صراط: سردار عباسعلی فرزندی، جانشین معاونت دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگو با ایکنا با اشاره به عملیاتهایی که در ایام نزدیک به عید انجام شده است بیان کرد: فضای جبهه را صرفاً نباید در جنگ دید، در اواخر سال عملیاتهای بزرگ و مهمی در جبهه جنوب انجام میشد عملیاتهایی مانند عملیات خیبر، بدر، والفجر8، کربلای 4 و کربلای 5 که در اواخر سال و دم عید انجام شد، میتوان گفت ارزشهایی که در تمام طول دفاع مقدس تمام نهادهای پشت جبهه از نهادهای پشتیبانی تا ولی فقیه که رهبری جامعه را در دست داشتند باعث دلگرمی رزمندگان میشدند.
مجموع زیادی از ارزشها فضای جبهه را تشکیل میداد که مسئله باورهای دینی و نقش آن در مقدس کردن فضای جبهه یکی از این ارزشها بود که باعث ایجاد مسئولیتپذیری و از خودگذشتگی در سنگرها میشد، این مسئله زمینهای ایجاد میکرد که رزمندگان حس میکردند از قدرت خاصی برخوردار هستند که سرنوشت جنگ را تغییر خواهد داد و این حس و حال باعث میشد تا روحیه داشته باشند، رزمندگان به امید نصرت الهی میجنگیدند و با خود و مجموعه مقدسی که به آن معتقد بودند ارتباط میگرفتند.
در زمینه ارزشها در جهاد میتوانیم بگوییم؛ اخلاص، جهادگری، شجاعت، اعتقاد، طلب امداد از خدا، تحول درونی و پایبندی به ارزشها بهویژه ارزشهای اخلاقی از شاخصههای ارزشها در دفاع مقدس بودندو به نوعی آماده سازی خود بود.
مسئله اطاعت ولایی رزمندگان و فرماندهان در دفاع مقدس مسئله مهمی بود که همواره در وجود آنها موج میزد، مسئله بعدی صبر و استقامت رزمندگان در برابر سختیهای دفاع مقدس بود، گاهی یک عملیات بیش از 20 روز در شرایط سخت و حمله پی در پی دشمن طول میکشید و رزمندگان راهی برای دورشدن از آن فضا نداشتند و صبر و استقامت رزمندگان در عملیات و حتی بعد از آن، در اسارتگاهها باعث میشد تا سرنوشت جنگ تغییر کند.
در دل این دو مسئله یک موضوع دیگر وجود داشت که از قبل عملیات آغاز و تا حین عملیات ادامه پیدا میکرد و آن هم موضوع شهادتطلبی است، شهادت طلبی به منزله گرفتن مزد روزهای سخت بود و هدیهای برای صبوری رزمندگان به حساب میآمد در دل این شهادت طلبی اول از همه ایثار تجلی پیدا میکرد و این ایثار در مواقع پر خطر و خاص خودش را نشان میداد و این خطرپذیری در کار و تلاش مستمر و همراه با ابتکار و خلاقیت خودش را نشان میداد.
هرکسی در راه دفاع از میهن و اسلام سعی داشت تا پیشی بگیرد و تن به سختیها میداد و به کمک دیگران میرفت، این همدلی و اخوت کار رزمندگان را راحتتر میکرد و این مسئله بسیار مهم بود.
در عملیات خیبر شاهد بودیم که حجم آتش دشمن بسیار زیاد بود و میتوان گفت در یک دوره حدود 10 روزه در هر متر مربع میانگین چهار گلوله به زمین میخورد و در مقابل چنین وضعیتی که عقبه لشکرها حدود 20 کیلومتر با منابع مختلف فاصله داشت و رزمندگان از همه نظر تحت فشار بودند مقاومت را بسیار سخت میکرد. در این وضع به جز همان نگاههایی که مطرح شد چیز دیگری را نمیتوان تصور کرد، در عملیات کربلای 4 با تشکیل مثلث شوم جاسوسهای فرامنطقهای و منافقین شرایطی را ایجاد کردند که دشمن تمام حرکات ما را زیر نظر داشت و میدانست ما چه میکنیم و به همین علت بود ما نتوانستیم در کربلای 4 موفق باشیم، با این حال که رزمندگان میدانستند در کربلای 4 چه اتفاقی افتاده است بدون هیچ ترس و وحشتی در حدود 17 روز هم فرماندهان و هم رزمندگان شرایط را به شکلی ایجاد کردند که در هر صورت دشمن را تعقیب کنند و در این شرایط چیزی جز اطاعت ولایی موضوع دیگری نمیتوانست این جمعیت را در آن شرایط نگه دارد و مقاومت کنند.
شهید میثمی فرمانده قرارگاه خاتم(ص) بود و شهید خرازی که فرمانده عملیات کربلای 5 بودند و سردار سلیمانی از فرماندهان عملیات کربلای 5 بودند. سردار سلیمانی در دوران انجام عملیات کربلای 5 فرمانده لشکر انصار الله کرمان بود و برای رفت و آمدها یک جیپ فرماندهی داشتند که به تعبیر عامیانه آبکش شده بود، آنقدر که قدیمی و ترکش خورده بود. سردار فضلی از آن روزها تعریف میکند: برای گرفتن برخی از مقرها و مراکز بعثیها میخواستم بچهها در روشنای روز آن مقرها را فتح کنند در این بین گفتم اگر بتوانید این مقرها را فتح کنید قول میدهم یک جلسه دیدار با امام(ره) را برای شما فراهم کنم و بچهها برای عشق دیدار با امام(ره) در طی چند ساعت شبانه تمام مقرها را گرفتند و فتح کردند.
رزمندگان در آن دوران دوست داشتند تا وظایف خود را انجام دهند و تکلیفشان را ادا کنند، انسان وقتی میخواهد تکلیف خودش را ادا کند به هر شکل که میتواند وارد عمل میشود. در آن روز اگر قرار بود یک مسئله با حضور پنج نفر حل شود، دهها نفر برای حل مشکل داوطلب میشدند و ما نیز امروز باید از این اخلاق رزمندگان دوران دفاع مقدس درس بگیریم و اخلاقمان را منطبق بر اخلاق اسلامی قرار دهیم تا همواره پیروز و سعادتمند باشیم.
مجموع زیادی از ارزشها فضای جبهه را تشکیل میداد که مسئله باورهای دینی و نقش آن در مقدس کردن فضای جبهه یکی از این ارزشها بود که باعث ایجاد مسئولیتپذیری و از خودگذشتگی در سنگرها میشد، این مسئله زمینهای ایجاد میکرد که رزمندگان حس میکردند از قدرت خاصی برخوردار هستند که سرنوشت جنگ را تغییر خواهد داد و این حس و حال باعث میشد تا روحیه داشته باشند، رزمندگان به امید نصرت الهی میجنگیدند و با خود و مجموعه مقدسی که به آن معتقد بودند ارتباط میگرفتند.
در زمینه ارزشها در جهاد میتوانیم بگوییم؛ اخلاص، جهادگری، شجاعت، اعتقاد، طلب امداد از خدا، تحول درونی و پایبندی به ارزشها بهویژه ارزشهای اخلاقی از شاخصههای ارزشها در دفاع مقدس بودندو به نوعی آماده سازی خود بود.
مسئله اطاعت ولایی رزمندگان و فرماندهان در دفاع مقدس مسئله مهمی بود که همواره در وجود آنها موج میزد، مسئله بعدی صبر و استقامت رزمندگان در برابر سختیهای دفاع مقدس بود، گاهی یک عملیات بیش از 20 روز در شرایط سخت و حمله پی در پی دشمن طول میکشید و رزمندگان راهی برای دورشدن از آن فضا نداشتند و صبر و استقامت رزمندگان در عملیات و حتی بعد از آن، در اسارتگاهها باعث میشد تا سرنوشت جنگ تغییر کند.
در دل این دو مسئله یک موضوع دیگر وجود داشت که از قبل عملیات آغاز و تا حین عملیات ادامه پیدا میکرد و آن هم موضوع شهادتطلبی است، شهادت طلبی به منزله گرفتن مزد روزهای سخت بود و هدیهای برای صبوری رزمندگان به حساب میآمد در دل این شهادت طلبی اول از همه ایثار تجلی پیدا میکرد و این ایثار در مواقع پر خطر و خاص خودش را نشان میداد و این خطرپذیری در کار و تلاش مستمر و همراه با ابتکار و خلاقیت خودش را نشان میداد.
هرکسی در راه دفاع از میهن و اسلام سعی داشت تا پیشی بگیرد و تن به سختیها میداد و به کمک دیگران میرفت، این همدلی و اخوت کار رزمندگان را راحتتر میکرد و این مسئله بسیار مهم بود.
در عملیات خیبر شاهد بودیم که حجم آتش دشمن بسیار زیاد بود و میتوان گفت در یک دوره حدود 10 روزه در هر متر مربع میانگین چهار گلوله به زمین میخورد و در مقابل چنین وضعیتی که عقبه لشکرها حدود 20 کیلومتر با منابع مختلف فاصله داشت و رزمندگان از همه نظر تحت فشار بودند مقاومت را بسیار سخت میکرد. در این وضع به جز همان نگاههایی که مطرح شد چیز دیگری را نمیتوان تصور کرد، در عملیات کربلای 4 با تشکیل مثلث شوم جاسوسهای فرامنطقهای و منافقین شرایطی را ایجاد کردند که دشمن تمام حرکات ما را زیر نظر داشت و میدانست ما چه میکنیم و به همین علت بود ما نتوانستیم در کربلای 4 موفق باشیم، با این حال که رزمندگان میدانستند در کربلای 4 چه اتفاقی افتاده است بدون هیچ ترس و وحشتی در حدود 17 روز هم فرماندهان و هم رزمندگان شرایط را به شکلی ایجاد کردند که در هر صورت دشمن را تعقیب کنند و در این شرایط چیزی جز اطاعت ولایی موضوع دیگری نمیتوانست این جمعیت را در آن شرایط نگه دارد و مقاومت کنند.
شهید میثمی فرمانده قرارگاه خاتم(ص) بود و شهید خرازی که فرمانده عملیات کربلای 5 بودند و سردار سلیمانی از فرماندهان عملیات کربلای 5 بودند. سردار سلیمانی در دوران انجام عملیات کربلای 5 فرمانده لشکر انصار الله کرمان بود و برای رفت و آمدها یک جیپ فرماندهی داشتند که به تعبیر عامیانه آبکش شده بود، آنقدر که قدیمی و ترکش خورده بود. سردار فضلی از آن روزها تعریف میکند: برای گرفتن برخی از مقرها و مراکز بعثیها میخواستم بچهها در روشنای روز آن مقرها را فتح کنند در این بین گفتم اگر بتوانید این مقرها را فتح کنید قول میدهم یک جلسه دیدار با امام(ره) را برای شما فراهم کنم و بچهها برای عشق دیدار با امام(ره) در طی چند ساعت شبانه تمام مقرها را گرفتند و فتح کردند.
رزمندگان در آن دوران دوست داشتند تا وظایف خود را انجام دهند و تکلیفشان را ادا کنند، انسان وقتی میخواهد تکلیف خودش را ادا کند به هر شکل که میتواند وارد عمل میشود. در آن روز اگر قرار بود یک مسئله با حضور پنج نفر حل شود، دهها نفر برای حل مشکل داوطلب میشدند و ما نیز امروز باید از این اخلاق رزمندگان دوران دفاع مقدس درس بگیریم و اخلاقمان را منطبق بر اخلاق اسلامی قرار دهیم تا همواره پیروز و سعادتمند باشیم.