چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۰
رجبی‌دوانی:

نسبت‌های روحانی به امیرالمومنین(ع) مقابله با اعتقادات شیعه است

کد خبر : ۳۶۸۵۰۲
صراط: یک مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: فراموش نمی‌کنیم که بنی صدر رئیس جمهور معزول و فراری اسبق او هم برداشت‌های خاص و غلطی از قرآن و تاریخ اسلام داشت و حتی گهگاهی با گستاخی مطرح می کرد که من خودم ولی فقیه هستم که البته دیدیم که چه سرنوشتی پیدا کرد.

محمدحسین رجبی دوانی مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت‌و‌گو با  فارس، با اشاره به سخنان اخیر رئیس جمهور و تفسیر به رأی با استناد به یک جمله از یک خطبه امیرالمومنین (ع) و با نادیده گرفتن بسیاری از مسلمات اعتقادی ما که ریشه در قرآن و سنت و سیره معصومین (علیهم السلام) دارد اظهار داشت:‌ آقای روحانی گفته مبنای حکومت و ولایت از منظر امیرالمومنین(ع) نظر و انتخاب مردم است و هرکس را که مردم برگزینند من مطیع او خواهم بود. این سخن در مصاحبه­‌های قبلی اینجانب پاسخ داده شد اما برخی نکات باز برای تکمیل پاسخ به این منطق غلط لازم است.

رجبی دوانی ادامه داد: یکی اینکه در واقع آقای روحانی به تعبیر قرآن "نومن ببعض و نکفر ببعض" رفتار کرده است در یک سخنی از امیرالمومنین (ع) که هنگام درخواست گسترده مردم برای پذیرش خلافت از جانب آن حضرت است استناد کردند که بعد از قتل خلیفه سوم به سراغ آن وجود مقدس آمدند که در واقع یک کلام متشابهی است از سخنان امیرالمومنین (ع). اما سخنان محکم و بدون داشتن هیچگونه جای ان قلت و شبهه‌ای که امیرالمومنین (ع) دارد و یا صریح آیات قرآنی است با نادیده گرفتن آنها در صدد اصل قرار دادن این سخن متشابه حضرت هستند.

این مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: اگر ما حرف آقای روحانی را مبنی براینکه امیرالمومنین (ع)  بر این باور بوده است به طور مطلق که هر کسی را که مردم انتخاب کردند و نظر داشتند و با او بیعت کردند او خلیفه و رهبر حق جامعه است و من هم مطیع می‌شوم در واقع امیرالمومنین (ع) نعوذباالله آیه ولایت قرآن را نفی و رد کرده آیه 55 مائده که معروف به آیه ولایت است می فرماید انما...راکعون این آیه نشان می دهد که خداوند محصور کرده است ولایت و سرپرستی و رهبری مردم را در ولایت خود و بعد از خود در پیامبرش و بعد امیرالمومنین (ع). با آنچه که در آغاز این آیه آمده است دیگر بقیه موارد حذف می شوند و این نشان  می دهد که در تعیین صاحب ولایت هیچکس دیگری حتی خود پیغمبر هم دخیل نیست چه برسد به مردمی که با دارا بودن سلائق و نگاه های گوناگون و روی حب و بغض ها نظر دادن بتوانند رهبر جامعه را انتخاب کنند.

وی تاکید کرد:‌ باید این نکته را گوشزد کنم چون ممکن است بدخواهان کلام بنده و یا بزرگوارانی که در صدد پاسخوگی به آقای روحانی برآمدند اینطور تحریف کنند که اینها هیچ نقشی برای مردم و نظر و رای مردم قائل نیستند حال آنکه ما می­‌دانیم نظر و رای مردم بسیار تعیین­ کننده است. مردم اگر گرد رهبر الهی جمع بشوند و رهبری او را بخواهند او می تواند حکومت تشکیل بدهد و اگر چنین نشود و او را رها کنند - همچنینی که  بعد از پیامبر در مورد امیرالمومنین (ع) پیش آمد -آن وجود مقدس هم بدون حضور مردم قادر نیست حکومت تشکیل دهد لذا نقش مردم و حضور آنها در عینیت یافتن و تحقق پیدا کردن حکومت حق بسیار موثر و تعیین کننده است اما به صاحب اصلی حکومت مشروعیت نمی دهد یعنی مردم بعد از رحلت پیامبر اگر با امیرالمومنین (ع) بیعت نکردند ولایت حضرت چون منصوب و منصوص از طرف خداست هیچ خدشه ای نمی بیند ولی مردم خودشان را از این نعمت بزرگ محروم کردند و بیعت آنها با ابوبکر از نظر شیعه هیچ مشروعیتی برای خلافت ابوبکر نمی آورد اگرچه اهل سنت معتقدند که خلافت، مشروعیتش را از بیعت مردم می گیرد که متاسفانه می بینیم که آقای روحانی که مدعی شیعه بودن هست دقیقا همان حرف را می زند و از این حیث جای تاسف فراوان هست.

رجبی دوانی تصریح کرد: در رد منطق رئیس‌جمهور پیرامون اینکه امیرالمومنین (ع) راضی و مطیع نسبت به نظر و انتخاب مردم است این نکته را اشاره کنیم که تمام منابع سنی و شیعه نوشته‌اند که امیرالمومنین (ع) بعد از رحلت پیغمبر مکرم اسلام حاضر به بیعت با ابوبکر نشد حتی طبق نقل ابن قطیبه دینوری از مورخان اقدم در کتاب «الامامه و السیاسه» دوبار وقتی خلیفه اول قنفز را می فرستد نزد امیرالمومنین (ع) که آن حضرت بیاید و با او به عنوان خلیفه رسول  الله(ص) بیعت کند حضرت ضمن بازپس فرستادن فرستاده خلیفه می فرماید چه زود به رسول خدا دروغ بستید و می‌فرماید سبحان الله او چیزی را ادعا کرده که شایسته آن نیست و لذا چون امیرالمومنین (ع) طبق نقل قطیبه حاضر به بیعت با  خلیفه اول نشد او به عمر اجازه می دهد به برخورد سخت با امیرالمومنین (ع) و گرفتن بیعت از او با اجبار و زور. لذا حادثه حمله به خانه حضرت زهرا (س) پدید می‌آید.

این مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: اگر آقای روحانی حاضر نیست این نقل مسلم تاریخی را بپذیرد حداقل باید این نکته را که تمام علمای اهل سنت بر این باور هستند قبول کند که  حضرت فاطمه زهرا(س) به شدت نسبت به خلیفه اول خشمگین بود و با همین خشم از دنیا رفت چیزی که علامه امینی (رضوان الله تعالی امیرالمومنین (ع)ه) در مناظره ای که با گروهی از علما اهل تسنن دارد این اعتراف را می گیرد حالا آیا می شود ما شاهد یک اختلاف بزرگ در بینش و روش امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا(س) باشیم؟ یعنی حضرت زهرا حاضر نیست این خلافت را به رسمیت بشناسد حتی می آید در خطبه فدکیه آنها و عملکردشان را به شدت مورد نقد و حمله قرار می دهد آنوقت امیرالمومنین (ع) راضی به این وضع باشد و مطیع آنها.

این مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: مضافا اینکه اگر امیرالمومنین (ع) (ع)  مطیع خلفای پیش از خود باشد معنایش این است که امیرالمومنین (ع) تمام بدعت‌هایی را که آنها در دین گذاشته اند بر آن صحه گذاشته و این منافات با اعتقادات شیعه و در تضاد با آنچه با مایه‌های اعتقادی شیعه را تشکیل می دهد دارد و نکته ای دیگر اینکه امیرالمومنین (ع) به سبب اینکه این خلافت ها را مشروع و قانونی نمی داند به سبب اینکه همانگونه که خود در خطبه شقشقیه می فرماید پسر ابی قحافه ردای خلافت را به تن کرد در حالی که می دانست که این جایگاه الهی متعلق به من است و راجع به ویژگی های برجسته خود که خلیفه اول به اینها اذعان و اعتراف دارد موارد را بیان می کند آنوقت جالب این است که امیرالمومنین (ع) در جریان شورای تعیین خلیفه سوم با عدم پذیرش عمل به روش شیخین در واقع می رساند که به هیچ وجه حاضر نیست روش آنها را تایید کند حاضر می شود خلافت را از دست بدهد ولی چنین تعهدی را نپذیرد و ندهد حالا آیا می توان قبول کرد امیرالمومنین (ع) که حاضر نیست بپذیرد که به روش آنها عمل کند و خلافت سوم را از دست می دهد در زمان خود آنها مطیع آنها باشد؟ این کاملا جفایی است به ساحت مقدس امیرالمومنین (ع). در باره عدم بیعت امیرالمومنین (ع) با خلیفه اول و اقدام امیرالمومنین (ع) برای مقابله با این بدعت و انحرافی که در اسلام پدید می آید همین بس که آقای روحانی برود مطالعه ای در تاریخ داشته باشد که معاویه لعنه‌الله هنگامی که در برابر امیرالمومنین (ع) ایستاده و حاضر نیست از حکومت شام کناره گیر ی کند و یاغی گری پیشه کرده در جواب یکی از نامه های امیرالمومنین (ع) به او می نویسد گویی همین دیروز بود که پرده نشین خانه‌ات یعنی حضرت زهرا(س) سوار مرکبی کرده بودی و دست پسرانت را گرفته بودی و به در خانه اصحاب پیامبر خدارفتی و آنها را بر ضد خلیفه رسول الله دعوت به قیام کردی.

«ببینید این انقدر مسلم و مسجل است که معاویه دارد به آن قضیه استناد می کند و این را به امیرالمومنین (ع) گوشزد می کند ولی متاسفانه رئیس‌جمهور بر این باور است که امیرالمومنین (ع) به هر کس که مردم با او بیعت کردند و او را پذیرفتند وفادار خواهد بود و اطاعت از آنها خواهد کرد. حالا من اگر بخواهم این نکته را با دقت نظر پردازش کنم هشدار می دهم به دلسوزان انقلاب، به علمای اعلام، به مراجع عظام، نکند خدای نکرده خطی است که خود کسانی که چنین مطالبی را مطرح می کنند نادانسته در دامی افتاده باشند که دشمن برای آنها پهن کرده. ملاحظه کنید در دو سال پیش این خط از آقای هاشمی شروع شد که نکاتی را به حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) نسبت داد  و اینکه امام به من فرموده بود که جام زهر برای من شیرین شد یا امام فرموده بود که من در پی ایجاد رابطه با امریکا هستم.»

رجبی دوانی افزود: مواردی نسبت داده شد که رهبر معظم انقلاب احساس خطر کردند و در 14 خرداد 94 در روز ارتحال حضرت امام(ره) هشدار راجع به تحریف امام دادند ولی متاسفانه از طرف نخبگان جامعه و علمای بزرگوار این هشدار رهبر معظم انقلاب جدی گرفته نشد. نکند خدای نکرده این مواردی که رئیس جمهور به امیر المومنین(ع) نسبت می دهد که به طور واضح و آشکار تحریف امیرالمومنین (ع) و مقابله با اعتقادات مسلم شیعه است تداوم آن حرکت باشد که اگر چنین باشد خدای ناکرده زمینه ای برای نفوذ دشمن در ارکان نظام و به هم ریختن محاسبات آنها و در حقیقت کاری از درون برای سلطه دشمن بر نظام اسلامی است. امیدوارم این برداشت صحیح نباشد و رئیس جمهور متوجه چنین برداشت ناصوابی از سیره امیرالمومنین (ع) شده باشد و ضمن استغفار در پیشگاه خدا و عذر خواهی از محضر امیرالمومنین (ع) از این سخن خود عقب بنشیند اما اگر بر این موضع مُصِر باشد باید این را به عنوان یک خطر بزرگ در آینده انقلاب تلقی کرد چرا که رئیس جمهور سوگند می خورد پاسدار مذهب رسمی کشور و مروج آن باشد اگر رئیس جمهور چنین اعتقادی دارد که خلاف مسلمات اعتقادی و آیات قرانی است در واقع دیگر نمی تواند پاسدار مذهب رسمی باشد چه برسد به ترویج آن. البته این بار اول نیست که رئیس جمهور در توجیه سیاست های خود و برای ارائه پشتوانه شرعی و منطبق بر سیره اهل بیت از آن ذوات مقدس هزینه و خرج می کند.

این مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: فراموش نمی‌کنیم هنگامی که می خواستند مذاکرات خود  با دشمن را توجیه کنند به صراحت مطرح کردند که ما مثل امام حسین(ع)  عمل می کنیم که آن حضرت در پی مذاکره با عمر سعد بود که این تحریف آشکار سیره امام حسین(ع)  با عکس العمل تند رهبر معظم انقلاب مواجه شد که فرمودند تاریخ را اینجور می فهمید؟ آیا امام حسین(ع) دنبال مذاکره به این معنا بود که چیزی به آنها بدهد و چیزی هم گیرش بیاید؟ به شدت رد کردند. یا اینکه امام مجتبی(ع) را هزینه کردند در برابر امتیازات گسترده‌ای که در این مذاکرات و برجام به دشمن دادند آمدند و گفتند ما مثل امام مجتبی(ع) از آبرویمان مایه گذاشتیم و اخیرا هم باز جفای دیگری به امام مجتبی(ع) صورت داده شد و گفته شد که آن حضرت امام صلح بود البته تمام امامان ما همه بزرگان دین ما اهل صلح و صفا هستند اما آیا می توان گفت به اعتبار اینکه امام مجتبی(ع) در شرایطی که مورد خیانت گسترده حتی نزدیکان خود قرار گرفته به نحوی که به دشمن می نویسد به معاویه که تو بگو حسن(ع) را مرده یا زنده تحویل دهیم.

وی تصریح کرد: امام مجتبی(ع) مجبور می‌شود از خلافت کناره‌گیری کند در حالی که به همین مردم هشدار می‌دهد و می‌فرماید جز شمشیر چیزی بین ما و معاویه نباید حاکم باشد اما اگر شما دنیا و باقی ماندن در دنیا را بر رضای خدا و مرگ با عزت ترجیح می دهید پیشنهاد او را بپذیرید و مردم همه دنیا را بر می گزینند لذا امام مجتبی(ع) مجبور می شود با معاویه لعنه الله صلح کند حالا ما بیاییم بگوییم آن حضرت، امام صلح است در حالی که امام مجتبی(ع) در جای خود صلح می کند برای مصالح اسلام و در جای خود جنگ می کند. شاید آقای روحانی این بُعد از تاریخ امام مجتبی(ع) را نخوانده و ندانسته باشد که در جنگ جمل فاتح جنگ جمل امام مجتبی(ع) بود. ماموریتی را که اول امیرالمومنین (ع) به محمد حنیفه فرزند دلیر خود داد و او نتوانست انجام دهد؛ یعنی حمله ببرد و شتر عایشه را پی کند تا شکست دشمن قطعی شود و محمد در این ماموریت ناکام بود، امیرالمومنین (ع)، امام مجتبی(ع) را فرستاد و آن حضرت چنان دلاوری ای در آن جنگ نشان داد صفوف دشمن را در هم شکست. به شتر رسید و آن  را پی کرد و پیروزی برای جبهه حق در برابر دشمن پدید آمد.

رجبی دوانی افزود: بنابراین این یک مغلطه است که بگوییم امام مجتبی(ع)، امام صلح بود باز هم تاکید می کنم اگر خیانت به امام مجتبی(ع) صورت نگرفته بود امام هیچ مشروعیتی و هیچ شانی برای معاویه لعنه الله قائل نبود و جز سرکوبی و نابود کردن او  به چیزی رضایت نمی داد ولی شرایط بر اساس خیانت به گونه ای رقم خورد که صلح کرد. و دو نکته دیگر هم ما باز از رئیس جمهور در استناد به تاریخ برخورد می کنیم که با تحریف تاریخ و مصادره به مطلوب در حقیقت مسئولان نظام را می خواهد به انفعال وادارد. یکی اینکه جهت رفع حصر سران فتنه و عفو آنها از عفو رسول اکرم(ص) نسبت به وحشی قاتل حمزه (ع) شاهد می آورد که این را بنده در مصاحبه های قبلی همان زمان که ایشان مطرح کرد پاسخ دادم که دیگر مطرح نمی کنیم چرا که کاملا واضح است موقعیت وحشی با سران فتنه بسیار متفاوت و متمایز است.

این کارشناس مسائل تاریخی یادآور شد: مضافا بر اینکه وحشی توبه کرده بود و پیامبر(ص) او را بخشید در حالی که سران فتنه حاضر به پذیرش گناه بزرگ خود و استغفار در پیشگاه خدا و مردم مظلوم ایران نشدند و یکی هم به نصب زیاد ابن ابیه توسط امیرالمومنین (ع) استناد کردند که حضرت کار به دین و ایمان مسئولان نداشت بلکه کسی که توانایی کار اجرایی و مدیریتی را داشته باشد اصل را در این قرار داده بود. بعد هم اشاره کردند که امیرالمومنین (ع) زیادابن ابیه را با آن سوابق به فرماندهی فارس منصوب کرد. این هم یک مغالطه آشکار است چرا که زیادابن ابیه اتفاقا در عهد امیرالمومنین (ع) و پیش از آن سوابق ناجوری ندارد، کار خلافی که بخواهد در جامعه انگشت نما بشود صورت نداده و کاملا وفادار به امیرالمومنین (ع) است. لذا حضرت از او استفاده کرده و عملکرد خیلی خوبی هم در زمان خلافت امیرالمومنین (ع) داشت. آن سوابقی که آقای روحانی آن را مطرح می کند متعلق به بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) و صلح امام مجتبی(ع) است. زمانی است که معاویه لعنه الله او را به خودش جذب کرده و در آن زمان او دست به فساد و جنایات فراوانی می زند. لذا اینکه عملکرد بعدی زیاد ابن ابیه را بیاوریم به حساب دوران امیرالمومنین (ع) و چنین نتیجه ای بگیریم همانطور که عرض کردم یک مغالطه آشکار و به سخره گرفتن شعور مخاطبان است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: کلام آخر هم اینکه ما فراموش نمی‌کنیم که بنی صدر رئیس جمهور معزول و فراری اسبق او هم برداشت‌های خاص و غلطی از قرآن و تاریخ اسلام داشت و حتی گهگاهی با گستاخی مطرح می کرد که من خودم ولی فقیه هستم که البته دیدیم که چه سرنوشتی پیدا کرد و آقای خاتمی رئیس دوره به اصطلاح اصلاحات هم باز فراموش نمی کنیم که در سال 80 برای جلب آرا اهل تسنن در نامه ای که به آقای صانعی نوشت رسما اعلام کرد که منظور از "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" محبت و دوستی است و نتیجه آن روشی که آقای روحانی در توهین به مقدسات و تفکر شیعه پیش گرفته و یکی از مسلمات اصلی شیعه را به کلی رد کرد و حرف اهل تسنن را در این ارتباط پذیرفت این شد که از قبل آن طرز تفکر افرادی که ایدئولوگ های اصلاحات بودند و امروز سر در آخور اربابان خود در امریکا دارند به جایی برسند که وحیانی بودن قرآن را نفی کردند و وجود مقدس امام زمان(ارواحنا له الفداء) را انکار کردند و حتی به ساخت پیامبر خدا حضرت لوط(ع) هم جسارت های بسیار ناروایی کردند. خدا نکند قضایای امروز مواردی شبیه آنها باشد من امید دارم که رئیس جمهور متوجه خبط و خطای خود در این مسئله بشوند و همانگونه که اشاره شد از خداوند و از صاحب ولایت امیرالمومنین (ع) استغفار و عذرخواهی کند.