جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۷

ناگفته هایی از زندگی مسئولین از زبان خودشان

کد خبر : ۳۶۴۲۶۵
صراط: مرور خاطرات گاهی لبخند به چهره ما می‎نشاند و گاهی اشک؛ مرور گذشته هر چه که هست به ما کمک می‌کند از بالا به زندگی خود نگاه کنیم، گذر عمر را بهتر ببینیم و کام خود را در ایام باقیمانده عمر بی‌جهت تلخ نکنیم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نوشتن خاطرات روش بسیار خوبی است که با نیم نگاهی به آنچه بر ما گذشته است به آینده فکر کنیم.

دفتر خاطرات در واقع دفتر زندگی ما تا به امروز است. با خواندن خاطرات خود سعی خواهیم کرد اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و به آنچه تاکنون انجام داده‌ایم، به موفقیت‌هایمان افتخار کنیم.
 
مرور خاطرات گاهی لبخند به چهره ما می‎نشاند و گاهی اشک؛ مرور گذشته هر چه که هست به ما کمک می‌کند از بالا به زندگی خود نگاه کنیم، گذر عمر را بهتر ببینیم و کام خود را در ایام باقیمانده عمر بی‌جهت تلخ نکنیم.
 
 
نوشتن خاطرات گذشته اهمیت بسیاری دارد حال اگر نویسنده آن خاطرات مسئولینی باشند که به سبب مسئولیتشان در بزنگاه‌های مختلف یک کشور یا جامعه حاضر بوده‌اند و نقش آفرینی کرده‌اند مسلما آن خاطرات خواندنی‌تر خواهد بود.
 
در این گزارش نام مسئولین عالی رتبه جمهوری اسلامی را می‌خوانید که خاطرات خود را به صورت کتاب منتشر کرده‌اند طی هفته‌های آینده بخش‌هایی از خاطرات این مسئولین در باشگاه خبرنگاران جوان منتشر می‌شود.
 
 
 کتاب 1318 و خاطرات رهبر معظم انقلاب
 
پرداختن به خاطرات حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي(مدّظلّه‌العالي) با توجه به حضور و نقش فعّال ايشان در تاريخ انقلاب اسلامي و در مسير تحوّلات و تاريخ معاصر کشورمان، يک ضرورت فرهنگي و ملّي است.
 
کتاب 1318 به بیان خاطراتی از مقام معظم رهبری می‌پردازد این کتاب 524 صفحه و 9 فصل دارد.

فصل اول  "خاطرات،کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات"؛ فصل دوم کتاب مربوط به خاطرات رهبر معظم انقلاب از امام خمینی(ره)؛ فصل سوم کتاب خاطرات از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ فصل چهارم با عنوان "پای درس استاد" خاطرات ایشان در دوران طلبگی ایشان می‌پردازد.
 
 همچنین فصل پنجم کتاب با عنوان "مبارزات" فعالیت‌های مبارزاتی مقام معظم رهبری؛ فصل ششم کتاب خاطرات ایشان از دوران ریاست جمهوری می‌پردازد.
 
 فصل هفتم با عنوان "رهبری و مرجعیت"، فصل هشتم با عنوان "شخصیت‌ها" و فصل نهم کتاب هم با عنوان "روایت" نامگذاری شده است.
 
 
بخشی از این کتاب که مربوط به خاطره‌ای از وضعیت مالی خانواده در دوران کودکی مقام معظم رهبری است، در ادامه آمده است:
 
ما نان گندم نمی‌توانستیم بخوریم، نان جو گندم ‌می‌خوردیم چون نان گندم گران‌تر بود. البته یک دانه نان گندم می‌خریدیم برای پدرم فقط، ما نان جو گندم می‌خوردیم، گاهی هم نان جو ... وضعمان خیلی خوب نبود و شب‌هایی اتفاق می‌افتاد در منزل ما که شام نبود.
 
مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می‌شد، برای ما شام تهیه می‌کرد. آن شام هم که تهیه می‌شد و با زحمت تهیه می‌شد، نان و کشمشی بود.

آن وقت‌ها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانواده‌مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر بود، لذا زندگی‌مان خیلی به سختی ‌می‌گذشت.
 
در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما کفش خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که این‌ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خوب این کفش‌ها را می‌شکافیم، اندازه می‌کنیم و برایش بند می‌گذاریم.
 
یک عالمه خوشحال شدیم که کفش‌هایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بند‌هایش خیلی فرق داشت با کفش‌های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولى خلاصه چاره‌ای نداشتیم.
 
 
کتاب خاطرات مقام معظم رهبری درباره امام خمینی(ره)

مؤسسه‌ پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی خاطرات رهبری انقلاب را از متن بیانات ایشان استخراج و تدوین و در قالب مجموعه‏‌ای از خاطرات موضوعی منتشر کرده است.
 
اثر پیش‏ روی مشتمل بر گزیده‏ایی از خاطرات مقام معظّم رهبری در مورد حضرت امام (ره) است. این خاطرات که مقاطع مختلف حیات طیّبه امام خمینی از دوران مبارزات تا سال‌های پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و سال‌های دشوار دفاع ملّت انقلابی و مظلوم ایران در برابر هجوم نظام استکبار در جنگ تحمیلی را دربرمی‌گیرد؛ حاوی نکاتی آموزنده از سیره‌ی مکتبی، انقلابی و اخلاقی امام راحل می‌باشد که بازخوانی و توجّه به آن از شرایط لازم برای شناخت و تداوم راه امام خمینی (قدّس‌سرّه) است.
 
 بازخوانی صفحاتی از کتاب : اعتقاد به پيروزي خون بر شمشير
 
قسمتی از این کتاب را می‌خوانید: 
 
آن روزى كه ايشان رفتند به فرانسه، براى همه شگفت‌آور بود و هيچ‌كس به ذهنش نمى‌آمد. آن روزى كه ايشان تصميم گرفتند برگردند ايران، همه دچار دلهره شدند و نديدم كسى را كه غير از اين قضاوت داشته باشد.
 
با هركس برخورد كرديم ديديم همينجور است. خب تمام اين تاكتيک‌ها، تمام اين شيوه‌هاى گوناگونى كه اين ضرباتى كه در مواقع حسّاس اين مرد بزرگ، اين رهبر بزرگ وارد آورده، تمام ضربات بجايى بوده و اين را سرنوشت مبارزه و گذشت كار و گردش كار به ما ثابت كرد. يك روز امام فرمود: «امروز اسلام محتاج كمك شما جوان هاست.» بعدازظهرش بنده به خيابان‌ها آمدم و كارى داشتم.
 
ديدم مثل روزهاى اوّل انقلاب شده و مردم به طرف پاوه در حركتند. اين ماجرا و اين صحنه، بارها تا آخر جنگ تكرار شد. هر وقت كه اسم اسلام و فرمان امام به گوش مردم مى‌رسيد ـ فرمان امام، فرمان اسلام بود و مردم براى امام به خاطر اسلام اهميت قائل بودند. خداى متعال، امام بزرگوار و آن شخصيت را اين‌طور آفريده بود كه احساس شكست و خستگى نمى‌كرد و ناكامى در روح او راه نداشت.
 
در سختترين حالات هم قصد پيشرفت داشت. شما خودتان در دوره‌ى هشت ساله‌ى جنگ، از نزديك ديديد كه در سخت‌ترين حالات هم، آن كسى كه تصميم بر عقب‌نشينى نداشت، شخص امام بود كه مثل كوه محكم ايستاده بود. وقتى يك كوه به آن استوارى، پشت سر انسان است، راحت مبارزه مى‌كند.

 کتاب خاطرات روحانی
 
کتاب خاطرات دکتر حسن روحانی(1341-1357) مجموعه خاطرات سیاسی وی در شانزده سال یعنی از سال 1341 تا 1357 پرداخته است و ناشر آن مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌باشد.
 
 البته روحانی کتاب دیگری به نام امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای دارد که شرح عملکرد و خاطرات وی در دوران مسئولیتش در پرونده هسته‌ای در مقام دبیری شورای عالی امینت ملی است.
  
کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
 
کتاب خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی در سال 1385 توسط غلامرضا خواجه سروی تدوین شده است خواجه سروی در پی ضبط و گردآوری خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی این کتاب را در 6 فصل به نگارش در آورده است.
 
آیت‌الله مهدوی‌کنی از شخصیت‌های انقلابی و روحانیون تاریخ نهضت اسلامی است که به عنوان یکی از شاگردان قدیمی امام خمینی(ره) در متن حوادث انقلاب قرار داشت و دارای پیشیه مبارزاتی همچون زندان، شکنجه، تبعید و تهدید است.
 
فصل اول کتاب به زندگی نامه وی از زمان تولد تا ازدواج پرداخته و به وقایع مهمی همچون کشف حجاب، اشغال ایران توسط متفقین و به جنگ جهانی دوم اشاره می‌کند.
 
در فصل دوم به تحصیلات، هجرت به قم و آغاز منبرها و تدریس آیت‌الله مهدوی کنی پرداخته است.
 
آیت‌الله مهدوی کنی در این قسمت از خاطراتش از نصیحت‌های جالب حاج «رجبعلی خیاط» و آرزوی پدرش که دوست داشت پسرش خط خوبی داشته باشد اشاره می‌کند.
 
آرزوی خط خوش

پدرم دوست داشت که من خطم خوب شود. نزد معلمی به نام «زرین‌قلم» در خیابان ناصرخسرو کلاس خط می‌رفتم. آقای «برهان» متوجه شدند که من روزها از مدرسه بیرون می‌روم. از من پرسیدند که شما چرا بیرون می‌روید؟ گفتم می‌روم خط بنویسم. گفت: نه! نه! بیرون نروید؟ زیرا نگران بودند مبادا محیط ما را آلوده کند.
 
ایشان خیلی مواظب بودند که طلاب جوان معاشرت‌هایشان محدود باشد. البته شاید این‌گونه تربیت را بعضی‌ها نپسندند، ولی من همیشه ایشان را در شب‌های احیا و یا برخی منبرهایم یاد می‌کنم. عکس ایشان را هم در دفترم دارم، به خاطر اینکه اگر کمی آثاری از معنویات هست، من آن را از ایشان می‌دانم. واقعا نفس ایشان و روش تربیت‌شان در افرادی که با ایشان ارتباط داشتند خیلی مؤثر بود.
  
این را هم عرض کنم که وقتی که خواستم لباس عاریه‌ مرحوم برهان را پس بدهم پدرم پارچه‌ای خرید و من به راهنمایی یکی از طلاب مدرسه (جناب آقای حاج سید رضا ابطحی که اکنون در قید حیاتند) نزد مرحوم «شیخ رجبعلی خیاط» برای دوخت لباس رفتم. گفته می‌شد که ایشان از اوتاد زمان است و مرحوم «حکیم الهی قمشه‌ای» با اینکه شخص ملایی بود به ایشان ارادت داشت، هر چند مرحوم شیخ، ملا نبود، ‌ولی مؤمنین خیلی به او علاقه‌مند بودند.
 
من پارچه‌ام را که برای لباس روحانیت در نظر داشتم نزد ایشان بردم. در آن زمان تقریباً در سن 14، 15 سالگی بودم. به منزل ایشان رفتم و در اتاق کار ایشان نشستیم. از من پرسید می‌خواهی چه بشوی؟ گفتم: طلبه. گفت: می‌خواهی طلبه بشوی یا آدم بشوی؟ من از این حرف متعجب شدم که چرا یک کلاهی به یک معمم این جوری حرف می‌زند، گفت: ناراحت نشو، طلبگی خوب است منظور از این جمله این است که باید در این مسیر به آدم تبدیل شوی.
 
وی نکته‌ی اخلاقی دیگری به این مضمون به من گفت که طوری زندگی کن که تمام کارهایت برای رضای خدا باشد سپس توضیح داد و گفت هر چند زندگی دنیا از مسائل مادی و لذات دنیوی خالی نیست، ولی سعی کن هدف زندگی را رضای خداوند قرار دهی و همواره به کارهایت صبغه‌ی خدایی بزن و خلاصه کارهایت رنگ الهی داشته باشد.
 
حتی اگر چلوکباب هم خوردی به این قصد بخور که نیرو بگیری که در راه خدا عبادت و خدمت کنی. این مطلب را در تمام عمرت به یاد داشته باش. من این جمله را از آن مرحوم- مرحوم اَشیخ رجبعلی- به یاد دارم و متأسفانه بیشتر از دوبار ایشان را زیارت نکردم. فقط می‌شنیدم که مرحوم الهای به منزل ایشان می‌روند و ارادت و علاقه‌ای به ایشان دارند.
 
کتاب خاطرات سعید جلیلی
 
کتاب خاطرات سعید جلیلی مسئول تیم مذاکره کننده  هسته‌ای در دولت‌های نهم و دهم با عنوان "و این شدنی است" مشتمل بر 50 خاطره نقل شده از وی در محافل عمومی اعم از دانشگاه‌ها و مساجد است این خاطرات طی بهار 92 تا پاییز 95 بیان شده است.
 
کتاب خاطرات آقای سفیر 
 
کتاب «آقای سفیر» درباره زندگی محمدجواد ظریف است. این اثر که محمدمهدی راجی در گفت‌وگوی 40 ساعته با محمدجواد ظریف به عنوان سفیر پیشین ایران در سازمان ملل انجام داده، دربرگیرنده نکاتی درباره زندگی و فعالیت‌های سیاسی وی است.

 کتاب خاطرات  ظریف که همزمان با اخذ رای اعتماد مجلس به او روانه بازار شد، حاوی نکات زیادی از ساز و کار و عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور پس از انقلاب است.
 
در مقدمه این کتاب اشاره شده است که «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه سابق آمریکا کتاب خود به نام «دیپلماسی» را به این دیپلمات کشورمان تقدیم کرده و نوشته است: «تقدیم به دشمن قابل احترامم؛ محمدجواد ظریف»

وی در بخشی از کتاب که به حضور در کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل می‌پردازد، می‌گوید: «در کمیته سوم، بحث حقوق بشر به تازگی علیه ایران مطرح شده بود. بنده مسئول این کمیته شدم. در آن زمان اصرار داشتیم که حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، ما پاسخ آن را بدهیم. الان در کلاس‌هایم این موضوع را به عنوان مثال مطرح می‌کنم. در آن زمان تنها کسانی که با مقررات سازمان ملل متحد آشنایی داشتند، ما بودیم. این مقررات در واقع روش کار است، اما این کار به عقلانیت نیز نیاز دارد. در آن مقطع ما به دلیل کم‌تجربگی، قسمت عقلش را لحاظ نمی‌کردیم.»

آن زمان اروپایی‌ها راجع به 20 کشور صحبت می‌کردند و یک دقیقه نیز راجع به ایران می‌گفتند. ما نیز که جوان و جویای نام بودیم، اصرار داشتیم که در پاسخ به آن، ده دقیقه صحبت کنیم. لذا کار بنده این شده بود که در جلسه به دقت گوش می‌کردیم و مطلب می‌نوشتیم تا پاسخ بدهم... در حالی‌که به اشتباه فکر می‌کردیم این کار برای دفاع از جمهوری اسلامی لازم است. این از تجربیاتی به شمار می‌رود که ما به قیمت زیادی یاد گرفتیم، اما دوستان جدید نمی‌خواهند باور کنند که اگر روشمان را عوض کردیم از سر بی‌اعتقادی و بی‌غیرتی نبود، بلکه به خاطر تجربه کسب شده بود که الان دوباره آن کارها را تکرار نکنند.» 
 
مجموعه کتب خاطرات هاشمی
 
نخستین جلد از این مجموعه کتاب‌ها با عنوان «دوران مبارزه» روایتگر زندگی هاشمی رفسنجانی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی است.

 هاشمی از اول فروردین سال 60، هر روز در یک صفحه از سررسید همان سال یادداشت‌هایی درباره‌ی کارهای شخصی و حوادث مهم داخلی و خارجی نوشته است. کاری که 34 سال آن را ادامه داد.
 
 قسمتی از خاطره آیت الله هاشمی در مورد مراسم سالگرد امام (ره) را می خوانید:
 
مرحوم هاشمی بعد از مراسم سالگرد امام با هلی‌کوپتر کجا رفت؟
 
هاشمی رفسنجانی درباره سفر خود با هلی‌کوپتر از منزل به حرم امام و از حرم به سد لتیان، به نکات جالبی اشاره می‌کند که خواندن آن، خالی از لطف نیست.

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از سال 1371 که با نام «رونق سازندگی» منتشرشده است، درباره سفر خود با هلی‌کوپتر به سد لتیان بعد از مراسم سالگرد رحلت امام می‌نویسد: ساعت ده صبح با هلی‌کوپتر به مرقد امام رفتیم، رؤسای سه قوه، همراه آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم شرکت کردیم، صحبت‌های رهبری و شعارهای فراوان و ...

با هلی‌کوپتر از همان‌جا به محل سد لتیان رفتم تا ظهر تنها بودم، بعدازظهر حاجیه والده و همشیره فاطمه رسیدند، آقای حمید میرزاده هم آمد، باهم ناهار خوردیم.

دیروز و امروز به‌طور متناوب رعدوبرق و باران داشتیم، این‌گونه هوا در این فصل سال، در سال‌های اخیر بی‌سابقه است، گاهی گفته می‌شود که منطقه در حال تغییرات اساسی جوی اقلیمی است، سد لتیان مملو از آب است و هنوز هم رو به بالا است.