صراط: انالله و انا الیه راجعون
زندگی کوتاه انسان، در مقایسه با عمر منظومهها و کائنات بسیار ناچیز است. اما در همین عمر ناچیز و کوتاه، گروهی به بزرگی و عظمت غیرقابل تصوری دست مییابند، همان طور که گروهی دیگر، چنان به پستی میگرایند که به تعبیر قرآن کریم از چهارپایان نیز کمتر میشوند:
بَلْ هُمْ أَضَل( فرقان: 44)
اساس آن برتری و این پستی، چیزی جز آگاهی و هشیاری نیست. گروهی به آن درجه از آگاهی میرسند که این نکته را دریابند که نباید این فرصت کوتاه را ارزان از دست داد. اما، گروهی دیگر چنان در خواب غفلت فرو می روند که این فرصت کوتاه را به بهای ناچیزی از دست میدهند.
آنان که از فرصت زندگی برای خدمت به انسانیت بهره میگیرند، به قدر کافی آگاه و هوشیارند؛ اما گرفتاران غفلت، این فرصت را حقیرانه، در خودخواهی و خودنمایی از دست میدهند.
سرانجام، هوشیاران در لحظه مرگ، چون دفتر زندگی خود را ورق میزنند، شکوه خدمت به انسانها و ایثار و نثار خویش را میبینند و لذتی بالاتر از لذت بهشت موعود نصیبشان می شود. اما غافلان، چون دفتر زندگی خود را ورق میزنند، شرمنده حقارتها و نادانیهای خویش شده، گرفتار دردی میشوند که از آتش دوزخ دردناکتر است.
به خاطر این دنیای دو روزه ستم کردن و تجاوز به حقوق مردم، چنان شرمآور است که با هیچ بهایی نمیتوان آن را توجیه کرد! اما، خدمت به مردم و افزودن بر امن و آسایش انسان ها و از همه مهم تر، بالاتر بردن سطح دانایی بشر، امری است که با هیچ بهایی نمی توان آن را سنجید. در چنین حالی است که انسان از تلاش خود بهرهای میگیرد که با بهشت خدا هم قابل مقایسه نیست و آن بهای بزرگ، چیزی نیست جز خشنودی و رضایت حضرت حق:
و رضوان من الله اکبر(توبه: 72)
بیتردید، افتخاری که نصیب پرفسور میرزاخانی شد، عمر کوتاه وی را، هر چه بیشتر پربار و ثمربخش گردانید. او مجهولی را هدف گرفت و مشکلی را حل کرد و این افتخار را در پرونده زندگی کوتاه خویش ثبت کرد که ریاضیات جهان را گامی به جلو ببرد. یعنی نکتهای نو دریافت و به مردم هدیه کرد و سخنی نو به میان آورد که به قول مولوی:
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو، نو، خوشی و نو، غناست
این بانوی بزرگوار بر خوشدلی و خوشنودی دانایان جهان افزود و دانش ریاضی را از غنای دیگر برخوردار ساخت.
نه تنها باید بر مرگ او و نیز فعالیتش دور از وطن، دردمندانه در سوگ بنشنیم که از این اتفاق برای آینده درس عبرت بگیریم؛ کهنهپرستی را کنار بگذاریم و در قلمرو دین و دانش به دنبال سخن نو باشیم و هراسی از نوآوری به دل راه ندهیم که خدای بزرگ به پیامبر خاتم(ص) دستور داد که افزایش دانایی خویش را از درگاه حق خواستار گردد:
قل رب زدنی علما (طه: 114)
والسلام
* عضو هیأت علمی گروه فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی
زندگی کوتاه انسان، در مقایسه با عمر منظومهها و کائنات بسیار ناچیز است. اما در همین عمر ناچیز و کوتاه، گروهی به بزرگی و عظمت غیرقابل تصوری دست مییابند، همان طور که گروهی دیگر، چنان به پستی میگرایند که به تعبیر قرآن کریم از چهارپایان نیز کمتر میشوند:
بَلْ هُمْ أَضَل( فرقان: 44)
اساس آن برتری و این پستی، چیزی جز آگاهی و هشیاری نیست. گروهی به آن درجه از آگاهی میرسند که این نکته را دریابند که نباید این فرصت کوتاه را ارزان از دست داد. اما، گروهی دیگر چنان در خواب غفلت فرو می روند که این فرصت کوتاه را به بهای ناچیزی از دست میدهند.
آنان که از فرصت زندگی برای خدمت به انسانیت بهره میگیرند، به قدر کافی آگاه و هوشیارند؛ اما گرفتاران غفلت، این فرصت را حقیرانه، در خودخواهی و خودنمایی از دست میدهند.
سرانجام، هوشیاران در لحظه مرگ، چون دفتر زندگی خود را ورق میزنند، شکوه خدمت به انسانها و ایثار و نثار خویش را میبینند و لذتی بالاتر از لذت بهشت موعود نصیبشان می شود. اما غافلان، چون دفتر زندگی خود را ورق میزنند، شرمنده حقارتها و نادانیهای خویش شده، گرفتار دردی میشوند که از آتش دوزخ دردناکتر است.
به خاطر این دنیای دو روزه ستم کردن و تجاوز به حقوق مردم، چنان شرمآور است که با هیچ بهایی نمیتوان آن را توجیه کرد! اما، خدمت به مردم و افزودن بر امن و آسایش انسان ها و از همه مهم تر، بالاتر بردن سطح دانایی بشر، امری است که با هیچ بهایی نمی توان آن را سنجید. در چنین حالی است که انسان از تلاش خود بهرهای میگیرد که با بهشت خدا هم قابل مقایسه نیست و آن بهای بزرگ، چیزی نیست جز خشنودی و رضایت حضرت حق:
و رضوان من الله اکبر(توبه: 72)
بیتردید، افتخاری که نصیب پرفسور میرزاخانی شد، عمر کوتاه وی را، هر چه بیشتر پربار و ثمربخش گردانید. او مجهولی را هدف گرفت و مشکلی را حل کرد و این افتخار را در پرونده زندگی کوتاه خویش ثبت کرد که ریاضیات جهان را گامی به جلو ببرد. یعنی نکتهای نو دریافت و به مردم هدیه کرد و سخنی نو به میان آورد که به قول مولوی:
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو، نو، خوشی و نو، غناست
این بانوی بزرگوار بر خوشدلی و خوشنودی دانایان جهان افزود و دانش ریاضی را از غنای دیگر برخوردار ساخت.
نه تنها باید بر مرگ او و نیز فعالیتش دور از وطن، دردمندانه در سوگ بنشنیم که از این اتفاق برای آینده درس عبرت بگیریم؛ کهنهپرستی را کنار بگذاریم و در قلمرو دین و دانش به دنبال سخن نو باشیم و هراسی از نوآوری به دل راه ندهیم که خدای بزرگ به پیامبر خاتم(ص) دستور داد که افزایش دانایی خویش را از درگاه حق خواستار گردد:
قل رب زدنی علما (طه: 114)
والسلام
* عضو هیأت علمی گروه فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی