شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶

گرفتن طلا از فاضلاب ساختمان پلاسکو

آنطور که از آمارها برمی آید هر کارگاه طلاسازی به ازای ساخت هر کیلو طلا، مقداری طلای پرتی دارد که قال‌کارها می‌توانند حدود سه درصد از آن را بازیافت کنند و به صورت طلای ۲۴ عیار در اختیار کارگاه قرار دهند.
کد خبر : ۳۴۷۷۶۰
صراط: آنطور که از آمارها برمی آید هر کارگاه طلاسازی به ازای ساخت هر کیلو طلا، مقداری طلای پرتی دارد که قال‌کارها می‌توانند حدود سه درصد از آن را بازیافت کنند و به صورت طلای ۲۴ عیار در اختیار کارگاه قرار دهند.

به گزارش صبح نو، طلاسازی هم مانند بسیاری از حرفه‌های دیگر برای خود عالمی دارد. از یک طرف سختی کاری که برای ظرافت آن در نظر می‌گیرند و از طرف دیگر امنیتی که باید در آن وجود داشته باشد باعث می‌شود این شغل را جزو مشاغل دشوار در نظر بگیریم. از سوی دیگر به خاطر این که این کارگاه‌ها از مواد خاص و خطرناکی مانند سیانور استفاده می‌کنند، باید کارگرانی وارد این کار شوند که از هر نظر مطمئن باشند. بنابراین می‌توان گفت که طلاسازی هم دقت می‌خواهد، هم نگاه صنعتی و دقت کارگاهی و هم باید توجه ویژه به بلورها و تراشه‌های گرانقیمت طلا داشته باشند. آقای شاهرخ سیف، یکی از طلاسازان پرتجربه به حساب می‌آید که سال‌هاست در کوچه تکیه دولت مشغول کار و فعالیت است و به ما اجازه می‌دهد برای دقایقی درکارگاه طلاسازی‌اش باشیم. قطعاً تصوری که از یک کارگاه تولیدی دارید پر است از رفت و آمد کارگران اما این تصورات را باید قبل از ورود به یک کارگاه طلاسازی کنار بگذارید. باید وقت ورود به این کارگاه‌ها البته اگر به شما اجازه چنین کاری را بدهند، حواستان باشد به هیچ چیزی دست نزنید و درکاری سرک نکشید. در این کارگاه‌ها هر ماه حداقل دو سه کیلو طلا وارد می‌شود و به جای آن زیورآلات زیبا و دلپذیر بیرون می‌آید.

در کارگاه‌های طلاسازی ضرب المثل مو از ماست کشیدن بیرون به عینه دیده می‌شود و می‌توان به آن رسید. به این سادگی‌ها نمی‌توان وارد کارگاه طلاسازی شد. کارگران باید لباس مخصوص بلند کارگاه را بپوشند تا خرده طلاها بی هوا روی لباس شخصی‌شان نماند که با خود ببرند و باد هم آنها را به هر سو که خواست بکشاند. قرار است باز هم از این خرده طلاها استفاده شود. کفش‌ها هم از این قاعده مستثنا نیستند و باید آنها را در زمان کار در کارگاه عوض کنند تا هر چند وقت یکبار این لباس و کفش‌ها که رویشان براده، گرد و خرده طلا باقی مانده از هم جدا شوند و به اصطلاح قال کاری شوند.

طلاسازی در یک جای بدون منفذ و تاریک
معمولاً فضای کار طلاسازان، بسته، بدون روزنه و پنجره است. چون باید کار طلاسازی را در تاریکی انجام داد. هم به این دلیل که جلوی ریخت و پاش‌ها گرفته شود و هم این که از نظر امنیت، خیال‌ها کمی راحت باشد. سیف درباره امنیت کارگاه‌های طلاسازی می‌گوید: «به هر حال کار کردن با طلا دردسرهای خودش را دارد؛اما در بازار خیال ما از این لحاظ تقریباً راحت است. چون آنقدر شلوغ و پرتردد است که هیچ دزدی ریسک سرقت از این مکان را نمی‌کند. با این حال باید حواس‌ها جمع باشد و هیچ چیز غیرممکن نیست.»

خرده طلاهای با ارزش
کف کارگاه توری فلزی پهن شده که باز هم باعث می‌شود مقدار زیادی از پرت طلا را کاهش بدهد. این خرده طلاها آنقدرها که از اسمشان بر می‌آید خرد، پرت و بی اهمیت نیستند. برای همین هر جایی مثل هواکش‌ها، چاه‌های فاضلاب و هر منفذی که فکرش را بکنید با توری پوشانده‌اند تا مبادا گرد طلایی از این فضا خارج شود. اگر کارگاه پنجره یا نورگیر داشته باشد علاوه بر توری از طریق شبکه‌های فلزی آن را مسدود می‌کنند. در نهایت هم کارگران و مسوولان کارگاه باید زباله‌های خشک و تر خود را در محل‌های مخصوص نگهداری کنند تا در زمان‌های تعیین شده به حساب‌شان رسیدگی شود.

شغلی به نام قال کاری که خاک را به توبره می‌کشند!
قال کارها، کارشان برای کارگاه‌های طلاسازی بسیار مهم و حائز اهمیت است. با همین اسم جالب‌شان صنعت طلاسازی را هدفمندسازی می‌کنند. شاهرخ سیف توضیح می‌دهد که قال کارها خاک را به توبره می‌کشند: «زمانی که قال کارها می‌خواهند وارد کار شوند ابتدا تورهای کف کارگاه را با فرچه تمیز می‌کنیم و می‌گذاریم بیرون. سپس تجهیزات کارگاهی را هم با همین روش به بیرون منتقل می‌کنیم. بعد قال کارها می‌آیند و خاک کف اتاق را جمع می‌کنند و توی کیسه‌های بزرگ می‌ریزند. اگر زیر سینک دستشویی هم ظرفی برای تصفیه آب گذاشته باشند محتویات آن ظرف هم برای قال کاری است.» این طلاساز قدیمی بازار می‌گوید: «در اطراف تهران کوره‌های بزرگی را برای قال کاری ساخته‌اند. اگر وضع کار خوب باشد، هر دو سه ماه یکبار و اگر وضع خوب نباشد یا اگر کارگاه کوچک باشد آخر سال می‌آیند و خاک تمام کارگاه را به توبره می‌کشند!»
قال کارها زمانی که می‌آیند تمام لباس‌ها دمپایی‌ها و حتی حوله دست و صورت را هم با خودشان می‌برند و با گازوئیل در این کوره‌ها می‌سوزانند تا طلای کسری کارگاه را برگردانند. البته کار قال کارها فقط سوزندان آنچه با خود می‌برند نیست بلکه کار همچنان ادامه دارد و وقتی کوره‌های بزرگ قال کاری همه چیز را سوزاند، خاکستر داغی باقی می‌ماند که باید آن را داخل یک نوع اسید که قدیمی‌های طلاسازی به آن می گویند تیز آب سلطانی قرار می‌دهند.
تیزآب، از باقی مانده کوره، هر چه به جز طلا را در خود حل می‌کند تا فقط پودر طلا باقی بماند. این همان طلای 24 عیار است که خیلی‌ها عاشقش هستند.
آنطور که از آمارها برمی آید هر کارگاه طلاسازی به ازای ساخت هر کیلو طلا، مقداری طلای پرتی دارد که قال‌کارها می‌توانند حدود سه درصد از آن را بازیافت کنند و به صورت طلای 24 عیار در اختیار کارگاه قرار دهند. گفته می‌شود قبل از انقلاب که صنف طلاسازی در ساختمان پلاسکوی جمهوری-که متاسفانه دیگر اثری از این ساختمان باقی نمانده- بود دو سه نفری آمدند و به دولت گفتند که ما فاضلاب پلاسکو را برعهده می‌گیریم.
دولت از همه جا بی خبر هم گفت که فاضلاب به چه دردتان می‌خورد؟ اما در نهایت فاضلاب به اینها که گویا ایرانی هم نبودند واگذار شد. بعدها طلاسازان فهمیدند که آن‌ها می‌آمدند و فاضلاب را قال کاری و تیزاب کاری می‌کردند و از آن کلی طلا به چنگ می‌آوردند!

سیانور و براده‌هایی که می‌توانند بلای جان باشند
کارگاه‌های طلاسازی البته غیر از این که از نظر امنیتی باید مراقب باشند؛ کارگرانی هم که در کارگاه کار می‌کنند باید حسابی کارشان را بلد و خبره باشند تا در طول کار به مشکل برنخورند. به طوری که حتی ممکن است جان آنها را به خطر بیندازد. یکی از مواردی که می‌تواند خطر ساز باشد استفاده از سیناور در کارگاه‌های طلاسازی است. طلاسازان برای آبکاری از سیانور استفاده می‌کنند و شوخی بردار هم نیست. سیف دراین‌باره می‌گوید که حتی ذره‌ای از این گرد سفید می‌تواند در جا آدم را بکشد. برای همین باید خیلی حواسشان باشد. همچنین جلوی تمام دستگاه‌های برش و پولیش محافظ نصب شده تا هم براده‌ها در چشم افراد نیفتد و هم بلایی سر کسی نیاید.

مخراج کاری؛ شغلی که هم چشم می‌خواهد هم بنیه
علاوه بر قال کاری، حرفه دیگری هم در کارگاه‌های طلاسازی کاربرد دارد به نام مخراج کاری که هم چشم می‌خواهد و هم بنیه. سیف و همکارانش می‌نشینند سر یک میز و چشمی‌شان را می‌گذارند روی چشم و با انبرک تکه‌های ذره بینی نگین را می‌چسبانند به طلا. کار نفس گیری است و خصوصاً نباید در آن لحظه مبایلی روشن باشد. بماند که ویبره مبایل در کارگاه قدغن است. چرا که تمام نگین‌ها را پخش و پلا می‌کند.

دست به دامن قال کارها
از قدیم گفته‌اند که هرقدر پول بدهی همانقدر هم آش می‌خوری. حالا حکایت کارگاه‌های زرگری هم همین است. باید حسابی سرشان توی کار باشد تا بتوانند آخر کار از پس پول آب و برق بربیایند. تازه با قانون مالیات بر ارزش افزوده و هدفمندی یارانه‌ها که دیگر لابد باید آخر سال همه چیزشان را بسپارند دست قال کارها بلکه از آن، طلایی برای جبران کسری‌هایشان دربیاید.

زرگری دیروز تا امروز
چراغ کارگاه‌های طلاسازی از تهران تا اصفهان و از مشهد تا یزد همچنان روشن است. جدیدکار و سنتی کار هنوز مشغولند و چشم می‌گذارند برای طراحی و ساخت گردنبند، النگو، گوشواره و... تا در این عصر دیجیتال کیمیاگری کنند. هنوز هم طبع ایرانی، طراحی ایرانی را دوست دارد. البته کارهایی که با دستگاه و لیزر درست می‌شوند هم باب طبع خیلی‌هاست و طرفدار پیدا کرده اما همچنان طرح‌های ایرانی هم طرفدار دارند. امروز اگرچه خبری از زرگران قدیمی نیست اما اگر سری به کوچه‌های اطراف بازار به خصوص پامنار و تکیه دولت بزنید، خواهیددید که بیشتر کارگاه‌های طلاسازی روشی میان نو و کهنه دارند و اصول کار همچنان همان است که بود.
البته بعضی دستگاه‌ها عوض شده‌اند تا کار ساده‌تر انجام گیرد. در حال حاضر یکسری طراح هستند که مشغول به طراحی‌اند. از یک طرف طراحان با ارائه طرح‌های مختلف و فروش آن به کارگاه‌های طلاسازی، مشغول به کارند که معمولاً این طرح‌ها از حداقل 5هزار تومان تا حداکثر اگر بسیار تک و خاص باشد تا 500 هزار تومان و شاید هم بالاتر هم فروخته می‌شوند. از طرف دیگر طرح‌های اینترنتی هم وجود دارند که یا خود طلاسازان یا مشتریان آن طرح‌ها را انتخاب و سفارش می‌دهند.
با وجود آن که روز به روز قیمت طلا بالاتر می‌رود اما از میزان اشتیاق و علاقه طلادوستان کاسته نمی‌شود و هر روز به دنبال طرح و شکل جدیدند. برای همین همچنان بازار طلاسازی رونق خاص و ویژه خود را حفظ کرده و این صنف با زرگران قدیم و جدیدش تاحدود مطلوبی، زنده است.