جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۶

انتقاد کیهان از مستند تلویزیونی هویدا

اما علیرغم همه تلاش و سعی قابل تقدیر دوستان «خانه مستند انقلاب اسلامی» در ساخت مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»، به نظر می‌رسد که برخی از نکات محوری زندگی و کارنامه سیاه این صدراعظم مرموز مغفول مانده و بعضی از مسائل نیز (علیرغم گفت‌و‌گو با اساتید معتبری همچون قاسم تبریزی و ابراهیم ذوالفقاری) متاسفانه توسط برخی کارشناسان نه چندان موثق، وارونه‌نمایی شده است.
کد خبر : ۳۸۲۰۷۷
صراط: روزنامه کیهان مستند هویدا را «افشاگر و اغواگر» خواند.
 
این روزنامه نوشت: «فیلم مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا» درباره امیرعباس هویدا (یکی از موثرترین و پر سر و صداترین عناصر دوران پهلوی دوم) طی چهار قسمت از شبکه مستند سیما پخش شد.
 
مستند هویدا که کاری از «خانه مستند انقلاب اسلامی» است، با استفاده از تحقیق و پژوهشی گسترده، بهره‌گیری از تصاویری که بعضا (مانند دادگاه هویدا) برای نخستین بار پخش می‌شدند و همچنین ساختاری قابل قبول، توانسته پاسخی درخور و شایسته در مقابل رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های معلوم‌الحال وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی غرب ارائه دهد؛ شبکه‌هایی که جهت تطهیر و منزه ساختن چهره و کارنامه سیاه عناصر فاسد رژیم شاه از جمله هویدا با انتشار کتاب و ساخت فیلم، تلاشی گسترده انجام داده‌اند.
 
پرداختن به گذشته هویدا از دوران کودکی و بررسی اصل و نسب وی در خانواده‌ای بهایی، ارتباط و سرسپردگی‌اش به محافل آمریکایی، بی‌اختیاری کامل در برابر شاه و دربار، مسئولیت دوم کشور بیش از ۱۳ سال و در سیاه‌ترین دوران رژیم شاه، میدان دادن به فساد و تباهی درباریان و اطرافیان محمدرضا پهلوی و... از جمله فرازهای مهمی به نظر می‌رسد که مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا» ساخته مصطفی شوقی در کادر دوربین خود قرار داده است.
 
اما علیرغم همه تلاش و سعی قابل تقدیر دوستان «خانه مستند انقلاب اسلامی» در ساخت مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»، به نظر می‌رسد که برخی از نکات محوری زندگی و کارنامه سیاه این صدراعظم مرموز مغفول مانده و بعضی از مسائل نیز (علیرغم گفت‌و‌گو با اساتید معتبری همچون قاسم تبریزی و ابراهیم ذوالفقاری) متاسفانه توسط برخی کارشناسان نه چندان موثق، وارونه‌نمایی شده است.
 
مثلا اگر چه به رابطه آمریکا و رژیم شاه‌ اشاراتی وجود دارد اما تصمیمات شاه از جمله درباره اصلاحات ارضی یا جشن‌های شاهنشاهی یا حتی نخست‌وزیری هویدا به گونه‌ای نشان داده شده که گویا مستقلا و با ابتکار شخصی خود شاه گرفته شده! یا اگر چه به اهمیت حبیب‌الله عین الملک (پدر هویدا) در تصمیم‌گیری‌های منطقه‌ای پرداخته شده اما به نقش برجسته او در شناسایی و معرفی رضاخان به اردشیر ریپورتر (عامل اصلی سیاست‌های خاورمیانه‌ای صهیونیسم) برای برپایی رژیم پهلوی، اشاره‌ای نمی‌شود یا اساسا از عضویت دیرپای هویدا در تشکیلات فراماسونری و لژهای مختلف آن که نقش مهمی در انتخاب وزراء و اتخاذ سیاست‌های دولت او داشتند، سخنی نمی‌رود؛ گویی سخن از تشکیلات فراماسونری مانند آن چه در رسانه‌های شبه‌روشنفکری رایج است، همچنان تابو بوده و حکایت همان قضیه «اسمشو نبر» است!
 
تاسف‌بارتر این که در این فیلم مستند، دهه ۴۰ در دوران صدارت هویدا، دهه شکوفایی اقتصاد ایران نمایانده شده و دست‌اندرکاران اقتصاد آن دوران (از جمله عنصر سرسپرده‌ای به نام علینقی عالیخانی، رابط شبکه صهیونیستی زیتون و واسط اصلی حضور اسرائیل در ایران) را مردانی کارآمد و متخصص در پیشبرد اقتصاد ایران جلوه داده! این در حالی است که به استناد اسناد مختلف داخلی و خارجی، کلید نابودی اقتصاد ایران از همان دهه ۴۰ زده شد که با طراحی امثال «والت ویتمن روستو»ی یهودی و «موشه دایان» اسرائیلی، طرح‌هایی همچون اصلاحات ارضی و لوایح ششگانه به نابودی کشاورزی و دامپروری ایران  به نفع پروژه‌های کشاورزی اسرائیل در ایران نظیر پروژه دشت قزوین و برقراری یک صنعت دست چندم مونتاژ منجر گردید. برای تحلیل اقتصاد دهه ۴۰ ایران، هیچ منبعی موثق‌تر از فرمایش‌های حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) نیست که طی نامه‌ای در سال ۱۳۴۶ خطاب به خود هویدا نوشتند:
 
«... شماها... ناظر فقر و گرسنگی ملت و ورشکستگی بازار و بیکاری جوانان فارغ‌التحصیل هستید، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور بلکه به طوری که گزارش داده‌اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می‌باشید. ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز چه رسد به دهکده‌های دور افتاده از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام و وسائل بهداشت هستید...»
 
همچنین مستند تحلیلی یک بعدی از زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد به نحوی که با نگاهی مادی همه تحولات را در تحولات اقتصادی خلاصه کرده و سخن چندانی از نابودی فرهنگ اسلامی - ایرانی، از بین رفتن استقلال کشور، سیاست‌های دین‌ستیزانه رژیم پهلوی و قرار گرفتن بهائیان در رأس امور به عنوان عوامل اصلی انقلاب به میان نمی‌آورد.»