبات عالیات تلاش زیادی داشت و امسال هم تلاش داشت تا خود را برای برپایی موکب‌ها به کاظمین برساند که دیگر اجل مهلت نداد اما پسران خانواده قصد دارند راه پدر را ادامه دهد.

حکایت شهیدی که می‌دانست به شهادت می‌رسد

دلجویی نماینده ولی فقیه استان از خانواده‌های شهدای نیروی انتظامی 

آیت‌الله سیدعلیرضا عبادی در دیدار از خانواده شهیدان ترابی و سبزبان اظهار داشت: شهید ترابی متولد آسیابان بیرجند است و مردم این منطقه از همان دوران پیش از انقلاب در صحنه حضور داشتند.

وی با اشاره به نقل خاطرات یکی از شهدا افزود: برخی از اهل محل قبل از آنکه شهید عازم جبهه شود بارها به او می‌گفتند چه ضرورتی دارد که شما در این سن و سال به جبهه بروید و دفاع همچنان باقی است و به دنبال راهی بودند تا مانع رفتن این شهید جوان به جبهه‌ها شوند اما این شهید در جواب به آنها می‌گفت "الان که جوان هستم باید در عرصه دفاع شرکت کنم و امروز جبهه به من نیاز دارد و اگر من به جبهه نروم و بمانم از کجا معلوم فرصتی برای جهاد پیش آید".

شهدا از زمان شهادت خود باخبر هستند

نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی گفت: برخی شهدا قبل از شهادت از زمان شهادت خود با خبرند که شهید چمران و شهید ححجی از این نمونه‌اند.

عبادی افزود: شهید حججی چند ماه قبل از شهادت با رفتن به مشهد مقدس و نوشتن نامه‌هایش مشخص بود که از زمان شهادت خود باخبر است و از پابوسی پدر و مادر تا نصایحی که برای خانواده‌اش گذاشته بود همه بیانگر این است که شهدا از شهادت خود باخبرند و با خدای خود معامله‌ کردند.

وی با اشاره به مادر شهید سبزبان که چندین سال است در بستر بیماری است اظهار داشت: وفایی که در اخلاق اسلامی هست زبانزد است و یکی از فضیلت‌هایی که در خانواده‌های اصیل است این بوده که تا آخرین لحظه به وفایی خود پای‌بند هستند و زن و مرد در کنار یکدگیر هستند.

امام جمعه بیرجند گفت: جهاد در راه خدا همین است و حتماً نباید جهاد فرهنگی و نظامی باشد و هنگامی که فردی زحمتی را تحمل می‌کند و از همسرش سال‌ها پرستاری می‌کند ثوابش از جهاد کمتر نیست و مانند کسی است که در راه خدا شمشیر می‌زند.

حکایت شهیدی که می‌دانست به شهادت می‌رسد

به دلیل ارادت زیاد به ائمه اطهار نام فرزندم را هادی گذاشتم

شهید هادی ترابی در اول فروردین 1359 در روستای آسیابان بیرجند چشم به جهان گشود. او در خانواده‌ای انقلابی، معتقد به اسلام و ولایت بزرگ شد.

پدرش به دلیل اینکه ارادت زیادی به ائمه اطهار داشت نام او را هادی گذاشت تا با استعانت از آن امام هدایت جسته و با تلاش و جدیت در مسیر حق و حقیقت برای دیگران هدایت‌گر باشد.

شهید دوران کودکی خود را در محیط گرم خانواده و در روستای زادگاهش سپری کرد و با رسیدن به سن نوجوانی برای کسب تحصیل به دبستان شهید رسول حسن‌زاده آسیابانی رفت و تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی در همان دبستان به پایان رساند و از آنجا که امکان تحصیل در زادگاهش فراهم  نبود به بیرجند آمد و دوره راهنمایی و دبیرستان را در این شهر به اتمام رساند.

شهید ترابی در پذیرش ماموریت‌های حساس درنگ نمی‌کرد

سپس به خدمت سربازی رفت و به نیروی  مقدس سپاه پیوست و پس از پایان خدمت سربازی چون شور دفاع از وطن داشت در اولین پذیرش نیرو در قرارگاه مرصاد نیروی انتظامی ثبت‌نام و در پنجم آبان 1380 به استخدام نظام درآمد و پس از گذراندن دورهای آموزشی در پادگان محمد رسول الله بیرجند به سیستان و بلوچستان منطقه جکیگور اعزام شد.

چون علاقه زیادی نسبت به کار و ماموریت داشت در پذیرش ماموریت‌های حساس درنگی نداشت تا بلاخره در ششم خرداد 1383 و پس از 3 سال خدمت صادقانه در جریان درگیری با اشرار مسلح و گروهک ضد انقلاب فرقان در منقطه عمومی سراوان ارتفاعات کوه سفید به آرزو دیرینه‌اش رسید و شهید شد.

آری شهید ترابی عاشق کشور و مردمش بود او از شهادتش خبر داشت چون همسرش نقل می‌کرد در آخرین باری که آمده بود از همه دوستان خداحافظی می‌ کرد و تمام  بدهی‌های خود را پرداخت و از همه طلب حلالیت کرد.

شهید سبزبان همیشه در نماز جماعت شرکت می‌کرد

شهید مهرداد سبزبان نیز در سی مهر 1348 در بیرجند متولد شد. تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی در بیرجند گذراند و برای ادامه تحصیل به زاهدان رفت و دیپلم خود  را در رشته الکترونیک در یکی از هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای گرفت.

او همیشه در نماز جماعت شرکت می‌کرد و نمازش را در مسجد و اول وقت می‌خواند. به مجالس سوگواری ائمه ارادت خاصی داشت.

امیدوارم خداوند این پرستاری را از من قبول کند

با اتمام تحصیل برای انجام وظیفه خدمت سربازی وارد نیروی انتظامی شد و لباس سبز این نیرو را بر تن کرد و مدتها خالصانه در مبارزه با سوداگران مرگ درمنطقه سیستان و بلوچستان مبارزه کرد و سرانجام در 28 شهریور ماه 1370 در حین تعقیب و گریز اشرار و در اثر واژگونی خودرو در پاسگاه کوله سنگی زاهدان در سن 22 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر پاکش پس از تشییع در مزار شهدای بیرجند به خاک سپرده شد.

پدر شهید سبزبان اظهار داشت: من به شهادت فرزندم افتخار می‌کنم چون من و خانواده‌ام را آبرو بخشید اما مادرش چند سالی است که در بستر بیماری است و من با اینکه 77 سال سن دارم مانند پرستار از او نگهداری می‌کنم چون او مادر شهید است و سال‌های جوانی عمرش را در کنارم گذرانده اما بعد از شهادت فرزندش دچار بیماری شده و امکان حرکت ندارد و امیدوارم خداوند این پرستاری را از من قبول کند.