جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۶

نمایشی بدون صحنه، ‌بدون بازیگر و ‌بدون قصه درتالارمولوی!

شب گذشته (پنجم بهمن‌ماه) «گرگ و میش»، نمایش غیرکلاسیک و نامتعارف کشور سوئیس، به عنوان یکی از آثار بخش ملل سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر فجر در تالار مولوی به روی صحنه رفت.
کد خبر : ۳۴۶۰۲۸
نمایشی بدون صحنه، ‌بدون بازیگر و ‌بدون قصه درتالارمولوی!
صراط: شب گذشته (پنجم بهمن‌ماه) «گرگ و میش»، نمایش غیرکلاسیک و نامتعارف کشور سوئیس، به عنوان یکی از آثار بخش ملل سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر فجر در تالار مولوی به روی صحنه رفت.

به گزارش ایسنا، نمایش «گرگ و میش» به کارگردانی «کریستینا گالبیاتی» و «ایلیالو گینبوهل»،‌ اثری مدرن در قالب «اینستالِیشن» بود که برای تماشاچی ایرانی تجربه‌ای نو به حساب می‌آمد و طبیعتا با واکنش‌های متفاوتی روبرو شد.

«اینستالیشن» نوعی هنر فضامحور و سه‌بعدی است که بیشتر در موزه‌ها و گالری‌ها ارائه می‌شود و مخاطب در آن‌ها در معرض صوت، ویدیو،‌ نور و یا پرفورمنس قرار می‌گیرد.

***

به همراه تماشاگران که تعدادشان مشخص و محدود بود، وارد اتاقی کوچک با پنج نیمکت شدیم. کف اتاقک خاصیتی آیینه‌ای داشت و نیمکت‌ها دورتادور اتاق روبروی هم قرار داشتند. لامپ‌های زیادی با چیدمان مختلف از سقف آویزان بود و بین نیمکت‌ها هم مملو از سیم و لامپ‌های بزرگ بود. چند پنجره با شیشه‌های مات نیز تماشاگران را احاطه کرده بود.
«گرگ و میش» قصه نداشت،‌ بازیگر نداشت و یک اجرای صحنه‌ای هم محسوب نمی‌شد. در طول این اجرای 55 دقیقه‌ای که پیش از آن از همه تماشاگران خواسته شد تمام وسایل و حتی کاپشن و ژاکت‌های خود را تحویل دهند، ترکیبی هماهنگ از نور و صدا به مخاطب عرضه شد.
صدای رد شدن ماشین‌ها در خیابان، پارس سگ، نوای پیانو،‌ آهنگ‌ها تند، بارش باران و طوفان... همراه می‌شد با روشن و خاموش شدن و گاهی حرکت کردن لامپ‌های متعددی که در جای‌جای اتاق و روی سقف کار گذاشته شده بودند. ‌  ‌

وقتی با «کریستینا گالبیاتی» درباره اثرش حرف زدیم، از کار خود به عنوان هنر «اینستالیشن» نام برد که در آن، صوت و نور با هم دیالوگ برقرار می‌کنند و به گونه‌ای نقش بازیگران یک نمایش را بر عهده دارند.

زمانی که از شباهت کار او به هنر مفهومی (Conceptual Art) گفتیم و این‌که آیا این اثر در زیرشاخه تئاتر قابل تعریف است یا نه، او پاسخ داد: «این یک اثر کلاسیک نیست. این هنر این روزها در اروپا زیاد کار می‌شود. رقص نور و صدا همان دیالوگ‌های بازیگران روی صحنه هستند و قصه همانی است که در ذهن هر تماشاگر شکل می‌گیرد.»

در واقع می‌توان گفت به تعداد تماشاگران «گرگ و میش» و برداشت‌های ذهنی آن‌ها، برای این کار قصه وجود دارد.‌ واکنش مخاطبان ایرانی به این اثر هم جالب توجه بود؛ برخی در نیمه کار محل اجرا را ترک کردند، بعضی اواخر نمایش به خنده افتاده بودند و تعدادی هم آن را تجربه‌ای جالب تلقی کرده و برای سازندگان آن دست زدند.