پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹

حرفی که مطهری را آتش زد

من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست.
کد خبر : ۳۶۱۱۰۵
صراط: من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست.

به گزارش تسنیم، به مناسبت نزدیک شدن سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری که به فرموده امام خمینی (ره) در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت ، به مدت 10 روز به بیان نوشته‌ها و خاطراتی از این شهید بزرگوار خواهیم پرداخت. در ادامه به نقل خاطره­‌ی دوم ایشان می­پردازیم ،درصفحه­‌ی 156  جلد 17 مجموعه آثار شهید مطهری،  به کلام شهید بزرگوار چنین آمده است:

یادم هست در حدود چند سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود) . در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند. یکی از استادهای آنجا که قبلاً طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و واقعاً مرد فاضلی هم هست، مأمور شده بود که مرا معرفی کند. آمد پشت تریبون ایستاد (جلسه خیلی پرجمعیت و با عظمت بود) یک مقدار معرفی کرد: من فلانی را می شناسم، حوزه ی قم چنین، حوزه ی قم چنان است و. . . بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرأت می گویم: اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است» . از این حرف آتش گرفتم. ایستاده سخنرانی می کردم، عبایم را هم قبلاً تا می کردم و روی تریبون می گذاشتم. مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم:

آقای فلانی! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟  تو اصلاً می فهمی چه داری می گویی؟ ! من چه کسی هستم که تو می گویی فلانی افتخار این لباس است؟ با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذو حیاتین بودم [در دانشگاه و حوزه درس می­دادم] ، گفتم: آقا! من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کی ام که افتخار باشم؟ ! این تعارفهای پوچ چیست که به همدیگر می کنیم؟ ! ابو ذر غفاری را باید گفت افتخار اسلام است؛ این اسلام است که ابوذر پرورش داده است. عمّار یاسر افتخار اسلام است؛ اسلام است که عمّار یاسر پرورش داده است. بوعلی سینا افتخار اسلام است؛ اسلام است که نبوغ بوعلی سینا را شکفت. خواجه نصیر الدین افتخار اسلام است، صدر المتألّهین شیرازی افتخار اسلام است، شیخ مرتضی انصاری افتخار اسلام است، میر داماد افتخار اسلام است، شیخ بهایی افتخار اسلام است. اسلام، البته افتخار دارد؛ یعنی فرزندانی تربیت کرده که دنیا روی آنها حساب می کند و باید هم حساب کند، چرا که اینها در فرهنگ دنیا نقش مؤثر دارند. دنیا نمی تواند قسمتی از کره ی ماه را اختصاص به خواجه نصیر الدین ندهد و نام او را روی قسمتی از کره ی ماه نگذارد، برای اینکه او در بعضی کشفیات کره ی ماه دخیل است. او را می شود گفت افتخار اسلام. ماها کی هستیم؟ ! ما چه ارزشی داریم؟ ما را اگر اسلام بپذیرد ؛که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ی ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه ی اسلام؟ ! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم. پس تعارفها را کنار بگذاریم؛ آنها تعارف است.