شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۳

انتقال وهابیت از خاندان عبدالعزیز به آل سلمان

پس از اینکه محمد بن سلمان از واشنگتن بازگشت، درحالی که از حمایت کاخ سفید برخوردار بود، کودتای خانوادگی در عربستان شروع شد.
کد خبر : ۳۶۵۸۹۹
صراط: پس از اینکه محمد بن سلمان از واشنگتن بازگشت، درحالی که از حمایت کاخ سفید برخوردار بود، کودتای خانوادگی در عربستان شروع شد.

به گزارش فارس به نقل از رای الیوم، "دونالد ترامپ" رئیس جمهور  آمریکا  از  روی میل  و رغبت عربستان را  به عنوان اولین کشور  سفر  خارجی خود  انتخاب نکرد بلکه هدف او  از این سفر،  تقویت اقتصاد  آمریکا بود تا  این کشور همچنان تنها  ابر قدرت جهان باشد.

از  زمانی که ترامپ به کاخ سفید  راه  پیدا کرد،  همکارانش  طرح هایی  را  تدوین  و  به اجرا  گذاشتند  که رئیس جمهور  جدید  آمریکا  در  اولین  سفر  خارجی خود  بیشترین  پول و دستاوردهای سیاسی  را کسب کند  و این سفر  نیز به سود  اسرائیل باشد.

آماده سازی  و  ارزیابی های  اولین  سفر خارجی  رئیس جمهور  آمریکا  برحی  چالش ها  و  تعارضات را  بوجود  آورد.  این  مسئله  سبب شد  تا ترامپ از ملاقات با  "محمد بن سلمان"  جانشین  ولیعهد عربستان  در  آستانه  سفر  رسمی اش به  واشنگتن  سرباز زند.   محمد بن سلمان  این سفر  را  می خواست  بجای  پدرش  یعنی  "سلمان بن عبدالعزیز"  شاه عربستان  انجام  دهد.  به هر حال، موافقت  نکردن  ترامپ با ملاقات محمد بن سلمان زیاد طول  نکشید  و  با یک تماس  بازرگان  سعودی  که  با ترامپ  در ارتباط  کاری بود  به سرعت تغییر پیدا کرد .

به دنبال این  تماس  بازرگان سعودی بود  که زیر ساخت  توافق  500 میلیارد  دلاری   ریاض  واشنگتن منعقد شد  و این چیز  همان بود که  دونالد ترامپ به  دنبالش  بود.  پس از  این  رخداد،  رئیس جمهور  آمریکا  به گرمی  از محمد بن سلمان استقبال کرد.

موافقت  ترامپ  درخصوص  دیدار  با جانشین  ولیعهد عربستان  برای  سلمان بن عبدالعزیز  شاه این  کشور  بسیار با اهمیت بود چرا که  این  ملاقات  بدان  معناست که محمد بن سلمان شاه آینده عربستان خواهد بود.  نه " محمد بن نایف"

این  ملاقات به معنای کودتای خانوادگی بود  که  طی  آن مرحله  "وهایبت اول"  یعنی حاکمیت  فرزندان  عبدالعزیز  به پایان رسید  و  مرحله  "وهابیت دوم"  یعنی حاکمیت " آل سلمان"  آغاز شد.  پس  از  اینکه محمد بن سلمان  از  واشنگتن بازگشت،  درحالی  که  از حمایت  کاخ سفید  برخوردار بود، کودتای خانوادگی  در عربستان شروع  شد.  شخصیت هایی  که  از  خاندان عبدا لعزیز  بودند  و  در مشاغل حساس  و  تاثیرگذار  در نفت  و انرژی، امور مالی  و سیاسی  فعالیت  داشتند، از کار  برکنار  و برادران  یا  افرادی  از  آل سلمان جایگزین  آنان شدند.

این تغییرات در آغاز  از سفیر عربستان  در  آمریکا شروع  شد زیرا  این  سفیر  می تواند  به عنوان حلقه  وصلی  میان محمد بن سلمان  واشنگتن محسوب شود  و حفظ قدرت  را  در فرزندان سلمان نه عبدالعزیز  تضمین  کند.

ترامپ از  وهابیت دوم  یعنی آل سلمان  حمایت کرد  و  در مقابل  آن  بهای گزافی  گرفت. رئیس جمهور آمریکا یک فهرستی به محمد بن سلمان  ارائه  کرد  که  انسان  با دیدن  ارقام  آن برق  از چشمانش می پرد  اما جانشین  ولیعهد عربستان  با شادمانی  آن  را پذیرفت و توافق منعقد شد.

این  توافق  را  ترامپ " معامله عمر"  نامید  و  همین  مطلب  را  آهسه  در گوش  کوشنر داماد صهیونیست اش گفت.

چرا  معامله عمر؟

معامله عمر  قرار  دادی است  که ترامپ  با کمک سلمان می تواند  ملت آمریکا را  بفریبد  و  به  آنان  بگوید بیکاری  را  در کشور  با سرمایه گذاری  خاندانی  برطرف کردم  که  این خاندان دست نشانده  و  مورد حمایت آمریکاست.

اگر عربستان  200 تا 300  میلیارد  دلار  در  آمریکا  سرمایه گذاری  کند، بیکاری  در این کشور  از بین خواهد رفت  و فرصت های زیادی در اختیار ترامپ قرار خواهد گرفت.

دومین  بندی  که  در توافق آمریکا و عربستان  مهم است،  موضوع  خرید 100 میلیارد  دلاری تسلحیات  و تجهیزات  نظامی  از  واشنگتن است .  بخشی  از  این  قرار  داد نظامی یعنی 20 در صد آن  عاید  اسرائیل  می شود. بدین  طریق که  آمریکا سفارش  ساخت موشک  و سامانه های دفاع هوایی  را  به تل آویو  می دهد.

اکنون  این سئوال مطرح است  وهابیت آل سلمان چه می خواهد؟

محمد بن سلمان خواسته هایش  را  بدین  شرح  عنوان کرد  و  گروهی  از  کارشناسان فورا  آنها  را  به مرحله  اجرا  درآوردند.  چند صهیونیست  بر  این  گروه  از کارشناسان نظارت  داشتند،  از حمله آنها می توان  به وزیر دفاع،  وزیر خارجه  و  "ابرامز"  معاون وزیر خارجه اسرائیل  اشاره کرد.  ابرامز  همان فردی است که طرح هایی برای  ویران سازی عراق  و سوریه  ارائه داده است.

همکاری ها در موارد ذیل صورت می گیرد:

جلوگیری  از نفوذ  ایران  و تضعیف  این کشور  و  معرفی  آن به عنوان  دولت  حامی  گروه های تروریستی.  این یعنی ایران بزرگترین دشمن  است  و گروه های مقاومت گروه های تروریستی هستند  که باید با  آنها مبارزه شود.

 جنگ علیه تروریسم  این یعنی جنگ علیه ایران  و ارتش های عراق و  سوریه  و گروه های  مقاومت فلسطین، حزب الله، یمن و  ارتش  این کشور  و تمام گروه های مخالف رژیم صهیونیستی  و  آمریکا.

معرفی  ایران به عنوان دشمن اول جهان عرب  و اسلام  بجای اسرائیل. در این  صورت  عربستان سعودی  و  همپیمانانش با  اسرائیل  علیه تهران متحد خواهند شد.

آمریکا روند عادی سازی  مناسبات  اسرائیل  را  به عهده  می گیرد،  به گونه ای که بتوان  در  شرایط  مناسب یک  "ناتوی خاورمیانه ای"  که  اسرائیل  سهم مهمی در  آن داشته باشد، ایجاد  کرد.  همانند  پیمان آتلاتتیک شمالی "ناتو".   با ایجاد ناتوی خاورمیانه ای،  آمریکا  آموزش  و  تسلیح  نظامیان  این پیمان به عهده خواهد  گرفت  و  طرح هایی  را برای  مبارزه  با  تروریسم  یعنی ایران  و گروه های  مقاومت سوری، عراقی  و  یمنی  به  اجراء خواهد گذاشت.

پیش  از  ایجاد  پیمان نظامی جدید،  آمریکا  از  ائتلاف سعودی علیه  یمن ، سوریه  حمایت خواهد کرد  لذا  از هر گونه تماس  و  همکاری  ارتش  عراق  و سوریه در  مناطق مرزی  دو  کشور جلوگیری  می کند.

اکنون  آمریکا حملات هوایی اش  را  علیه  ارتش سوریه  آنهم  در  خاک  این کشور  افزایش  داده است. چندی  قبل جنگنده های  آمریکایی  در حمایت آشکار  از  گروه‌های تروریستی  در سوریه، یک کاروان  از نیروهای  ارتش  این کشور  را  در  منطقه  "الشحمه"  هدف قرار  دادند.  این منطقه  در فاصله حدود 40 کیلومتری  گذرگاه «التنف» در  مرز سوریه – عراق قرار دارد.  در  این تجاوز، هشت سرباز  ارتش سوریه  جان خود را  از دست دادند و سه دستگاه  تانک  و چند خودروی زرهی هم منهدم شدند.