جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴
در برنامه تلویزیونی «جهان آرا» مطرح شد

حمله به ایرباس ایرانی تفکری قابل تکرار است

کد خبر : ۳۷۰۵۲۰
صراط: هفتاد و یکمین برنامه تلویزیونی جهان آرا با موضوع حمله ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران روی آنتن شبکه افق رفت.

به گزارش تسنیم، هفتادویکمین قسمت از برنامه گفت‌وگو محور «جهان‌آرا» یکشنبه شب روی آنتن شبکه افق سیما رفت.

 12 تیرماه 1367 سند دیگر بر جنایات آمریکا علیه ملت ایران رقم خورد، جنایتی علیه زنان و کودکان بیگناه و مسافران هواپیمایی مسافربری نه سربازانی که امکان دفاع از خود را داشته باشند.

در این تاریخ، پرواز شماره 655 شرکت هواپیمایی ایران ایر با 290 مسافر ایرانی و خارجی، بر فراز خلیج فارس مورد اصابت موشک ناو یو اس اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و در ارتفاع 12 هزار پایی منهدم شد و تمام مسافران و خدمه پرواز که 66 نفر از آنها کودک بودند جان باختند.

آمریکا هیچ وقت این جنایت را گردن نگرفت و مسئولیت آن را نپذیرفت، حتی هیچ یک از خدمه و فرماندهان ناو وینسنس هم تحت پیگرد قرار نگرفتند و تلخ تر اینکه ویلیام راجرز فرمانده این ناو در پایان خدمت خود مدال شجاعت هم دریافت کرد.

در سالروز این جنایت هولناک، برنامه تلویزیونی «جهان آرا» به بررسی اقدام ضد بشری آمریکا در منهدم کردن هواپیمای مسافربری ایرانی می پردازد.

حبیب احمد زاده فعال فرهنگی و از نویسندگان معاصر و همچنین حسین دهباشی مستندساز و تاریخ‌نگار میهمانان این برنامه هستند که در گفت‌وگو با وحید یامین پور به ابعاد مختلف این ماجرا پرداختند.

حبیب احمدزاده در شروع این برنامه درخصوص جنایت اتفاق افتاده در سال 12 تیر سال 67 و با تأیید بی‌اطلاعی خیلی از جوانان از چنین رویدادی با نقل خاطره‌ای در همین موضوع اظهار کرد: دهه 70 زمانی بود که در دانشگاه هنر درس می‌خواندم و پیشنهاد دادم که نامه به ویلیام راجرز را روی برد دانشگاه نصب کنند. برای من خیلی جالب بود دانشجویانی که به‌عنوان نخبه هنری هم مطرح بودند می‌آمدند و با تعجب می‌پرسیدند مگر امریکایی‌ها ایرباس ما را زده‌اند! فاجعه ایرباس یک چیز است و فاجعه عدم اطلاع حتی دانشجویان چیز دیگری است. بدتر از این وقتی بود که حدود هشت سال پیش وقتی گروه‌های صلح‌طلب امریکایی به ایران آمدند هم از این موضوع اطلاعی نداشتند.

این نویسنده ضمن یادآوری این مطلب که خط حد درگیری ایران و عراق در سال 67 یعنی سال پایانی جنگ به خارک کشیده شده بود و با بیان اینکه در همین سال امریکایی‌ها با این بهانه که ما مشغول اسکورت نفت‌کش‌های عربستان و کویت هستیم خط حد درگیری را به تنگه هرمز می‌برند ادامه داد: به‌طور ناگفته هواپیماهای مسافربری از فرودگاه‌های دوبی، بندرعباس و تهران حرکت می‌کنند. چند روز قبل از این حادثه هواپیمایی بام ناواستار توسط یک هواپیمای عراقی مورد اصابت قرار گرفت و 36 نفر کشته شدند. امریکایی‌ها به‌خاطر سالروز استقلال امریکا در آماده‌باش صددرصد قرار گرفتند. شاید حتی یک نفر در ایران در ذهنش نبود که اینها در سالگرد استقلال‌شان قرار دارند، اما در ذهن امریکایی‌ها می‌گذشت که ایرانی‌ها حتماً در سالروز استقلال امریکا قرار است کاری انجام دهد.

وی اضافه کرد: اینها با قایق‌های ما در آب‌های ساحلی ایران که 12 مایل را در برمی‌گیرد و هیچ کشوری حق ندارد وارد این آب‌ها شود درگیر می‌شوند. ویل راجرز با ناو بسیار پیشرفته خود که قیمتی بالغ بر 1.5 میلیارد دلار داشت به خلیج فارس می‌آید که به گفته فرماندهی اصلی امریکایی‌ها که در بحرین مستقر بوده این آدم دنبال این بوده که قهرمان شود. با آتش توپخانه ناو خود با قایق‌های گشتی ما درگیر می‌شود. هواپیمای ایرباس ما را که از بندرعباس بلند می‌شود مورد اصابت قرار می‌دهد. اولین حرکتی که می‌کنند این است که ما یک هواپیمای نظامی را زدیم. بعد ادعا می‌شود که یک اف14 پشت این هواپیما بوده است.

این فعال فرهنگی با بیان این مطلب که قرار گرفتن اف14 پشت یک هواپیمای مسافربری با وجود این همه رادارهای پیشرفته بسیار کارتونی است به چرایی این موضوع پرداخت و با طرح این سئوال که آیا ما آن‌موقع با ارتش امریکا یا عراق در جنگ بودیم تصریح کرد: اینها می‌خواستند در لحظه بهت حادثه از جو عمومی فرار کنند و به‌همین دلیل می‌گویند این هواپیما حق نداشته از منطقه جنگی عبور کند.

وی یکی از اشتباهات استراتژیک ما را پرداختن به حادثه در زمان وقوع آن برشمرد و توضیح داد: تمام بحث ما این شده که راجرز این هواپیما را عمداً زد یا اشتباهی! این گوچکترین مسئله است. قبل از این حادثه باید بگوییم چرا پنتاگون و دولت امریکا در جنگی دخالت می‌کند که یک متجاوز بنام صدام وجود دارد و خودشان هم در زمان حمله عراق به کویت به این موضوع اذعان می‌کنند و به پشتوانه همین صدام درگیری را از اسکله‌های البکر و الامیه به خارک و بعد به تنگه هرمز می‌کشانند.

احمدزاده مسئله جالب‌تر را مربوط به قضیه هدف قرار گرفتن هواپیمای کره جنوبی توسط شوروی سه سال قبل از حادثه ایرباس عنوان کرد و اظهار داشت: این هواپیما اشتباه بر روی جزایر ساخارین و نقاط استراتژیک شوروی به پرواز درآمده بود، نیروهای شوروی بعد از اخطارهای متعدد آن را می‌زنند. روزنامه‌های آن زمان را ببینید که چه بلاهایی در دو سال سر شوروی می‌آورند که چرا هواپیمایی را که در خاک خودش و روی نقاط استراتژیک به پرواز در آمده بود زده بودند!

وی با اشاره به فعالیت‌های داستانی خود در این حوزه با بیان اینکه سعی کردم تفاوت‌های نگاه بین دو کاپیتان ایران و امریکایی را به رشته تحریر درآورم ابراز داشت: امریکایی‌ها یک ضرب‌المثل دارند که شلیک کن، فراموش کن! در جنگ ویتنام به این نتیجه رسیده بودند که موشک را باید شلیک کرد تا کار خودش را بکند. قبل از این تلویزیون‌ها کاری با اینها کرده بودند که این کشتارها برای مردم امریکا سخت شده بود. اینها به نتیجه رسیدند که این کشتارها نباید دیده و گفته شود. اینکه فردی مثل راجرز می‌خواهد قهرمان رومی یک امپراطوری شود که بخواهد کشور جهان‌سومی مثل ایران را نابود کند برای من خیلی سنگین بود، مخصوصاً مدال دادن‌شان.

این نویسنده حوزه جنگ با اشاره به پیدا کردن اسامی تمام ملوان‌های حاضر بر روی ناو جنگی وینسنس به‌عنوان یکی از فعالیت‌های خود اشاره کرد و گفت: با تمام کسانی که نام‌شان ویل راجرز بود و در اینترنت اطلاعاتی در باره آنها موجود بود از طریق ایمیل مکاتبه کردیم که خیلی از اینها پاسخ دادند و از این قضیه متأثر شدند. بعد از اینکه 27 ایمیل از افراد مختلف دریافت کردیم، سایت دانشگاه مختل شد که نه می‌توانست ایمیل دریافت کند و نه بفرستد.

وی ادامه داد: بعد از چهارروز سایت دانشگاه دو باره راه افتاد و اتفاقی که رخ داد این بود که دوستان تمام آن 27 ایمیل را ذخیره کرده بودند و نتیجه این نامه‌ها، همان داستانی شد که در کتاب «داستان‌های شهر جنگی» منتشر شد که بعد 12 گروه امریکایی ضد جنگ این نامه را در کلیسایی در ایالت ویرجینیا قرائت کردند.

این فعال فرهنگی در باره ویل راجرز با بیان اینکه برای اولین بار بود که فرمانده این ناو جنگی شده بود اظهارداشت: در این قضایا باید به روحیات افراد هم توجه کرد. راجرز احساس می‌کرد که باید سلسله مراتب نظامی را به‌زودی طی کند و دوست ندارد مرکزیت این نیروها که در بحرین مستقر بوده به او دستور بدهد. سرخود کارهایی را انجام می‌داد.

وی با تأکید بر این نکته در بررسی این فاجعه باید زمان حادثه را کنار گذاشت گفت: چرایی این اتفاق دو شکل دارد، آنها می‌گویند اشتباهی زدیم و ما می‌گوییم عمدی زده شده است. به‌نظر من این دو شکل اصلاً مهم نیست. مهم این است که این موضوع یک طرز تفکر قابل تکرار است.

احمدزاده با اشاره به اولین اظهارات جرج بوش پدر مبنی بر اینکه اصلاً به ماجرا کار ندارم و هیچ‌وقت از ایران عذرخواهی نمی‌کنیم ادامه داد: اینها سابقه بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را دارند، ولی دو ماه قبل از این موضوع هم حدود 210 هزار نفر را با بمب‌های ناپالم در توکیو کشته بودند.

وی اظهار داشت: در گزارشی که دو سال بعد از این ماجرا، ارتش امریکا به‌وسیله ناوسالار بوگارتی در مجلس سنا اعلام کرده و روی آن نوشته شده «سری»، بسیاری از کلیدواژه‌ها، قلم گرفته شده است. اگر شما چیزی باری مخفی کردن ندارید، چرا این همه پنهان‌کاری می‌کنید.

این نویسنده با طرح این سئوال از امریکایی‌ها که فکر کنید ما برای انفجار ساختمان‌های تجارت جهانی به بن‌لادن مدال داده و جشن گرفته بودیم دنیا با ما چه برخوردی می‌کرد اضافه کرد: اینها برای انهدام هواپیمای ایرباس برای ویل راجرز در بندر سان‌دیه‌گو جشن رسمی گرفتند و یک هفته بعد از این حادثه راجرز به دیدار پادشاه بحرین و مدتی بعد به دعوت رسمی ریگان به کاخ ریاست جمهوری برای دیدار خصوصی دعوت می‌شود که البته به‌علت درز پیدا کردن این خبر در یکی از نشریات محلی، این دیدار منتفی می‌شود.

ارتباط تلفنی با حسین دهباشی، مستندساز و پژوهشگر بخش دیگر این برنامه جهان‌آرا بود.

دهباشی در ابتدا اظهارات خود با یادآوری قسمتی از صحبت‌های احمدزاده در باره گل ریختن در خلیج فارس در سالروز این حادثه اضافه کرد: علت این کار مفقودی 103 تن از 290 نفر مسافر شهید این حادثه در خلیج فارس است. گل ریختن به‌خاطر این است که مقبره این عزیزان در خلیج فارس است.

وی در پاسخ به این سئوال که جمهوری اسلامی در قبال این ماجرا چه واکنشی نشان داد به دو واقعه در باره پیگیری حقوقی و پرداخت غرامت توسط امریکایی‌ها اشاره کرد و یادآور شد: امریکایی‌ها در این موضوع هیچ‌وقت عذرخواهی نکردند و به‌جای آن اظهار تأسف کردند. بدتر از آن، امریکایی‌ها حتی یک دلار به ما غرامت نپرداختند، این اشتباه است که تصور کنیم به ما غرامتی پرداخت شده است.

این پژوهشگر تصریح کرد: چیزی که به ما پرداخت شد، در خارج از دادگاه به‌عنوان کمک بلاعوض نام گرفت و به‌معنی این بود که ما از کلیه حقوق خود صرف نظر کنیم تا امریکایی‌ها حاضر باشند آن کمک بلاعوض را به‌مبلغ 61 میلیون دلار به خانواده قربانیان و 70 میلیون دلار به‌خاطر خسارت ناشی از این ماجرا بدون قبول مسئولیت حادثه پرداخت کنند.

دهباشی این حادثه را با حادثه سقوط هواپیمای پان‌امریکن در لاکربی اسکاتلند مقایسه کرد و توضیح داد: در آن واقعه امریکایی‌ها برای 247 مسافر، مبلغ 3 میلیارد دلار غرامت گرفتند. به‌تعبیر دقیق‌تر به‌ازای هر فرد 11 میلیون دلار. در حالی‌که در ماجرای مشابه که برای ما اتفاق افتاده بود به‌ازای هر فرد 200هزار دلار بود.

وی افزود: تحقیرآمیز تر این موضوع این بود که در این پرواز حدود 48 مسافر غیرایرانی وجود داشت و به‌ازای این 48 نفر، مبلغی که پرداخت شد بیش از همه مسافران ایرانی بود. تقریباً به هر مسافر غیرایرانی پنج برابر مسافران ایرانی غرامت پرداخت شد.

این مستندساز با بیان اینکه این فرایند تحقیر ملی ما از قبل از اصابت هواپیمای ایرانی آغاز شده و تا بعد از آن، با اهدای مدال و پرداخت کمک بلاعوض و عدم عذرخواهی تا همین امروز ادامه پیدا کرده است ابراز داشت: بعد از یادداشتی که امروز در فضای مجازی در باره همین موضوع نوشتم یکی از دوستان پیام دلگرم کننده‌ای برای من فرستاد که در آن نوشته بود «اگر امروز نه‌فقط هواپیماهای ما در آب‌های سرزمینی خودمان و در مسیر بین‌المللی امنیت دارند که اگر نوک قایق آمریکایی ها وارد آب‌های سرزمینی ما شود هر موقع اراده کنیم اینها را دستگیر می‌کنیم و به‌هرگونه که اراده کنیم آنها را آزاد می‌کنیم.»

دهباشی با یادآوری این مطلب که حقوق بین‌الملل، حقوق خصوصی نیست و رویه‌ها هست که نتیجه پرونده‌های حقوقی را تعیین می‌کند گفت: آن چیزی که در پس این حادثه برای ما ماند، شرمساری در حقوق بین‌الملل است، چون ما نتوانستیم این ماجرا را مجامع جهانی بکشیم و در آنجا محکومیت ایجاد کنیم و غرامت بگیریم و تبعات حقوقی آن را به طرف مقابل تحمیل کنیم.