پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۶
محمدعلی دستمالی

ترامپ و عربستان، نمایش ها و واقعیت ها

کد خبر : ۳۶۳۷۵۴
صراط: کسانی که توانستند از برخی کانال های عربی، به تماشای مراسم استقبال از دونالد ترامپ در کاخ یمامه عربستان بنشینند، دیده اند که حکومت آل سعود تا چه اندازه به تکاپو افتاد تا در پیشوازی از ترامپ سنگ تمام بگذارد. آن چه که در کنار شکوه تالار بزرگ یمامه و زرق و برق ظاهری فضا به چشم می خورد، تفاوت آشکار رفتار ترامپ با زبان بدن باراک اوباما در سفر به ریاض بود. اوباما و همسرش میشل تلاش کردند برخوردی مودبانه و انسانی به نمایش بگذارند، آن چه که از خلال برخورد ترامپ به چشم می خورد، حاکی از نگاه از بالا به پایین، تفرعن و خودبزرگ بینی غیرقابل انکار پرزیدنت جمهوری خواه بود که گویی افتخار بزرگی به آل سعود داده تا به کشور آنها سفر کند. شاید یکی از دلایل این رفتار، ابراز شوق و ذوق زایدالوصف ریاض از شنیدن خبر سفر ترامپ در روزهای اخیر بود.

مسئولین عربستان در مواضع وبیانات خود نشان دادند که انتظار دارند در دوران زمامداری جمهوری خواهان آمریکا، بیشتر از پیش تحویل گرفته شوند. طبیعتا ترامپ نیز با توجه به پیشینه و خاستگاه اجتماعی و اقتصادی اش، مشتاق است تا روابط سودآور بیشتری با عربستان داشته باشد. در این میان، طرح انعقاد قرارداد چند صد میلیارد دلاری تسلیحاتی بین ریاض و واشنگتن، تنها بخشی از این ماجراست. آل سعود برای کسب بیشترین میزان رضایت تیم ترامپ، در حوزه سرمایه گذاری نیز امتیازات بیشتر و گسترده تری به بانک های آمریکا خواهد داد. تا اینجای کار، چنین به نظر می رسد که منافع اقتصادی، یکی از مهم ترین انگیزه ها و اهداف سفر ترامپ به عربستان است اما گذشته از مسائل اقتصادی و تسلیحاتی، این سفر از منظر سیاسی و امنیتی نیز مهم است و چنین به نظر می رسد که آمریکا قصد دارد تا با استفاده از ظرفیت های عربستان سعودی، نفوذ بیشتری در منطقه به دست بیاورد.

بخشی از آن چه که در ذهن استراتژیست های اتاق فکرهای سازمان سیای آمریکا و وزارت امور خارجه  این کشور در مورد نیازها و ظرفیت های عربستان در منطقه وجود دارد، ربط مستقیمی به این موضوع دارد که عربستان علاوه بر آن که به خودی خود، می تواند به عنوان یک متفق و خریدار بزرگ ارزیابی شود، در جمع کردن دیگران و محوریت یافتن در یک جبهه بندی منطقه ای و جهانی، تا چه اندازه امکان حرکت و اثرگذاری دارد. اینجاست که پای شورای همکاری کشورهای حوزه  خلیج فارس، ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی به میان می آید. واقعیت این است که عربستان، از امکان آن برخوردار است که بر کشورهای کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده  عربی اثر گذاشته و آنها را به اهداف و خواسته های آمریکا نزدیک کند. اما در مورد دیگر کشورها چه؟ آیا به عنوان مثال، عربستان از توان مدیریت یا اثرگذاری بر سیاست های ترکیه و پاکستان نیز برخوردار است؟ در پاسخ باید گفت: خیر. پادشاه و اعضای کابینه  سلطنتی عربستان، اتاق فکرها و سران اطلاعاتی و امنیتی این کشور، از چنان دانش و توانی برخوردار نیستند که الگوها و مدل های منطقه ای و جهانی جدیدی ارائه دهند که بتوان بر اساس آن، ریاض را به مرکز قدرتمندی برای مدیریت معادلات دیپلماتیک کشورهای منطقه تبدیل کرد.

تیم ترامپ، هنوز هم در مورد تحولات سیاسی – امنیتی منطقه ما، به جمع بندی روشنی نرسیده و در حال پیروی از نسخه ها و سناریوهایی است که اثری از ابتکار و نوآوری در آنها دیده نمی شود و با وجود آن که این تیم ادعا می کرد که در مواجهه  با مسائل سیاست خارجی، قدرتمندتر و حساب شده تر از دموکرات ها عمل خواهد کرد، اما هنوز هم در پرونده های حساسی همچون عراق، سوریه، یمن و فلسطین، بیشتر بر اساس روش آزمون و خطا وگاهی بر اساس تکرار تجربیات پیشین، عمل می کند و عربستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. به عبارتی روشن، برخلاف تمام آن چیزی که در ظاهر به چشم می خورد؛ موضوع بهادادن به عربستان و تلاش برای برجسته سازی نقش ریاض در منطقه و جهان، نه بخشی از یک سناریو و نقشه مدون و منطقی، بلکه سکانس هایی از یک سناریوی درهم ریخته است که در آن، تلاش می شود از اختلافات موجود بین کشورهای اسلامی، برای تقویت مناقع واشنگتن استفاده شود.

آمریکا برای بهره کشی از عربستان سعودی و عربستان نیز به منظور نشان دادن تصویری قدرتمندانه از نظام سیاسی ارتجاعی اش، دست روی  تاکتیک قدیمی ایران هراسی گذاشته و تلاش می کند از این راه خود را به آمریکا نزدیک تر کند و در عین حال، بر کشورهای اسلامی نیز تاثیر بگذارد و آنان را برای فاصله گرفتن از ایران اقناع کند.

 سخنان ضدایرانی ترامپ در ریاض در فردای انتخابات

شاید اگر  در شرایط کنونی، چیزی به نام بحران سوریه و یمن وجود نداشت و روابط بین ایران و عربستان، تا این اندازه تیره و تار نشده بود و کشورهای منطقه نیز نسبت به رفتارهای خشن رژیم صهیونیستی در منطقه، تا این اندازه بی تفاوت نبودند، ممکن نبود که ترامپ، در چنین قد و قواره ای به عربستان نزدیک شود. اما در هر حال، عربستان به دنبال آن است که خود را بیش از پیش مطرح کند و در شرایط کنونی، نسخه کم هزینه، استفاده از سناریوی ایران هراسی است. پادشاه سعودی که به سختی می توانست حرف بزند و نشست ترامپ و کشورهای اسلامی را اداره کند، نشان داد که کسب موقعیت تعیین استراتژی جهان اسلام با مرکزیت و کانونیت ریاض، حول و حوش چهارصد میلیارد دلار می ارزد. اما او از این واقعیت غافل است که دیگر کشورهای اسلامی  که به ریاض دعوت شده اند، غالبا تصور و نگاه دیگری نسبت به ایران دارند و دنباله رو عربستان و آمریکا نخواهند بود. جهان، این واقعیت عینی را دید که بیش از هفتاد درصد ایرانی ها، در یک انتخابات پویا و شفاف، رئیس جمهور خود را برگزید و جریان رقیب نیز شرایط را پذیرفت. در چنین فضایی سخنان ملک سلمان و دونالد ترامپ، در مورد اقدامات ایران در منطقه، خریداری ندارد و بسیار دور از ذهن است که یک یا چند کشور اسلامی، پس از سخنرانی دیروز دونالد ترامپ، خواسته  او را اجابت کرده و قدم در راه منزوی کردن ایران بگذارند.

 برخلاف آن چه که در رسانه های ترکیه و عربستان مطرح شد، نه دیدار اردوغان با ترامپ، نه سفر ترامپ به عربستان سعودی و نه حمایت تسلیحاتی آمریکا از مدافعین کُرد سوریه،  آغازی از یک روند تاریخی نوین نیستند و واشنگتن بر اساس نگرش عمل گرایانه خود و برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، از هر کارتی به شیوه ای بهره می گیرد. به عبارتی روشن تر، نه مدافعین کُرد شمال سوریه که از ترامپ سلاح سنگین گرفته اند، رفیق مورد وثوق آمریکا هستند و امنیت منافع و بُرد آنها در سناریوهای پیش رو تضمین شده و نه قرار است بالفرض با طراحی یک الگوی همکاری منطقه ای، عربستان به ستون فقرات مدیریت و هماهنگی سیاست های آمریکا در منطقه تبدیل شود.

صد البته، نباید در جریان سفر به ترامپ، اهمیت روانی و امنیتی دعوت سران برخی کشورهای اسلامی به ریاض را نادیده بگیریم اما در عین حال، قرار نیست در تحلیل این موضوع، به چنین جمع بندی  برسیم که گویی قرار است با ابتکار عمل عربستان و آمریکا، تحولات سیاسی و امنیتی جدی و تعیین کننده ای در معادلات پیچیده خاورمیانه، به وجود بیاید. چرا که اگر قرار بر تلاش برای حل بحران های منطقه ای باشد، عربستان با آن چه که در یمن انجام داده، خود کانون و عامل بحران است و اسرائیل نیز به عنوان رژیم تحت الحمایه آمریکا، در گوشه ای  ازصحنه  ایستاده که بیشترین میزان تاریکی و مه و ابهام در آنجاست. واقع بینی سیاسی و ضرورت تحلیل رئالیستی رویدادهای بین الملل، ما را به این نتیجه می رساند که هیچ کشور اسلامی، دعوت پادشاه عربستان برای حضور در ضیافت ترامپ و ملک سلمان را رد نمی کند اما در عین حال، این حضور، نشانه ای برای شکل گیری یک جبهه نیست.

نشست ریاض و مسیر پیش روی دولت روحانی

هر فنّ و تاکتیکی می تواند یک بدل و پادزهر داشته باشد. دولت روحانی، در چهار سال آتی، باید در حوزه  جهان اسلام و به ویژه در ارتباط با شورای همکاری خلیج فارس، آفریقا، اندونزی و مالزی، بیشتر از پیش تلاش کند و همه  توان دیپلماسی خود را صرفا در حوزه  اروپا به کار نگیرد. با وجود تمام سیاه نمایی های عربستان سعودی و آمریکا، هنوز هم فضاها و فرصت های طلایی بسیاری برای تقویت روابط ایران با کشورهای عربی و دیگر کشورهای جهان اسلام وجود دارد و ایران، مقتدرتر از آن است که مقهور ضیافت های پرزرق و برق ریاض شود. نگاهی به ساختار قدرت در عربستان سعودی و رفتارهای این کشور در جهان اسلام، نشان می دهد که عربستان با وجود برخورداری از تمکن مالی بالا؛ هیچ گاه از منظر فکری و جایگاه استراتژیک، نمی تواند به اندازه  ایران، ترکیه و حتی پاکستان، توان اثرگذاری بر معادلات منطقه و جهان را به دست بیاورد.
منبع: خراسان